تأثیر تفکر راهبردی بر نوآوری و تغییر سازمانی در مدیران ادارات ورزش و جوانان خراسان جنوبی: نقش میانجی گر هوش راهبردی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر تفکر راهبردی بر نوآوری و تغییر سازمانی با نقش میانجی هوش راهبردی انجام گرفت. روش پژوهش: جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان خراسان جنوبی به تعداد 287 نفر بود که با استفاده از روش سرشماری 274 نفر واجد شرایط به عنوان نمونه آماری شناخته شدند. این پژوهش از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی از نوع همبستگی و از منظر هدف کاربردی است. برای گردآوری داده ها از چهار پرسشنامه استاندارد تفکر راهبردی گلدمن (2005)، نوآوری سازمانی ونگ و احمد (2004)، تغییر سازمانی میل (2003) و هوش راهبردی مکوبی (2007) استفاده شد. پایایی این پرسشنامه ها در این پژوهش به ترتیب 85/0، 94/0، 84/0 و 90/0 برآورد شده و روایی صوری آنها نیز با توجه به استاندارد بودن به تائید کارشناسان و متخصصان تربیت بدنی رسیده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و آزمون مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر کل تفکر راهبردی بر نوآوری سازمانی از طریق هوش راهبردی مثبت و غیر معنادار و بر تغییر سازمانی از طریق هوش راهبردی مثبت و غیر معنادار است. به علاوه اثر کل تفکر راهبردی بر نوآوری سازمانی از طریق هوش راهبردی مثبت و معنادار بود و اثر کل تفکر راهبردی بر تغییر سازمانی از طریق هوش راهبردی مثبت و غیر معنادار است. نتیجه گیری: به طور کلی باید گفت تفکر راهبردی مدیران را به سوی یادگیری سریع از محیط کسب وکار و به کارگیری خلاقیت برای خلق ارزش های جدید فرامی خواند. ازاین رو این شیوه تفکر، چشم اندازهایی متمایز از رقبا را به همراه دارد.The Impact of Strategic Thinking on Innovation and Organizational Change in Managers of Sports Administrations of South Khorasan: The Mediating Role of Strategic Intelligence
Introduction: The aim of this study was to determine the effect of strategic thinking on innovation and organizational change with the mediating role of strategic intelligence. Methods: The statistical population of the present study included all employees of sports and youth departments of South Khorasan province with 287 people. Data were collected using four standard questionnaires: Goldman (2005) Strategic Thinking, Wong and Ahmed (2004) Organizational Innovation, Mill (2003) Organizational Change, and Maccobi (2007). The reliability of these questionnaires in this study was estimated to be 0.85, 0.94, 0.84 and 0.90, respectively. To analyze the data, structural equation modeling was performed with LISREL software. Results: The results showed that the effect of total strategic thinking on organizational innovation through strategic intelligence is positive and insignificant and on organizational change through strategic intelligence is positive and insignificant. In addition, the effect of total strategic thinking on organizational innovation through strategic intelligence was positive and significant, and the effect of total strategic thinking on organizational change through strategic intelligence is positive and insignificant. Conclusion: In a general conclusion, it should be said that strategic thinking calls managers to learn quickly from the business environment and use creativity to create new values. Therefore, this way of thinking has different perspectives from competitors