مطالب مرتبط با کلیدواژه

شهرآشوب صنفی


۱.

تحلیلِ شهرآشوبِ صنفیِ مسعودِ سعدِ سلمان با دیدگاهِ گلدمن و بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهرآشوب شهرآشوب صنفی مسعود سعد سلمان گلدمن بوردیو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۶۰
شهرآشوب متنی است که موضوع آن نکوهش یا ستایشِ مردمِ یک شهر یا درباریان، یا توصیفِ عاشقانه صاحبان شغل های اجتماعی باشد. شهرآشوب ها را می توان در سه دسته جای داد: شهری، صنفی، و درباری. در شهرآشوب های صنفی انواع شغل ها، فنون کار و ابزارهای آن، اصطلاحات و کنایات صنفی آمده و صاحبانِ حِرَف با نگاهِ عاشقانه و اصطلاحات مربوط به صنف و زبانِ ارتباطیِ خاصِ خود توصیف شده اند. شهرآشوب صنفی مسعود سعد سلمان در قالب قطعه است و روشن نیست در وصف صنوف کدام شهر از شبه قاره است. این مقاله به بررسی این شهرآشوب با نگاه به آرای گلدمن (Goldmann) و بوردیو (Burdieu) می پردازد و در آن شرایطِ تاریخیِ آفرینشِ شهرآشوبِ صنفیِ مسعودِ سعد، ساختارهای معنادار آن، پیوند آن با ساختار ذهنی سراینده، مهم ترین دلایل و عوامل آفرینش آن، ارتباط سراینده با حوزه قدرت، موقعیت وی با توجه به خاستگاه اجتماعی در میدان، منش و ذائقه وی و ارتباط این دو با منش و ذائقه کانون قدرت آمده است. نیز آمده که سراینده نماینده کدام طبقه اجتماعی است و جهان نگری این طبقه چیست.
۲.

نقش القاگری هم خوان ها در نمود جنسیت در شهرآشوب های فارسی (مطالعه موردی: مهستی گنجوی و امیرخسرو دهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان جنسیتی شهرآشوب صنفی مهستی گنجوی امیرخسرو دهلوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۳
زبان در تولید و طبقه بندی عوامل هویتی و فرهنگی نظیر جنسیت نقش مهمی ایفا می کند. شهرآشوب، در ادب ایرانی، ماهیتی مردانه دارد؛ زیرا نیازمند مراودات انسانی-اجتماعی آزادانه ای است که عرف اجتماعی آن را برای زنان نمی پسندیده است؛ بنابراین این پیش داوری در مورد شهرآشوب وجود دارد که زبان جنسیت زده و مردانه داشته باشد. ورود مهستی گنجوی در این عرصه و ابداع شهرآشوب های صنفی در قالب رباعی، واکنش های انتقادی متفاوتی با خود به همراه داشت که در یک نقطه نظر، یعنی مردانه بودن زبان شهرآشوب های مهستی به اشتراک می رسند. مساله اصلی تحقیق حاضر، ثبوت وجود زبان جنسیتی زنانه در شهرآشوب های مهستی گنجوی بوده است. برای اثبات این مسأله، از نظریه القاگری موریس گرامون در مقایسه انواع هم خوان های تکرارشونده و نوع القاگری آن در شهر آشوب های امیرخسرو دهلوی و مهستی گنجوی استفاده شد. در این پژوهش، متغیّر جنسیت، مبتنی بر دیدگاه عرفی و کلیشه های فرهنگی در موضوعیت نقش های مردانه و زنانه سنجیده شده است و این نتایج به دست آمد: نوع القاگری هم خوان ها در همه گروه ها (انسدادی، خیشومی، روان، سایشی و دمشی و نیم خوان ی) در شهرآشوب های مهستی و امیرخسرو دهلوی، به گونه ای معنادار از هم تمایز داشته و کاملا در جهت مخالف یکدیگر قرار دارد. القاگری انواع هم خوان ها در شعر دهلوی متمایل به سمت سرعت ادا، سطحی بودن عواطف، خشونت و تیزی و برندگی اصوات و کلمات است. دهلوی از موضع قدرت، با صراحت کامل، فرادستانه و تحقیرآمیز با مخاطب/معشوق شهرآشوب هایش مخاطبه می کند. ویژگی این القاگری ها با جنسیت شاعر و آزادی فرهنگی و اجتماعی و برون گرایی عرفی او انطباق کامل یافته است. برعکس، القاگری هم خوان ها در شهرآشوب های مهستی مبیّن درون گرایی، محافظه کاری و احتیاط شاعر است و از هر جهت گرایش به سمت نرمی، ملاطفت و نوازش گری دارد که این مفاهیم نیز با جنسیت مهستی در تطابق است. بنابراین می توان ادعا نمود که زبان شعری شهرآشوب های مهستی، برخلاف تصور عمومی، درصد بالایی از زنانگی را داراست.