هدف پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر هدف گزینی، آگاهی از نتیجه، ترکیب هدفی گزینی و آگاهی از نتیجه با توجه به تغییرات سطح انگیزش درونی بر یادگیری سرویس بلند والیبال دانش آموزان دختر است. تعداد 96 دانش آموز دختر 16-15 سال شرکت کنندگان این پژوهش اند. در هر دو آزمایش پژوهش حاضر، 48 نفر از شرکت کنندگان، پس از انجام پیش آزمون، بر اساس روش متعادل سازی نمرات به 4 گروه طبقه بندی شدند. در آزمایش اول گروه ها عبارت بودند از هدف گزین (خود گزین)، آگاهی از نتیجه (انگیزشی)، ترکیب هدف گزین (خود گزین) و آگاهی از نتیجه، کنترل و گروه ها در آزمایش دوم عبارت بودند از هدف گزین (مربی گزین)، آگاهی از نتیجه (انگیزشی)، ترکیب هدف گزین (مربی گزین) و آگاهی از نتیجه، کنترل. ده جلسه تمرین یک روز در میان، در سه دسته با ده کوشش تمرینی برای شرکت کنندگان تدارک دیده شد، پس از آن، آزمون های یادداری اول و دوم، 24 ساعت و پس از 10 روز، به عمل آمد. ابزارهای تحقیق، آزمون سرویس والیبال اپرد و پرسش نامه انگیزش درونی (دسی و ریان، 1985) و پرسش نامه اطلاعات فردی بوده اند. برای تحلیل داده های هر دو آزمایش، در مرحله اکتساب از تحلیل واریانس عاملی مرکب (جلسه) 10 × (گروه) 4 × (سطوح انگیزش درونی) 2 و برای تحلیل داده های آزمون های یادداری از روش تحلیل واریانس عاملی (سطوح انگیزش درونی) 2 × (گروه) 4 و از آزمون تعقیبی توکی برای مشخص شدن اثر معناداری استفاده شد. بر اساس نتایج تحقیق، در هر دو آزمایش، اثر اصلی جلسات در مرحله اکتساب معنادار بوده است F=10.27, p<0.001) و (F=21.27, p<0.001 ولی اثر اصلی هیچ یک از راهکارهای انگیزشی معنادار نبوده است. در آزمایش اول اثر تغییرات سطح انگیزش درونی بر یادگیری سرویس والیبال در آزمون یادداری دوم(=4.186, =0.047) و در آزمایش دوم در مرحله اکتساب و آزمون یادداری اول معنادار بوده است (F=6.506, p=0.015) و (F=6.24, p=0.017). نتیجه اینکه با آنکه تغییرات سطح انگیزش در برخی از مراحل آزمایش معنی دار بوده است اما به طور کلی می توان چنین اظهار کرد که راهبردهای انگیزشی (هدف گزینی، آگاهی از نتیجه انگیزشی) در یادگیری سرویس والیبال در سطح دانش آموزان دختر چندان اثر بخش نبوده است.