مطالب مرتبط با کلیدواژه

ارشادی


۱.

نگاهی نو به مولوی و ارشادی و برایند روش شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روش شناسی مولوی حکم مستقلات عقلیه دنیوی ارشادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۴۴ تعداد دانلود : ۱۰۱۹
این مقاله پس از تعیین جایگاه مولوی و ارشادی و این که آن ها وصف اوامر و نواهی اند و نه وصف حکم و بیان تعریف مختار و امتیاز آن از سایر تعاریف، به بحث مهم روش شناسی و سنجه های تشخیص اوامر و نواهی مولوی از ارشادی پرداخته است. مطابق تعریف های مختلف از ارشادی و مولوی، سنجه های تمایز این دو نیز مختلف می شود. مقاله حاضر در پی اثبات این است که تغییر در معنا و روش شناسی مولوی و ارشادی از شیخ انصاری به این سو وارد مباحث اصولی شده و همین تغییرات باعث نقض و ابرام های فراوان در اصل تعریف و مصادیق ارشادی و مولوی گردیده است که قبل از شیخ انصاری در فقه شیعه و اهل سنت معنای ثابتی داشته و سنجه تشخیص آن هم مشخص بوده است. به اعتقاد نویسنده همان تعریف و سنجه ماقبل شیخ بهترین تعریف و سنجه در بحث مولوی و ارشادی است و می تواند تغییرات زیادی را در محتوای بسیاری از فتواها ایجاد کند.
۲.

ماهیت احکام امضایی با تاکید بر نقد نظر برخی از معاصران(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: امضائی ارشادی تاریخ مندی احکام امضائی مطلوب احکام امضائی تحمیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۵ تعداد دانلود : ۵۸۴
بخشی از آموزه های اسلام در غیر حوزه عبادیات را امضائیات تشکیل می دهند؛ یعنی آن دسته از آموزه هایی که شارع دین نای جدیدی در آنها تأسیس نکرده و مطابق مشی عقلا رفتار کرده است. مقاله حاضر پس از تعریف حکم امضائی به طرح مباحثی در پیرامون ماهیت حکم امضائی در سه بخش پرداخته است؛ یکم تفاوت امضائیات با اوامر و نواهی ارشادی که در کلمات برخی از معاصرین به اشتباه یکی دانسته شده؛ دوم این که آیا امضائیات هم قسمی از احکام شرعی حساب می شوند یا صرفاً اموری عقلائی اند که نسبتی به شارع بماهوشارع ندارند؛ اثار هریک از دو قول کدام است؛ در این قسمت ضمن بررسی آثار دو دیدگاه نظر برخی دیگر از معاصران که احکام امضائی را صرفا امور عرفی عقلائی می دانند مورد نقد قرار گرفته است و سوم مسئله تقسیم امضائیات در دامنه شریعت به مطلوب و تحمیلی که از سوی برخی از محققین حقوقدان معاصر ادعا شده است؛ این دیدگاه نیز مورد مداقه و نقد قرار گرفته است. بطور خلاصه دستاورد این پژوهش نقد سه دیدگاه معاصر مرتبط با احکام امضائی است که دو مورد آن مسبوق به سابقه نبوده است.