شکل دهی به فضا های شهری متآثر از نگاه طراحان و برنامه ریزان به انسان و جهان است. پس از ارائه تفاوت در ویژگی های" شکل گیری" و" شکل دهی" فضا های شهری این مقاله این نظریه را ارائه می دهد که طراحان شهری به شکل دهی و نه شکل گیری فضا های شهری می پردازند. پس از تحلیل فرایند شکل دهی به فضا های شهری و با مروری بر ادبیات طراحی شهری معاصر جهان دو رویکرد اصلی در طراحی شهری معاصر تشخیص داده می شود: رویکردی نخبه گرا وقطعیت نگر و رویکردی نو عملکردی. این مقاله با شناخت ویژگی ها و تحلیل هر یک از دو رویکرد به معرفی ویژگی های آنچه در این مقاله به عنوان رویکردی انسانی به شکل دهی فضا های شهری، مبتنی بر نگرشی نو عملکردی است می پردازد. در قالب رویکرد انسانی به طراحی شهری که مبتنی بر شناخت انگیزش ها و نیاز های انسانی است دو نگره "انگیزش مبنا" و "فرهنگ مبنا" معرفی و ارائه می گردد. مقاله با تاکید بر ویژگی های نگره انگیزش مبنا به طراحی شهری به عنوان بستر اصلی رویکرد انسانی به شکل دهی فضا های شهری، اهمیت و نقش فرهنگ را در فرایند شکل گیری و شکل دهی فضا های شهری نیز مورد تاکید قرار می دهد.