مطالب مرتبط با کلیدواژه

شاهی


۱.

این همانیِ نقد در جدال میان مشروطه خواهی و ایرانشهری (بررسی نقادانه منازعه فکری دکتر داود فیرحی و سیدجواد طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۲۰۱
مرحوم دکتر داود فیرحی و دکتر سیدجواد طباطبایی دوتن از اساتید سابق دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران هریک داعیه دار تفکری در باب ایران بودند که در در سال های اخیر صورت نوعی تقابل و منازعه فکری به خود گرفته بود. طباطبایی پس از سال ها بحث نظری در باب انحطاط ایران در نهایت از موضع اندیشه سیاسی ایرانشهری به مسئله انحطاط ایران می نگرد و دکتر داود فیرحی مشکله ایران را ذیل غفلت از تحولی مورد خوانش قرار می دهد که در دوران مشروطه در اندیشه سیاسی تشیع رخ داد و آن مشروطه خواهی خاصه با تقریر میرزای نائینی است. از آنجا که هریک از این دو استاد محترم از زاویه متفاوتی به مشکله ایران می نگریستند، در سال های اخیر مدارای فکری ایشان به منازعه فکری بدل شد و هریک در آثار اخیر خود مستقیماً به نقد یکدیگر پرداختند. این مقاله ضمن بررسی این منازعه فکری، مدعی است نوعی این-همانی میان نقد هردو استاد به یکدیگر وجود دارد؛ در واقع، هردو استاد یکدیگر را به غفلت نظری واحدی متهم می کنند. ما در این مقاله، به بررسی وجوه مختلف این منطق این همانی خواهیم پرداخت.
۲.

تبارشناسی مفهوم شاهی در نقش برجسته های اردشیر بابکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اهورامزدا اردشیر بابکان شاهی ساسانیان نقش برجسته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۲۲
اردشیر بابکان پس از رسیدن به قدرت، برنامه ای منسجم را در جهت مشروعیت بخشیدن به نظام پادشاهی اش به مرحله اجرا درآورد. از مهمترین کارهای وی در این زمینه، ایجاد نقش برجسته های تاج ستانی در نواحی گوناگون فارس بود. این شاه ساسانی در این نقش برجسته ها، سنت های بصری پیشین را آگاهانه به کار گرفت و از بر هم نهاد آنها به ترکیب بندی ای دست یافت که شکل نهایی اش را در دو نقش برجسته نقش رجب و نقش رستم به دست آورد و الگویی برای دیگر نقش برجسته های شاهان ساسانی قرار گرفت. در این ترکیب بندی بدیع، دو عنصر اصلی به چشم می خورد: نخست اعطاء «حلقه» از سوی ایزد به شاه و دودیگر رویارویی «شاه» با «ایزد» و بهره گیری از عناصر بصری مشابه در جهت نشان دادن تساوی جایگاه آنها. بنیان های چنین عناصری ریشه در فرهنگ میان دو رود باستان دارند و با درک درست مبانی فرهنگی آنها است که می توان درک درستی از «شاهی» در نقش برجسته های اردشیر بابکان به دست آورد. در این مقاله با بررسی ریشه های قراردادهای تصویری ای که در نقش برجسته های تاج ستانی اردشیر بابکان به کار گرفته می شوند، نشان داده می شود که برای دریافت بهتر این نقش برجسته ها، «شاهی» را باید مرتبه ای هستی شناختی و نه صرفاً جایگاهی سیاسی در نظر گرفت.