دوسوگرایی جامعه شناختی در دوران ناصرالدین شاه قاجار از منظر سفرنامه ی «ایران و قیضه ی ایران» لرد کرزن با رویکرد شرق شناسی
حوزه های تخصصی:
«خود» و «دیگری» یک مفهوم دائمی است که همواره «خود» برای درک پیرامون با ایجاد یک «دیگری» سعی دارد که «هستی» را معنی کند؛ با چنین منظری در این مقاله می کوشیم به ناسازگاری انتظارات هنجاری در قالب مفهوم دوسوگرایی جامعه شناختی بپردازیم که منشاء بسیاری از مشکلات اجتماعی است و ریشه در شرایط تاریخی جامعه دارد. به رغم دیدگاه های استعماری سفرنامه نویسان و شرق شناسان انگلیسی از دوران قاجار، شناسایی و دسته بندی رفتارهای اجتماعی از منظر یک بیگانه، زمینه ی نسبتاً مناسبی برای دریافت خاستگاه اجتماعی ناسازگاری های هنجاری در اختیار پژوهش های جامعه شناسی- تاریخی قرار می دهد.در این میان از نگاه یک شرق شناس و سفرنامه نویس به نام جورج کرزن به ریشه یابی این مسئله در دوره ای از سلطنت ناصرالدین شاه قاجار می پردازیم. جامعه ی آماری مشتمل بر ده سفرنامه ی انگلیسی است که در دوره ناصرالدین شاه قاجار به نگارش درآمده است.در این میان سفرنامه ی جورج کرزن با نام ایران و قضیه ی ایران برای نمونه بررسی شده است.بر اساس دیدگاه مرتون و با بهره برداری از رویکرد روشی نوع شناسی و فنون بررسی تاریخی و تحلیل محتوای کیفی، انواع دوسوگرایی جامعه شناسی و روان شناسی در سفرنامه ی مذکور مورد شناسایی قرار گرفته و بستر اجتماعی آن بررسی شده است. نتایج بیانگر آن است که رفتار منحرفانه (دو سوگرایی روان شناختی) که برخاسته از نوع پنجم دوسوگرایی جامعه شناختی(تعارض میان ساختار فرهنگی و اجتماعی) است، بیشتر از انواع دیگر آن در سفرنامه کرزن مورد اشاره قرار گرفته است.همچنین، شیوع رفتار مقلدانه، به ویژه از سبک زندگی غربی که به نوع ششم دوسوگرایی جامعه شناختی نسبت داده می شود، بیشتر در میان طبقات بالا و در عرصه ی فرهنگی- سیاسی، در این سفرنامه دیده شده است.