مطالب مرتبط با کلیدواژه

ادبیات نمایشی ایران


۱.

کارکرد خاطره از منظر «جریان سیال ذهن»: بررسی نمایشنامه خانمچه و مهتابی اثر اکبر رادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جریان سیال ذهن ادبیات نمایشی ایران اکبر رادی خانمچه و مهتابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۲ تعداد دانلود : ۲۹۱
تاکنون متون مختلفی از زمان پیدایش شیوه جریان سیال ذهن در حوزه ادبیات داستانی ابتدا در غرب و سپس در ایران به این سبک نوشته شده اند، جریان سیال ذهن، برای اولین بار در حوزه روان شناسی توسط ویلیام جیمز معرفی شد. جریان سیال ذهن، شیوه ای بسیار متنی است که در حوزه درام کمتر به آن پرداخته شده است، و بیشتر در دنیای داستان قابل بررسی است، درحالی که در سال های اخیر متون متعددی به این شیوه نوشته شده اند. این پژوهش، به بررسی و مطالعه کارکرد و نمود خاطره از منظر شیوه جریان سیال ذهن با تمرکز بر نمایشنامه خانمچه و مهتابی اثر اکبر رادی نمایشنامه نویس معاصر ایران می پردازد. در این پژوهش، ابتدا زمینه های فلسفی، روان شناختی و ادبی توجه به آثار ذهنی در غرب مورد مطالعه قرار می گیرد، و بعد از آن به پیدایش شیوه جریان سیال ذهن در غرب پرداخته می شود، و سپس اصلی ترین مؤلفه های جریان سیال ذهن، از بعد روایت، گفتمان، زمان و طرح (پلات) مورد بررسی قرار می گیرند. و در انتهای این پژوهش، به پیدایش شیوه جریان سیال ذهن در ایران می رسیم. و در آخر بعد از مطالعه شیوه جریان سیال ذهن، این سبک از روایت را از منظر خاطره و مرور خاطرات با بررسی موردی نمایشنامه ی خانمچه و مهتابی  بررسی می کنیم.
۲.

سفر قهرمان مؤنث در سه فیلمنامه از بهرام بیضایی: مطالعه تطبیقی سه فیلم نامه سگ کشی، اشغال، و حقایق درباره لیلا دختر ادریس در چارچوب نظریه مورین مرداک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات نمایشی ایران اشغال بهرام بیضایی حقایق درباره لیلا دختر ادریس سگ کشی قهرمان مؤنث مورین مرداک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۶ تعداد دانلود : ۲۲۳
بهرام بیضایی را می توان از دهه چهل تاکنون در زمره معدود نویسندگان صاحب سبکی منحصر به خود دانست که نامش بیش از هر چیز با نمایشنامه و فیلمنامه پیوند خورده است. این پژوهش در چارچوب نظری «الگوی سفر قهرمان مؤنث» مورین مرداک به بررسی سه فیلمنامه سگ کشی، اشغالل، و حقایق ىرباره لیلا ىختر اىریس می پردازد. نظریه مرداک نگاهی نو به مدل جوزف کمبل برای سفر اسطوره ای قهرمان به شمار می آید که در آن سفر قهرمان مؤنث شامل ده مرحله گسستن از دنیای زنانه، همذات پنداری با مردان، جاده آزمون ها، موفقیت خیالی، «نه!» گفتن زن قوی، تشرف و برخورد با الهه، میل شدید به پیوند دوباره با هویت زنانه، علاج شکاف میان مادر و دختر، یافتن مردِ درون، و ورای ثنویت است. پژوهش حاضر با بررسی سیر رخدادها در سه فیلمنامه بیضایی و بهره گیری از جملات شخصیت ها به بررسی تطبیقی سیر تحول شخصیتی زنان در این آثار می پردازد و نشان می دهد که امکان انطباق ساختاری این سه اثر بر الگوی مذکور وجود دارد.
۳.

تحلیلی بر تجلی تولد و مرگ در ادبیات نمایشی پس از انقلاب ایران بر پایه مفهوم آستانگی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ادبیات نمایشی ایران مرگ تولد فرهنگ عامه آستانگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۴
این پژوهش بنا دارد نظر به روابطی ناگسستنی میان نمایش و آیین های فرهنگی، به مطالعه سیاق تجلی دو مفهوم تولد و مرگ در ادبیات نمایشی پس از انقلاب ایران بپردازد. درواقع هدف آن است که نشان داده شود، بر پایه نگاه مردم شناسانه ایرانی و با استفاده از مفهوم آستانگی، دو موقعیت تولد و مرگ در ساختار دراماتیک ادبیات نمایشی دهه های اخیر چگونه تجسم یافته و واجد چه کارکردی هستند. چارچوب نظری بحث برگرفته از آراء ویکتور ترنر حول مفهوم آستانگی و حتی نظریه پردازان عرصه اجرا همچون ریچارد شکنر، در کنار آراء صاحب نظران نو ارسطویی عرصه درام، امکان دستیابی به اهداف تحقیق را مهیا می کند. این تحقیق از روش کیفی تحلیل مضمون برای مطالعه نمونه ها بهره می برد و بر این مبنا شواهد تحقیق گویای این امر هستند که ادبیات نمایشی ایران با بهره گیری از عناصر برگرفته از مناسک فرهنگ عامه در ساختار پی رنگ از یک سو سعی در کسب مقبولیت و باورپذیری عمومی داشته و از سوی دیگر مترصد القای نوعی هویت مندی فرهنگی ایرانی به آثار است که استفاده از دو آستانه تولد و مرگ نیز از این امر مستثنا نیست. بااین وجود نتایج حاصل از بررسی نمونه های مطالعاتی نشان می دهند که این دو آستانه گرچه به لحاظ کیفیت تحول آفرین خود در ساختار پی رنگ می توانند به ماهیت کنش یا شخصیت کارکرد ویژه ای ببخشند، تحلیل مضمون نمونه های مطالعاتی مبین این امر است که به استقراء ناقص می توان گفت که روح زمانه در سیاق استفاده آیینی از آن ها بسیار تأثیرگذار است، به عنوان نمونه به جهت مختصات فرهنگی و اجتماعیِ دوران در استفاده از آستانه مرگ، تجلی الگوی آیینی شهید را با پژواک بیشتری می توان مشاهده کرد و این امر در ساحت مقابل در سیمای اهریمنان و دیوان تجلی می یابد. در زمینه به کارگیری آستانه تولد نیز همین تأثیرپذیری از نگاه تاریخی اجتماعی زمان، مثلاً نسبت به کودتای 1332، را در زایش دیوان یا در مقابل تولدِ دوباره سیاوش و نظایر آن می توان دید.