مطالب مرتبط با کلیدواژه

کهن الگویی


۱.

کارکرد محوری نقاب دینی در شعر شاملو و ادونیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شخصیت شاملو ادونیس کهن الگویی نقاب محوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴۲ تعداد دانلود : ۷۶۰
کارکرد شخصیت های تاریخی در شعر معاصر فارسی و عربی، از جلوه های مختلفی برخوردار است و کاربست «نقاب» آن شخصیت ها در شعر، یکی از مهم ترین انواع آن به شمار می آید. نقاب پردازی، ازجمله شگردهای هنری و بلاغی است که شاعر امروز، برای بیان افکار خود از آن استفاده می کند. گاهی نقاب یک شخصیت دینی بر چهرة شاعر نقش می بندد تا بتواند با استفاده از ظرفیت ها و توانایی های آن شخصیت، حرف های خود را با مخاطب در میان بگذارد. شاملو و ادونیس نیز به عنوان نمایندگان شعر امروز، در زبان فارسی و عربی، تکنیک «نقاب دینی» را در شعر خود به کار گرفته اند تا با استفاده از این شگرد نمایشی، افکار خود را برای مخاطب ، ملموس و مجسم کنند. در این میان، به کارگیری محوری نقاب یک شخصیت دینی که برای استفادة بیشتر شاعر از ظرفیت های بالقوه و بالفعل شخصیت صورت می گیرد، در شعر ایشان نیز دیده می شود. در این پژوهش با تکیه بر نقد تحلیلی- توصیفی آثار شاملو و ادونیس، به بررسی تطبیقی نقاب محوری دینی با توجه به ساختار روایی و تصاویر موجود در شعر آنان می پردازیم. هدف ما دستیابی به برخی زوایای شعر ایشان و بررسی شیوة کاربست نقاب مزبور، با استفاده از نقد تطبیقی و کهن الگویی خواهد بود. بدین ترتیب، پس از واکاوی مفهوم نقاب دینی و دلایل کاربرد آن در شعر امروز، نقاب های اصلی و محوری شخصیت های دینی در شعر این دو تن را مورد توجه قرار دادیم تا سرانجام همسانی و ناهمسانی های کاربرد یاد شده در نزد آنان را به دست آوریم.
۲.

بررسی مضمون تقابل خِرد و آز در اندیشه ایرانشهری و تداوم آن در بستر سیاسیِ روایتِ سمکِ عیار

کلیدواژه‌ها: خِرد و آز سمک عیار کهن الگویی اندیشه ایرانشهری بستر سیاسی شاه عادل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۶ تعداد دانلود : ۳۳۶
مضمون تقابل خِرد و آز، از بنیادی ترین مفاهیم ایران، اقتباسی از اسطوره آفرینش است و انسان، محوری ترین عنصر آن، به عنوان شهریار در بستر سیاسی متجلی می شود. این تقابل در ضمیرِ ناخودآگاه انسان ها نسل به نسل تداوم یافته و در ادبیات حماسی -اسطوره ای به این تفکرات عینیت داده شده و آن را تبدیل به خودآگاهی کرده است. داستان سمکِ عیار نمونه ای از ادبیات حماسی است که نویسنده آن اسطوره ها را براساس نمادهای کهن الگویی، که در تفکّر اسطوره ای ایرانی وجود دارد، در قالب شخصیت های برجسته ای چون سمکِ عیار و خورشیدشاه و موجوداتِ ماورایی همچون دیو و پری آورده است. در این نوشتار به طور اخص، بسترِ سیاسی جامعه داستان سمکِ عیار بر پایه تقابل خِرد و آز بررسی می شود. سؤال اصلی این است که تقابل مفهوم خِرد و آز چه تأثیری در بستر سیاسیِ روایتِ سمکِ عیار داشته است؟ پژوهش حاضر، با تکیه بر روایت های ملّی ایرانیان، با روش تاریخی و به شیوه تحلیلی، می کوشد تا جایگاه این مضمون را در داستان سمکِ عیار نشان دهد و با مراجعه به متون اوستایی و پهلوی، استمرار این تقابل را بررسی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد تقابل خِرد و آز مبنا و محورِ اندیشه سیاسی ایرانیان بوده است و درون مایه اصلی داستان به صورت تقابل داد و بی داد در بستر سیاسی آن متجلی شده است.