زبان های ایرانی و هندی باستان و میانه واژه های مشترک فراوانی دارند که به پیشینه مشترک آنها باز می گردد، اما، واژه هایی را نیز می توان یافت که از یکی به دیگری راه یافته اند. یکی از کهن ترین واژه های دخیل سنسکریت در اوستا نام خاص – gaot?ma است. در بند شانزدهم فروردین یشت، از زایش مردی سخن به میان آمده که خواهد توانست «از مناظره با گوتمه پیروز به در آید». این نام، در ریگ ودا، به صورت – gotama آمده است. او یکی از هفت عارف (rsi-) بزرگ هند باستان و سراینده سرودهای 74 تا 93 از کتاب نخست ریگ ودا بوده است. بودای معروف نیز از خاندان گوتمه نامی بوده و، از این رو، لقب gautama داشته است. شاید گوتمه مذکور در فروردین یشت را بتوان همان بودا دانست؛ زیرا آیین بودا، از دیرباز، در استان های شرقی ایران شناخته شده بود و از رقیبان دین زردشتی به شمار می آمد.
تاثیر زبان سنسکریت را در ترکیب اوستایی hapta h?ndu- «هفت رود» نیز می توان مشاهده کرد. در بند هجدهم از فرگرد نخست وندیداد «هفت رود» پانزدهمین سرزمینی خوانده شده که اهوره مزدا آفریده است. همین ترکیب در سنسکریت به صورت sapta sindhavah آمده و در ریگ ودا هم سابقه دارد. برخی واژه ایرانی باستان -hindu را – که در اوستا به صورت های hindu- و h?ndu- و در کتیبه های فارسی باستان به صورت hindu- آمده - دخیل از -sindhu هندی باستان می دانند که قاعده ابدال s به h در زبان های ایرانی در آن اعمال شده است؛ اما، چنان که تیمه به درستی نشان داده، hindu ایرانی باستان و -sindhu هندی باستان را باید بازمانده -sindhu هند و ایرانی دانست که هم ریشه هایی نیز در دیگر زبان های هند و اروپایی دارد...