مطالب مرتبط با کلیدواژه

علوم اعصاب سازمانی


۱.

عصب شناسی در رفتارسازمانی

کلیدواژه‌ها: عصب شناسی علوم اعصاب علوم اعصاب شناختی و رفتاری علوم اعصاب سازمانی رفتارسازمانی عصبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹۴ تعداد دانلود : ۲۸۴
در عصر حاضر ، علاقه به استفاده از ابزارها و تکنیک های عصب علمی برای مطالعه رفتار انسان در سازمان ها افزایش یافته است. بسیاری از محقیقین سازمانی با استفاده از اصطلاحاتی مانند علوم اعصاب شناختی سازمانی تلاش کرده اند بر نقش تاثیرگذار فرایندهای مغزی در تصمیمات مدیریتی و عملکرد افراد در سازمان تاکید کنند. رفتار عصبی-سازمان ، و علوم اعصاب سازمانی از شاخه های جدید علم مدیریت هستند که برای تأکید بر کاربرد علوم اعصاب در رفتار سازمانی بوجود آمده اند. استفاده از ابزارها و تکنیک های عصب علمی برای مطالعه پدیده های سازمانی دلگرم کننده است زیرا درک چگونگی عملکرد مغز انسان می تواند به رفع بهتر برخی از سوالاتی کمک کند که روشهای فعلی علوم سازمانی قادر به حل آنها نیستند. در این راستا ، علوم اعصاب سازمانی می تواند مکمل تحقیقات سازمانی باشد. با این وجود ، برای بهره مندی از یافته های علوم اعصاب، دانشمندان سازمانی باید درک کاملی از علوم اعصاب و علوم سازمانی داشته باشند. به عنوان یک زمینه تحقیقات علمی و ارتباط عملی، علوم اعصاب سازمانی هنوز در مراحل ابتدایی است. دراین مقاله برآنیم تا به بررسی مفاهیم مرتبط با علوم اعصاب و کاربرد آن در مدیریت و رفتار سازمانی بپردازیم.
۲.

بررسی ابعاد شناختی تصمیم گیری در مدیران؛ آیا فرآیندهای شناختی تصمیم گیری در مدیران متفاوت است؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصمیم گیری مدیریتی تنزیل تعویقی ریسک پذیری علوم اعصاب سازمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۱۵۰
 یکی از مهم ترین کارکردهای مدیران در سازمان ها مسئله تصمیم گیری است. توسعه روش شناسی های مبتنی بر علوم اعصاب شناختی، امیدهایی را برای پژوهشگران مدیریت به وجود آورده تا ضمن درک عمیق تر این کارکرد مهم مدیریتی، فرصت هایی برای مداخله و بهبود آن شناسایی کنند. با این وجود، شواهد تجربی در خصوص ابعاد شناختی تصمیم گیری در مدیران، بسیار اندک است و این مسئله تلاش برای دستیابی به بنیان نظری لازم برای توسعه ابزارها و روش های بهبود تصمیم گیری در بستر علوم اعصاب سازمانی را با چالش مواجه ساخته است. در تلاش برای پاسخ به این نیاز،  در این مقاله مبتنی بر دیدگاه فلسفی اثبات گرا، رویکرد استدلال استقرایی و  استراتژی تجربی و آزمایشگاهی، دو فرایند مهم در بروز کژکارکردهای تصمیم گیری در دو بعد زمانی (با شاخص تنزیل تعویقی) و عدم قطعیت (با شاخص ریسک پذیری) مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور، 62 آزمودنی (33 زن) در دو گروه مدیران و افراد فاقد سابقه مدیریتی، به صورت تصادفی آزمون های رفتاری تنزیل تعویقی (DDT) و ریسک پذیری (BART) را انجام دادند. نتایج نشان داد که در شاخص تنزیل تعویقی تفاوت معنی داری بین مدیران و سایرین وجود ندارد. بااین وجود، در شاخص های مربوط به ریسک پذیری، مدیران از سطح ریسک پذیری بیشتری نسبت به افراد فاقد سابقه مدیریتی برخوردار بودند. نتایج این مطالعه به پژوهشگران حوزه علوم اعصاب سازمانی، در درک بهتر ابعاد شناختی تصمیم گیری در مدیران و تلاش برای ارائه راهکارهای عینی برای بهبود آن کمک خواهد کرد.