آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

از بخت شکر دارم و از روزگار هم». خداوند را سپاس گزارم که بار دیگر توفیق هم نشینیبا ملک الخلاق گلستان مثنویرا نصیبم کرد و جام کوچک وجودم را از ان رحیق سرخوشان مشحون ساخت. هدف این مقاله، یافتن این پرسش مهم است که لب لباب مثنویشریف مولانا چیست و به بیانیدیگر، آن «نفیری» که ویدر این عالم سرداد و همه سینه هایشرحه شرحه از فراق را به سویخویش فراخواند، کدام است؟ در این نوشته سعیخواهیم کرد تا با یاریجستن از سه مقدمه فلسفیدر حکمت متعالیه (تئوریحرکت جوهری، مساله نفیو اتحاد عاقل و معقول)، به یافتن پاسخ پرسش مهم مذکور از دیدگاه جلال الدین نایل اییم. امید است که ببار اید و کام همه عاشقان را شکرین سازد: و هذا دعا لا یرد فانه دعا لاصناف البریه شامل

تبلیغات