آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

قاضی ابوبکرباقلانی ( د 403 ق در بغداد) سهم بسزایی در شکل گیری کلام اشاعره داشت. او نه تنها در علم کلام، بلکه در اصول فقه و علوم قرآن نیز صاحب تألیف و نظر بود. در این مقاله ما فقط از زاویة علم کلام به او نگریسته و اندیشه های کلامی وی را بررسی کرده ایم. دستگاه کلامی باقلانی به طور کلی همچون یک سازة هندسی طراحی شده است. به عبارت دیگر مسائلی را که او طرح می کند دارای ترتیب منطقی و استنتاجی است و قضایای قبلی پایه و مایة قضایای بعدی و قضایای بعدی نتیجه و زاییدة قضایای قبلی است. بدین سان می بینیم که باقلانی بحثهای کلامی خود را با تعریف مسأله علم و تقسیم آن به علوم بدیهی و نظری آغاز می کند و با نشان دادن انواع دانشهای بدیهی و نظری راه را برای طرح مسائل بعدی همواره می سازد. بدین سان وقتی شناسایی عقلانی معتبر دانسته شد، باقلانی با این ابزار به مطالعة طبیعت می پردازد و اجسام را ساختمانهایی می بیند که اتمهای متناهی، مصالح این ساختمانند. افزون بر اتمها (= جوهرها) و اجسام، باقلانی پدیده های دیگری را نیز در این عالم مشاهده می کند که عمرشان تنها یک لحظه است و عرض نام گرفته اند. اگر ما این عرضها را پایدار می بینیم، از آن جهت است که خداوند لحظه به لحظه آنها را می آفریند. از اینجاست که وی قاعدة علیت را مردود می انگارد. به هر حال باقلانی پس از اثبات حادث بودن اجسام و اعراض، به اثبات صانع برای عالم می پردازد و از این رهگذر، عقاید همة گروههایی را که پدیده های عالم را به کس یا کسانی جز خدا نسبت می دهند، رد می کند. او پس از اثبات یکتایی صانع، به بحث صفات خدا می رسد. عقیدة او دربارة نحوة اتصاف صفات به ذات این است که خدا از رهگذر معانی قدیم و ثابت به این صفات متصف شده و این معانی زاید بر ذات است، گرچه غیر از ذات هم نیست

تبلیغات