مطالب مرتبط با کلیدواژه

الجزایر


۲۱.

جنگ به روایت زنان: بررسی روایت جنگ الجزایر در آثار آسیه جبار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آسیه جبار ادبیات الجزایر جنگ زنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۱۲۸
در این مقاله، پس از اشاره به پیشینه ادبیات زنان در الجزایر، با استفاده از رویکرد توصیفی تحلیلی به معرفی و بررسی چند نمونه روایت زنانه از جنگ استقلال الجزایر در خلال آثار نویسنده شهیر الجزایری، آسیه جبار، می پردازیم. این تحقیق نشان می دهد که زبان و نهاد ادبیات در الجزایر تا پیش از سده اخیر تحت سیطره مردان بوده و عمده آثار ادبی این کشور بر ارزش های مردسالارانه استوار بوده و دیدگاه مردانه را منعکس می کرده است. اما با وقوع جنگ، که موضوعی اساسی و مهم بوده، و از سوی زنان نیز به شیوه خاص خود تجربه شده، لزوم ارائه نگاه و روایت زنانه از آن احساس می شود. آسیه جبار نخستین نویسنده زن الجزایری است که در رمانی با عنوان فرزندان جهان جدید مستقیم به موضوع جنگ استقلال می پردازد. این رمان، که در تاریخ ادبیات الجزایر از رمان های مؤثرجنگ الجزایر محسوب می شود، مهر تأییدی بر استعدادها و قابلیت های زنان در عرصه نویسندگی می زند و راه را برای ورود دیگر زنان به این عرصه هموار می کند. موضوع جنگ یکی از ارکان ثابت و اساسی در آفرینش های آسیه جبار محسوب می شود. ویژگی خاصی که موجب تمایز آثار آسیه جبار از دیگر آثار جنگی می شود آن است که وی با استفاده از دیدگاه زنانه خود، نه تنها به مسئله آزادی الجزایر از طریق جنگ و مقاومت اشاره می کند، بلکه لزوم آزادی زنان از حصارهای بسته و رهایی آنان از برخی محدودیت ها و تعصبات را نیز یادآور می شود. وی همچنین با به تصویر کشیدن رنج ها و مشکلات خاص زنان در طول دوران جنگ و نشان دادن نحوه مشارکت آنان در این مبارزه، که در نوشته های نویسندگان مرد مغفول مانده یا به شایستگی نمایان نشده بود، سهم و نقش زنان در استقلال این کشور را برجسته می کند.
۲۲.

نقد جامعه شناسی رمان های سه گانه احلام مستغانمی (با تکیه بر رمانتیسم جامعه گرا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: احلام مستغانمی الجزایر رمان نقد ادبی نقد جامعه شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۸۷
در نقد جامعه شناختی رمان، ارتباط ساختار و محتوای داستان با وضعیت و دگرگونی های جامعه و محیطی که در آن متولد شده بررسی می شود و چگونگی انعکاس و بازنمایی هنرمندانه جامعه در جهان تخیلی اثر ادبی، نقد و تحلیل می شود. نویسندگان در این مقاله، بر پایه چارچوب نقد جامعه شناسی، به بررسی آثار نویسنده مشهور الجزایری، خانم احلام مستغانمی، پرداخته اند. با آنکه وی نویسنده ای رمانتیک است، در قالب رمانتیسم جامعه گرا در آثار خود به تبیین اوضاع فرهنگی و اجتماعی کشورش می پردازد. او از مسائلی چون حقوق زنان، فقر فرهنگی، تقابل سنت و مدرنیته و نابسامانی های اجتماعی سخن می گوید و زخم ها و جراحت هایی را که از رهگذر استعمار بر پیکره جامعه وارد شده، واکاوی و تشریح می کند. از یافته های این پژوهش، که به روشی توصیفی تحلیلی تدوین شده، برمی آید که نویسنده توانسته است روزنه ای جدید برای شناخت زوایای مختلف اشغال الجزایر، جنگ های آزادی بخش این کشور، پیامدهای استعمار و عقب ماندگی جوامع عربی در برابر چشمان مخاطب بگشاید. اما ،در عین حال، تلاش دارد با کاربرد لحنی احساسی، پایبندی خود به مکتب رمانتیسم را حفظ کند. با وجود این، هرچند آثار وی رنگ و بوی انتقادی به خود گرفته است، با رئالیسم اجتماعی تفاوت معناداری دارد.
۲۳.

واکاوی تاریخی پیدایش احزاب سیاسی در الجزایر و مغرب و سناریوهای پیش رو از استقلال تا بهار عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: احزاب سیاسی الجزایر بهار عربی شمال آفریقا مغرب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۶۳
احزاب سیاسی از مظاهر دموکراسی و بازتاب واقعیت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند. الجزایر و مغرب به دلیل قرارگرفتن در همسایگی یکدیگر، هم نژادی و حضور استعمار فرانسه در آنجا، اشتراک های متعددی با یکدیگر دارند. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، وضعیت احزاب سیاسی در الجزایر و مغرب را از استقلال آن ها (1962-1956) تا حوادث موسوم به «بهار عربی» (2009-2011) از نظر تاریخی بررسی می کنیم. به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که دلایل پیدایش احزاب در الجزایر و مغرب و نقش آن ها در استقلال این کشورها چیست؟ چه سناریوهایی فراروی احزاب سیاسی در الجزایر و مغرب وجود دارد؟ در این پژوهش به این نتایج رسیدیم که ریشه های تاریخی پیدایش احزاب سیاسی در الجزایر و مغرب به دوران استعمار باز می گردد، اما پس از استقلال، آن ها متفاوت به نظام حزبی نگریستند. الجزایر ابتدا اساس نظام حاکمیتی خویش را تک حزبی سوسیالسیتی قرار داد و سپس از سال 1989 به این نظام پایان داد و اساس چندحزبی را ایجاد کرد. مغرب نیز نظام چندحزبی را در پیش گرفت. الجزایر و مغرب برای درامان ماندن از موج انقلاب و اصلاحات سیاسی و اقتصادی سال 2011 تدابیری اندیشیدند؛ الجزایر به بالکان سازی احزاب سیاسی پرداخت و احزاب و پارلمان را به مرکزی برای قانونمندسازی اهداف و تصمیمات دولت تبدیل کرد. در مغرب، دربار به تضعیف احزاب و برجسته سازی خویش در افکار عمومی پرداخت، اما همچنان به دلیل نگرانی از اقتدار احزابی همچون استقلال، به نظام چندحزبی رضایت داد. از نقاط مشترک در زمینه احزاب در الجزایر و مغرب پس از سال 2011، رشد احزاب اسلام گرا در دوره ای خاص و تضعیف آن ها به طور هم زمان است.