فارسی دری که از زمان نخستین خاندانهای حکومتگر ایرانی به عنوان زبان رسمی ایرانیان دراین سرزمین کاربرد داشته است، در طول عمر هزار و چند صدساله خود دوره های تاریخی گوناگونی را پشت سر گذاشته و متناسب با هر یک از این دوره ها، تغییراتی، بویژه در محتوای واژگانی آن پدیده آمده است. این زبان که در نخستین دوره کاربرد رسمی خود از درجه ای قابل ملاحظه از خلوص واژگانی برخوردار بوده است، در تماس با اقوامی با زبانهایی متفاوت، واژه هایی را از آنها به وام گرفته و بر محتوای خود افزوده است و به همین علت است که در زبان فارسی، گاه با واژه هایی عربی، مغولی،ترکی و... سروکار پیدا می کنیم.
با انقلاب مشروطیت و گسترش روابط سیاسی، بازرگانی و فرهنگی میان ایران و کشورهای مغرب زمین واژه هایی دراین زمینه ها به زبان فارسی راه یافته، به دلایل گوناگون مورد استفاده قرار می گیرند که جستجو و بر شمردن همه آنها از حوصله این مقاله خارج است. ناچار با گشت و گذاری شتابزده در دوره های مختلف پیش از انقلاب مشروطیت، کار بررسی را بر شعر مشروطیت متمرکز ساخته، راه یابی واژه هایی خارجی (فرنگی) را در آثار شعرایی، چون ادیب الممالک فراهانی، وحید دستگردی، سید اشرف الدین گیلانی، عارف قزوینی، فرخی یزدی، ملک الشعرا بهار و بویژه در دیوان ایرج میرزا جستجو می کنیم.