نظام شناختیِ مفهوم ترس در فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
187 - 212
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، استعاره شناختی را به عنوان ابزاری مؤثر برای تحلیل زبان که یکی از نمودهای ذهن است، به کار می گیریم. در استعاره شناختی، بخشی از ویژگی های یک مفهوم فیزیکی بر بخشی از ویژگی های یک مفهوم انتزاعی تر منطبق می گردد و زمینه درک و بیان آن را فراهم می سازد. روش انجام این پژوهش، تحلیلی- معناشناختی است و مفهوم ترس در چارچوب نظریه اصلاح شده کوچش (Kövecses, 2020) مورد بررسی قرار می گیرد. وی بر این باور است که بسیاری از استعاره ها بر مبنای ملاحظات فرهنگی پدید می آیند و نه لزوماً بر اساس تجارب جسمانی مانند عامل ترس، تصور کردنِ بسیاری از پدیده ها و رویدادهایی که بدیُمن انگاشته شده اند. اهمیت پژوهش حاضر، شناساییِ نظام شناختیِ عبارت های گسترده و به ظاهر پراکنده متضمنِ مفهوم ترس است و سعی برآن بوده که نظم نهفته در پسِ ده ها عبارت، در ساختار به هم مرتبطِ شناختی، توصیف گردد. بررسی منتخبی از رایج ترین عبارت های شناختیِ زبان های فارسی و عربی ، نشان می دهد که بسیاری از جنبه های مفهوم ترس در این دو زبان، مشترک و برخی دیگر مختلف است. داده های فرهنگ بنیاد این پژوهش، عمدتاً جزء استعاره های متجانس اند؛ یعنی هر دو زبان از استعاره های مشترک در سطح عام استفاده نموده، سپس اطلاعات شناختی فرهنگی خود را به آن افزوده و استعاره های خاص زبانی به وجود آورده اند. برای نمونه، استعاره «ترس، انجماد سیال درون ظرف است» در زبان عربی، استعاره عامِ (ترس سرما است) را انتخاب و عبارت فرهنگ بنیادِ (خوف یجمد الدم فی العروق) را به وجود آورده است، در حالی که در فارسی غالبا انجماد خود ظرف است که نمود زبانی دارد (تنم یخ کرد).