چکیده

پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثر تمرین جسمانی و تصویرسازی ذهنی تصادفی و قالبی بر عملکرد و یادگیری تکلیف ردیابی بر روی 108 دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد در قالب 9 گروه 12 نفری، میانگین سنی نمونه (1.51±21.69) و میانگین نمره قابلیت تصویرسازی ذهنی (2.99±51.26) انجام شد. گروه های نه گانه به انجام تمرین جسمانی و تصویرسازی ذهنی به دو شیوه تصادفی و قالبی به مدت 10 جلسه پرداختند. نتایج این تحقیق نشان داد که بین عملکرد گروه های تصویرسازی ذهنی قالبی و تصادفی با گروه های تمرین جسمانی تصادفی و قالبی در مرحله فراگیری تفاوت معنی داری وجود دارد، طوری که گروه های تمرین جسمانی عملکرد بهتری داشتند. ولی تفاوت بین گروه های جسمانی و گروه های تلفیقی معنی دار نبود. یعنی نوع ترکیب و ترتیب تمرین جسمانی و تصادفی اهمیتی ندارد. در حالی که در مرحله یادداری گروه های تصویرسازی ذهنی تصادفی و قالبی در مقایسه با گروه های تمرین جسمانی صرف و گروه های تلفیقی عملکرد بهتری داشتند که البته این برتری در سرعت های پایین به نفع گروه تصویرسازی ذهنی تصادفی بود. بنابراین با فرضیه بازسازی طرح عمل لی و مگیل در خصوص عدم اثر تداخل زمینه ای با تغییر پارامتر برنامه حرکتی تعمیم یافته در تضاد است. از طرفی در مورد تصویرسازی ذهنی با نظریه اطلاعات زیستی پیتر لانگ (1984) همخوانی دارد، یعنی تصویرسازی ذهنی یک تکلیف حرکتی در یک سرعت خاص منجر به تداخل سرعت با عمل حرکتی اجرا شده بعدی خواهد شد. از حیث اثر تداخل زمینه ای با نظریه بازداری پس گستر دیویز (1988) همخوانی دارد.

تبلیغات