مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
حافظه روزمره
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر سندرم قبل از قاعدگی بر حافظه روزمره (حافظه در دنیای واقعی) و حافظه رویدادی (در دو مرحله یاد آوری آزاد و بازشناسی)، پرداخته است. این پژوهش به عنوان یک پژوهش آزمایشی و میدانی بر روی 60 خانم مبتلا به این سندرم بامیانگین سنی 33 سال اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس درون موردی (تحلیل کوواریانس) و آزمون (t) گروههای همبسته، مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. سندرم قبل از قاعدگی با تاثیر منفی بر روی عملکرد حافظه، به نوعی موجب کاهش در عملکرد حافظه روزمره و سپس افت در عملکرد حافظه رویدادی خصوصاً در مرحله یاد آوری آزاد همراه بود. نه تنها سندرم قبل از قاعدگی به عنوان نوعی اختلال، در نوسانات خلقی و زوال حافظه مؤثر است، بلکه بیشترین تاثیر آن در افت عملکرد حافظه روزمره و سپس حافظه رویدادی قابل طرح است. بنابراین کنترل و درمان عوارض جسمی و روانی این سندرم به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات زنان به منظور بهبود کارکردهای شغلی، تحصیلی و اجتماعی پیشنهاد می گردد.
عملکرد قربانیان تجاوز جنسی مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه در حافظه روزمره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجاوز به عنوان یک رویداد استرس زا دارای عواقب بلندمدت، همچون اختلالات شناختی می باشد. پژوهش حاضر به بررسی عملکرد قربانیان این رویداد در حافظه روزمره پرداخته است. در یک مطالعه علی- مقایسه ای به شیوه نمونه گیری در دسترس 17 نفر از زنان و دخترانی که حداقل یکبار مورد آسیب حمله جنسی قرار گرفته و مبتلا به PTSD بودند و 17 نفر از زنان و دخترانی که در معرض این آسیب نبودند انتخاب شدند. نمونه ها در سه متغیر سن، تحصیلات و طبقه اقتصادی-اجتماعی همتا شدند. آزمودنی ها پس از تکمیل مقیاس خودسنجی تاثیر رویداد IES-R)) و پرسشنامه اضطراب، استرس و افسردگی (DASS21، لاویبوند و لاویبوند، 1995) مورد مصاحبه ساختار یافته PTSD قرار گرفتند و سپس آزمون حافظه رفتاری ریورمید (RBMT-3) از آنها گرفته شد. میانگین نمرات حافظه دو گروه بر اساس تحلیل واریانس یک راهه آنوا مقایسه شد. یافته ها نشان داد که عملکرد کلی حافظه روزمره، حافظه کلامی و حافظه آینده نگر گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل عملکرد پایین تری دارد نتایج نشان می دهد که حادثه ی حمله ی جنسی و ابتلاء به PTSD موجب تخریب حافظه ی روزمره، حافظه کلامی و حافظه آینده نگر قربانیان تجاوز جنسی شده است. بر اساس نتایج، به محققان پیشنهاد می شود علاوه بر پژوهش در خصوص حافظه روزمره به انواع دیگر حافظه در این افراد توجه نمایند.
تأثیر توان بخشی شناختی رایانه ای بر بهبود عملکرد حافظه روزمره بیماران مبتلا به اسکلروزیس چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آسیب های شناختی بویژه مشکلات حافظه در اسکلروزیس چندگانه، بیماری شایع است که می تواند کیفیت زندگی مبتلایان را کاهش دهد. هدف این مطالعه بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر حافظه روزمره بیماران مبتلا به اسکلروزیس چندگانه است. روش : 46 بیمار20 تا40 ساله مبتلا به اسکلروزیس چندگانه بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و انتظار قرار گرفتند. بیماران گروه آزمایش با استفاده از نرم افزار توانبخشی حافظه، 12 جلسه آموزش دیدند. بیماران گروه انتظار هیچ مداخله ای دریافت نکردند. آموزش آنها به پس از اجرای پژوهش موکول شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه حافظه روزمره پیش آزمون، پس آزمون و یک ماه پس از جلسات آموزشی جمع آوری شد. یافته ها : نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد بین میانگین نمرات حافظه روزمره دو گروه در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. معنادار نبودن تفاوت بین نمره های پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش، حاکی از ماندگاری تأثیر توانبخشی شناختی رایانه ای بر عملکرد حافظه روزمره بیماران بود. نتیجه گیری: توانبخشی شناختی رایانه ای اثر چشمگیری بر بهبود عملکرد حافظه روزمره بیماران دارد و می توان از آن به عنوان روش مؤثر و مفید برای بهبود عملکرد حافظه این بیماران استفاده کرد.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بی خوابی (سنتی و مبتنی بر اینترنت ) بر حافظه روزمره افراد مبتلا به بی خوابی همبود با افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : بی خوابی یکی از شایع ترین شکایت های عمومی است. بی خوابی بر عملکردهای شناختی از جمله حافظه تاثیر می گذارد. حافظه نقش مهمی در فعالیت های روزمره افراد دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری بی خوابی سنتی و درمان شناختی-رفتاری بی خوابی مبتنی بر اینترنت بر حافظه روزمره افراد مبتلا به بی خوابی همبود با افسردگی است. روش : روش پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری برای دو گروه آزمایش و کنترل است. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 45 نفر از کارکنان و اساتید دانشگاه فرهنگیان که در پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ ( PSQT ) و پرسشنامه افسردگی بک (ویرایش دوم) نمره بالاتر از برش کسب کردند و از طریق مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاکهای تشخیصی DSM5 ، افسردگی و بی خوابی داشتند، انتخاب شدند. با استفاده از گمارش تصادفی، در هر سه گروه (گروه های آزمایش و کنترل) 15 نفر جایگزین شدند. گروه های آزمایش 6 جلسه درمان شناختی-رفتاری برای بی خوابی بر اساس پروتکل ادینگر و کارنی (2015) دریافت کردند. نحوه ارائه درمان در دو گروه متفاوت بود. آزمون حافظه رفتاری ریورمید سه بار (قبل از درمان، بعد از آخرین جلسه درمان و یک ماه بعد از درمان) اجرا شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط و بن فرونی استفاده شد. یافته ها : هر دو گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در حافظه کلامی، جهت یابی، حافظه مربوط به آینده و شاخص حافظه ی کلی، نمره بیشتری کسب کردند. در حافظه دیداری گروه درمان شناختی-رفتاری بی خوابی سنتی CBT-I نسبت به گروه درمان شناختی-رفتاری بی خوابی مبتنی بر اینترنت ICBT-I و کنترل، نمره بیشتری کسب کرد. در عامل یادگیری جدید گروه درمان شناختی-رفتاری بی خوابی مبتنی بر اینترنت، نسبت به گروه درمان شناختی-رفتاری بی خوابی سنتی و کنترل، نمره بیشتری کسب کرد. درعامل حافظه فضایی بین سه گروه، تفاوت معنی داری دیده نشد. نتایج پیگیری، پایا بودن درمان را تایید کرد. نتیجه گیری : هر دو شیوه درمان در بازتوانی شناختی و کاهش مشکلات حافظه روزمره در افراد مبتلا به بی خوابی همبود با افسردگی موثر است.
تاثیر تعاملی زمان ارائه تمرین (هوازی و قدرتی) و ریتم شبانه روزی بر عملکرد حافظه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر تعاملی زمان ارائه تمرین های هوازی و قدرتی و ریتم شبانه روزی بر عملکرد حافظه روزمره، گذشته نگر و آینده نگر در جوانان بود. تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی و طرح آن پیش آزمون – پس آزمون با گروه های تصادفی بود. تعداد 48 شرکت کننده به طور تصادفی در چهار گروه تمرین هوازی تی آر ایکس در صبح (12= n )، تمرین قدرتی فیتنس در صبح (12= n ) تمرین هوازی تی آر ایکس در عصر (12= n ) و تمرین قدرتی فیتنس در عصر (12= n ) در دوره تمرینی 2 ماهه (8 هفته ،3 بار در هفته، و هر بار 45 دقیقه) قرار گرفتند. شرکت کنندگان پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ ( PSQI )، پرسش نامه چرخه های شبانه روزی هورن استنبرگ، پرسش نامه حافظه آینده نگر و گذشته نگر و پرسش نامه حافظه روزمره را تکمیل نمودند. از شاخص های آمار استنباطی نظیر آزمون تحلیل واریانس یک راهه در مرحله پیش آزمون و تحلیل واریانس دو راهه در مرحله پس آزمون و آزمون تعقیبی بونفرونی برای تحلیل داده های پژوهش استفاده شد. یافته ها نشان داد افراد شرکت کننده در تمرینات تی آر ایکس در صبح و قدرتی در عصر دارای میانگین بالاتری در حافظه روزمره بود. و افراد شرکت کننده در تمرینات تی آر ایکس و قدرتی در هر دو نوبت صبح و عصر دارای حافظه گذشته نگر ضعیف تری بودند. میانگین عملکرد حافظه آینده نگر و گذشته نگر در تمرینات تی آریکس و فیتنس در دو نوبت صبح و عصر از نظر آماری تفاوت معنادار دارد و افرادی که در صبح فعالیت دارند دارای حافظه آینده نگر و گذشته نگر بهتری نسبت به افرادی که در عصر فعالیت می کنند، دارند. همچنین میانگین عملکرد حافظه روزمره در تمرینات تی آریکس و فیتنس در دو نوبت صبح و عصر از نظر آماری معنادار است و افرادی که در عصر فعالیت دارند دارای حافظه روزمره بهتری هستند (P < 0.05) . انجام فعالیت های بدنی و تمرینات هوازی و قدرتی باعث افزایش حافظه روزمره می شود. در این بین انجام تمرینات هوازی در صبح و قدرتی در عصر باعث بهبود بهتر عملکرد می شود.
اثر بخشی توان بخشی شناختی بر بهبود حافظه روزمره بیماران دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
27 - 42
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف برسی اثربخشی توان بخشی شناختی بر بهبود حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی صورت گرفته است روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایشی با حجم نمونه 20بیمار دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک به شیوه تصادفی انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ارزیابی شناختی بیماران شامل ارزیابی قبل از مداخله ، بلافاصله پس از مداخله و پنج هفته بعد از مداخله با استفاده از آزمون حافظه روزمره (1983) انجام گرفت. گروه آزمایش جلسات توان بخشی شناختی را به مدت هشت هفته یک ساعته دریافت کردند ولی گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها بااستفاده از روش واریانس با اندازه گیری مکررتحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که برنامه توان بخشی شناختی بر بهبود عملکرد حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی درگروه آزمایش تاثیر مثبت داشته است. این نتایج در مرحله پیگیری که 6 هفته پس از مداخله شناختی بود نیز بدست آمد(05/0 p£) . نتیجه گیری: این مطالعه شواهدی برای اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی بر عملکرد حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی نوع ایسکمیک فراهم کرده است. توان بخشی شناختی می تواند اختلالات حافظه را در این دسته از بیماران بهبود بخشد و اثر مثبت بر عملکرد حافظه بیماران بگذارد.