مطالب مرتبط با کلیدواژه

دوران ناصری


۱.

دوسوگرایی جامعه شناختی در دوران ناصرالدین شاه قاجار از منظر سفرنامه ی «ایران و قیضه ی ایران» لرد کرزن با رویکرد شرق شناسی

کلیدواژه‌ها: شرق شناسی دو سوگرایی جامعه شناختی دوسوگرایی روان شناختی نوع شناسی مرتون دوران ناصری سفرنامه ی لرد کرزن

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه منابع و کلیات
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه سفرنامه و سفرنامه نویسان
تعداد بازدید : ۱۸۹۵ تعداد دانلود : ۱۲۸۸
«خود» و «دیگری» یک مفهوم دائمی است که همواره «خود» برای درک پیرامون با ایجاد یک «دیگری» سعی دارد که «هستی» را معنی کند؛ با چنین منظری در این مقاله می کوشیم به ناسازگاری انتظارات هنجاری در قالب مفهوم دوسوگرایی جامعه شناختی بپردازیم که منشاء بسیاری از مشکلات اجتماعی است و ریشه در شرایط تاریخی جامعه دارد. به رغم دیدگاه های استعماری سفرنامه نویسان و شرق شناسان انگلیسی از دوران قاجار، شناسایی و دسته بندی رفتارهای اجتماعی از منظر یک بیگانه، زمینه ی نسبتاً مناسبی برای دریافت خاستگاه اجتماعی ناسازگاری های هنجاری در اختیار پژوهش های جامعه شناسی- تاریخی قرار می دهد.در این میان از نگاه یک شرق شناس و سفرنامه نویس به نام جورج کرزن به ریشه یابی این مسئله در دوره ای از سلطنت ناصرالدین شاه قاجار می پردازیم. جامعه ی آماری مشتمل بر ده سفرنامه ی انگلیسی است که در دوره ناصرالدین شاه قاجار به نگارش درآمده است.در این میان سفرنامه ی جورج کرزن با نام ایران و قضیه ی ایران برای نمونه بررسی شده است.بر اساس دیدگاه مرتون و با بهره برداری از رویکرد روشی نوع شناسی و فنون بررسی تاریخی و تحلیل محتوای کیفی، انواع دوسوگرایی جامعه شناسی و روان شناسی در سفرنامه ی مذکور مورد شناسایی قرار گرفته و بستر اجتماعی آن بررسی شده است. نتایج بیانگر آن است که رفتار منحرفانه (دو سوگرایی روان شناختی) که برخاسته از نوع پنجم دوسوگرایی جامعه شناختی(تعارض میان ساختار فرهنگی و اجتماعی) است، بیشتر از انواع دیگر آن در سفرنامه کرزن مورد اشاره قرار گرفته است.همچنین، شیوع رفتار مقلدانه، به ویژه از سبک زندگی غربی که به نوع ششم دوسوگرایی جامعه شناختی نسبت داده می شود، بیشتر در میان طبقات بالا و در عرصه ی فرهنگی- سیاسی، در این سفرنامه دیده شده است.
۲.

فرآیند شکل گیری هویت جدید زن در ایران از دوران ناصری تا پایان پهلوی اول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: فرآیند هویت اجتماعی زنان تجدد گرایی دوران ناصری دوران مشروطه دوران پهلیویاول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲۷ تعداد دانلود : ۵۶۵
این مقاله حاصل یک مطالعه تاریخی است که به منظور بررسی فرآیند شکل گیری هویت جدید زن درایران،از دوران ناصری تا پایان پهلوی اول، انجام شده است.هویت مجموعه ای از ویژگی های فردی است که در طول زمان سییال ، ومتأثر از ساختار اجتماعی و میزان کنش گری افراد، پیوسته در حال نو شدن است و عوامل متعدد فرهنگی، اجتماعی واقتصادی در این فرآیند مؤثر هستند. سرعت این دگرگونی ها در هویت سنتی زنان اندک بود، لیکن از دوران ناصری وبا ورود اولین طلیعه های مدرنیته و تغییرات تدریجی در منابع هویت ساز در دوره های مشروطه و سپس پهلوی اول فرآیند شکل گیری هویت جدید زنان ایرانی ابعاد تازه ای یافته است.بررسی این فرآیندها و نحوه تعامل ساختارهای اجتماعی و کنش گری زنان در دوره های سه گانه فوق، بیا اسیتداده ازروش کتابخانه ای )اسنادی( و بهره گیری از دیدگاه های نظری جنکینز، گیدنز، بوردیو و هابرماس امکان یافته است.یافته های تحقیق نشان می دهد که در هر سه دوره، الگوی ورود مدرنیزاسیون، اشاعه بوده است. بدین ترتیی کیه دردوره ی ناصری، اصلاحات بدون برنامه و بی هدفمند، در دوره ی مشروطه منسجم تر و در دوره پهلوی اول تا حیدودی هدفمند و با برنامه ریزی توأم گردید.به همین دلیل، در دوران ناصری هویت زن ایرانی کمترین تأثیر را از تجددگرایی داشته است و این گرایشات عمدتاً معطوف به زنان درباری و طبقات بالا بوده است. امیا در دوران مشیروطه جرییان تجددخواهی توانست که در تغییرات هویتی زنان نقش مؤثرتری نظیر ایجاد انجمن ها و گروه هیای سیری، شیرکت درمجامع و گردهمایی های سیاسی و پشتیبانی از انقلاب مشروطه ایدا نماید.در دوران پهلوی اول بیا توجیه بیه ماهییت اصلاحات، جریان تجددخواهی با ندوذ به نهادهای آموزشی، اقتصادی و سیاسی توانست در شکل گیری هویت جدیید زن ایرانی نقش فعال تری ایدا نماید.