مطالب مرتبط با کلیدواژه

πόλις


۱.

مفهوم قانون در اندیشه سیاسی یونان باستان گذر از ثِسموس(θεσμός) به نوموس (νόμος)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قانون پولیس ثِسموس θεσμός نوموس νόμος πόλις قانون نهاده

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه تاریخ فلسفه
تعداد بازدید : ۳۲۴۹ تعداد دانلود : ۱۸۲۹
یکی از اصلی ترین مفاهیمِ برسازنده اندیشه سیاسی یونان باستان، مفهوم ِ قانون بوده است. یونانیان از دو اصطلاح حقوقی متفاوت برای مفهوم قانون استفاده می کرده اند. تا پیش از سقوط حکومت استبدادی پیسیستراتی در پایان سده ششم پ.م اصطلاحِ ثِسموس در معنای قانون نهاده به کار می رفته است؛ حال آنکه پس از اصلاحات کلیستنسی در آغاز سده پنجم پ.م و استقرار مردمسالاری در آتن، اصطلاح حقوقی دیگری در معنای قانونِ نهاده به کار می رفته است: نوموس. پژوهش های ما نشان می دهد این تغییر اصطلاح در ادبیاتِ حقوقی آتن، نشان از دگرگونی عمیق تری در اندیشه سیاسی یونانیان دارد- به باور ما زبان، آیینه دار اندیشه است و چنین تغییر ترمینولوژیکی در زبان، احتمالا، بازتاب تغییری اندیشگانی است. ازین روی، برآنیم از رهگذر بررسی فیلولوژیک دو واژه ثسموس و نوموس در ادبیات یونان باستان، از هومر تا ابتدای سده چهار پ.م، این تغییر در اندیشه سیاسی یونانیان را نشان دهیم. آنچه این جستار را از پژوهشی صرفاً فیلولوژیک فراتر می برد و آن را درآمدی بر فهمِ فلسفه سیاسی یونان باستان قرار می دهد، تلاش در بازتعریف واحدِ زیست ِسیاسی یونانیان، پولیس، بر اساس برداشت نوین از مفهوم قانون است.
۲.

نگاهی تاریخی به واژه های مدینة و مدنی در گزارش های عربی کتاب های فلسفی یونانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مدینه مدنی πόλις اخلاق نیکوماخوس خطابه ی ارسطو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۸۵
بی گمان، اصطلاح شناسی از ضرورت های هر دانشی است که اگر تاریخی انجام شود، سودش دوچندان است. در میان اصطلاحات فلسفه ی عملی که گر چه نام آشناست و در علوم قرآن و نیز تاریخ و عرف فراوان بکار می رود؛ اما به عنوان زبان زدی فلسفی به ویژه با نگاه تاریخی بررسی نشده، واژه ی مدنی است که صفت نسبی مدینه است. این اصطلاح که در میراث جهان اسلام پربسامد است، در عنوان سومین شاخه ی حکمت عملی، «الفلسفه المدنیه»، بکار رفته و اصطلاح نام ور و بنیادین «مدنی بالطبع» که در انسان شناسی فلسفی و فلسفه ی علوم اجتماعی محور است، از آن ساخته شده است؛ ازاین رو، پرداختن بدان ضروری است؛ به ویژه بررسی آن در مطالعات تمدنی نیز لازم است؛ زیرا واژه ی تمدن نیز مبتنی بر آن است. این مقاله با بررسی مدینه و مدنی در فرهنگ های اصیل لغت تازی مانند العین ، مختار الصحاح ، تهذیب اللغه و نیز در برخی کتاب های مرتبط با علوم قرآنی، راه را برای تحقیق آن در گزارش های عربی متن های فلسفی یونانی می گشاید که با پژوهش آن ها به نظر می رسد که مترجم ناشناس خطابه ی ارسطو پیشگام در به کارگیری مدینه و مشتقات آن در ترجمه ی πολις یونانی و مشتقاتش است و در استعمال مدینی به عنوان صفت نسبی مدینه نیز منحصر به فرد است و شاید نشان قدمت آن باشد. در این میان، گویا کندی در به کارگیری وصف مدنی مقدم است و نیز اسحاق در ترجمه ی اخلاق ارسطو، مدینه و مشتقاتش را هرچند تحت اللفظی ست، به عنوان برابر نهاد πολις یونانی و واژه های برگرفته از آن، بیش از سیاسه و مشتقاتش که در عربی رایج تر است، می پسندد و بهره می برد.