مطالب مرتبط با کلیدواژه

تکنیک داده بنیاد


۱.

ارائه الگوی مؤثر نظارت و ارزیابی عملکرد مالی بخش عمومی در بودجه ریزی بر مبنای عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارایی نظارت و ارزیابی عملکرد مالی بخش عمومی بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد تکنیک داده بنیاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۰ تعداد دانلود : ۳۲۸
نظارت بر عملکرد مالی دولت و شناسایی عوامل کلیدی نظارت و ارزیابی در این بخش باعث توانایی دولت ها در اعمال و اجرای سیاست های مالی و اقتصادی و در نهایت توسعه اقتصادی و بهبود رفاه  خواهد شد. هدف مطالعه حاضر شناسایی عوامل کلیدی و ارائه الگوی مؤثر نظارت و ارزیابی عملکرد مالی بخش عمومی در بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد بوده است. روش پژوهش به کار گرفته شده در این مطالعه آمیخته (کیفی-کمی) است. گردآوری داده ها با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی از طریق مصاحبه های عمیق با 15 نفر از خبرگان و صاحبنظران و مدیران ارشد حوزه بودجه ریزی و نظارت مالی بخش عمومی در دیوان محاسبات کشور، وزارت امور اقتصادی و دارایی، سازمان بازرسی، مرکز پژوهش های مجلس انجام و اشباع نظری حاصل گردید. برای تحلیل کیفی داده ها از روش گرندد تئوری با مقایسه دائمی داده ها و کدگذاری باز، محوری و انتخابی آنها و برای تحلیل کمی داده ها و اعتبار سنجی مقوله های شناسایی شده از روش دلفی فازی استفاده شده است. یافته های پژوهش منجر به شناسایی 213 مفهوم مؤثر بر نظارت و ارزیابی در قالب 6 کد اصلی شامل مقوله محوری (کانونی) عوامل علی، عوامل مداخله گر، عوامل زمینه ای، راهبردها و پیامدها و در نهایت تدوین الگویی مؤثر و جامع برای نظارت و ارزیابی عملکرد مالی بخش عمومی در بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد گردید، پرداخته شد. در مدل پیشنهادی 10 کد اصلی "عوامل قانونی و مقرراتی، عوامل حوزه ساختار و فرهنگ سازمانی، عوامل مالی و بودجه ای، عوامل ساختاری نظارت و ارزیابی، عوامل محتوایی و مدیریتی نظارت، عوامل انگیزشی و روان شناختی، عوامل فناوری و اطلاعاتی، عوامل اقتصادی، عوامل سیاسی و بین المللی و عوامل فرهنگی، اجتماعی" مشخص شده است. Monitoring the financial performance of the government will enable governments to implement and implement fiscal policies and financial and economic decisions and ultimately economic and social development. Identify key and effective factors to change the financial performance system in the public sector from the traditional control method to the concept new control can help improve the well-being and well-being of individuals, groups, organizations and society. Therefore, the present study aims to identify key factors in monitoring and evaluating the financial performance of the public sector and increase accountability and transparency in this sector to provide an effective model for monitoring and evaluating the financial performance of the public sector in performance-based budgeting and among the qualitative research strategies The foundation was used And developed a comprehensive model that includes causal factors, intervention factors, contextual factors, strategies and consequences of providing an effective model for monitoring and evaluating the financial performance of the public sector in performance-based budgeting. The research tool was interview and data saturation was obtained based on 15 interviews using snowball sampling method. A total of 10 categories and 213 concepts were identified and placed in 6 categories of Strauss-Corbin model. In the proposed model, 10 central codes of "legal and regulatory factors", "organizational structure and culture", "financial and budgetary factors", "structural factors of monitoring and evaluation", "content and managerial factors of monitoring", "motivational and psychological factors" "Technology and information factors", "economic factors", "political and international factors" and "cultural, social factors" are considered in the model and causal factors, context conditions, interventionist conditions, consequences and strategies are considered. Certainly other components and indicators can be identified that, despite much effort, remain hidden and can be discovered, which in this respect the present study has been limited. Keywords: Efficiency of Financial Performance Monitoring and Evaluation, Public Sector, Performance Based Budgeting
۲.

طراحی الگوی مدیریت تجربه مشتریان در بیمه اشخاص(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیمه اشخاص تکنیک داده بنیاد مدیریت تجربه مشتریان مزیت رقابتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۰ تعداد دانلود : ۱۷۱
پیشینه و اهداف: ﻣﺪیﺮیﺖ ﺗﺠﺮبه ﻣﺸﺘﺮی، اﻣکﺎن ﺣﻔﻆ ﻣﺸﺘﺮیﺎن ارزشمند و باسابقه را ﺑﺮای شرکت بیمه ﻓﺮاﻫﻢ می کند و یک دیﺪ آینده نگر از آنچه ﻣﺸﺘﺮیﺎن از ﺣﺎﻣیﺎﻧﺸﺎن اﻧﺘﻈﺎر دارﻧﺪ ﺑﻪ دﺳﺖ می دهد. ایﻦ رویکﺮد ﻣﺪیﺮیتی در ﻫﺮ یک از بخش های شرکت بیمه ﭼﺎرﭼﻮبی ایﺠﺎد می کند ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﻫﻨﮕﺎم ﺗﺼﻤیﻢﮔیﺮی به ﺻﺪای ﻣﺸﺘﺮی ﺗﻮﺟﻪ نمایند. در این راستا، هدف اصلی این پژوهش طراحی الگوی مدیریت تجربه مشتریان در بیمه اشخاص است. روش شناسی: به منظور دستیابی به این هدف، عوامل و شاخص های مؤثر بر مدیریت تجربه مشتریان در بیمه اشخاص با استفاده از الگوی داده بنیاد اشتراوس و کوربین شناسایی و دسته بندی شدند. زیرا، هدف این پژوهش ترکیبی، اکتشافی از نوع متوالی و الگوی ابزارسازی، طراحی و تدوین الگو بر اساس معیارهای مورد طراحی الگو بود. لذا، از روش داده بنیاد و مصاحبه نیمه ساختارمند با خبرگان برای تدوین معیارهای الگوی تحقیق استفاده گردید. به این صورت که با انجام مصاحبه و بررسی مطالعات پیشین، مقوله های زیربنایی مدیریت تجربه مشتریان در صنعت بیمه شناسایی شدند. یافته ها: 17 مقوله و 104 مفهوم به عنوان عوامل و شاخص های مؤثر بر مدیریت تجربه مشتریان در بیمه اشخاص شناسایی و استخراج شدند. در نهایت نیز پیامدها، نتایج و حاصل راهبردها مشخص شدند. در مجموع، الگوی به دست آمده به ترتیب اولویت مشتمل بر ۶ بعد، 17 مؤلفه و 104 شاخص است. در این پژوهش، مقوله "الگوی مدیریت تجربه مشتریان در بیمه اشخاص" در تمام مصاحبه ها تقریباً مورد اشاره قرار گرفته و نقش محوری ایفا نموده است. در الگوی پیشنهادی، شش کد محوری"مدیریت زمان"، "مدیریت هزینه"، "مدیریت فراغت"، "تصمیم گیری مناسب"، "رفاه و آسایش" و "شرایط اجتماعی" به عنوان شرایط علی در نظر گرفته شده اند. نتیجه گیری: شرکت ها همواره به دنبال فرصت های جدید برای توسعه کسب وکار خود هستند و شناسایی نیازهای مشتریان، ضمن خلق و فراهم سازی فرصت های جدید، به آن ها امکان می دهد تا بهره وری خود را افزایش دهند. به عبارتی، آن ها برنامه رشد خود را با تأمین نیازها و حل مشکلات مشتریان دنبال می کنند و در این راستا، توجه و حرکت به سمت بهره وری در زنجیره ارزش ضمن ارتقای کیفیت، به آن ها کمک می کند از طریق افزایش تولید محصولات، دسترسی به بازارهای جدید و کاهش هزینه ها از طریق افزایش نوآوری، نیازهای مشتریان را بهتر برآورده سازند و با خلق ارزش های آن ها را حفظ نمایند.           
۳.

ارائه مدل توسعه محصول جدید بانکی مبتنی بر بازاریابی بذر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۳۲
به دلیل شیوع و گسترش روزافزون ارتباطات مجازی و مزایای فراوان آن در بهبود تجربه مشتری و امکان بهره مندی مصرف کنندگان از تجربیات هم نوعان، توجه به شیوه های بازاریابی نوین که بر بستر پلتفرم های اجتماعی طراحی می شوند، بسیار ضروری است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که عوامل تأثیرگذار و شاخص های مؤثر بر توسعه محصول جدید مبتنی بر بازاریابی بذر در صنعت بانکداری کدام اند. برای رسیدن به هدف اصلی پژوهش که ارائه مدل توسعه محصول جدید مبتنی بر بازاریابی بذر به منظور ارتقا و افزایش اثربخشی محصولات جدید بانکی است، از روش آمیخته اکتشافی استفاده شده است و با کمک روش کیفی داده بنیاد عوامل و شاخصه ها مشخص، دسته بندی و مدل کیفی توسعه محصول جدید بانکی استخراج شد. سپس با کمک روش پیمایش و معادلات ساختاری، مدلْ آزمون شد. براساس مصاحبه های انجام شده و بررسی مطالعات پیشین، عوامل مؤثر بر مدل توسعه محصول جدید مبتنی بر بازاریابی بذر در 19 مؤلفه مدیریت زمان، مدیریت هزینه، مدیریت روابط، تصمیم گیری مناسب، رفاه و آسایش، تکنیک های بازاریابی، راهبردهای تجاری سازی، راهبردهای خلاقیت، راهبردهای نوآورانه، ارزش آفرینی، مزیت رقابتی، جهانی شدن، رشد و بلوغ محصول، کارآفرینی، فناوری اطلاعات، بازاریابی هدفمند، عوامل فردی، اقتصادی و محیطی به دست آمد. در این پژوهش، مقوله اصلی و محوری، توسعه محصول جدید بانکی است و ارزش آفرینی، مزیت رقابتی، جهانی شدن، رشد و بلوغ محصول و کارآفرینی پیامدهای مدل هستند. همچنین، مؤلفه های میکرولحظه، داستان های اجتماعی، ویدئوی زننده، هوش مصنوعی، شخصی سازی، موتورهای جست وجوگر SEO، شبکه های اجتماعی، جست وجوگرهای صوتی، تبلیغات بصری، بلاکچین، افراد تأثیرگذار و نفوذگر، تبلیغات، ربات های خودکار ویدئومارکتینگ بر توسعه محصول جدید بانکی تأثیرگذار شناخته شدند. این پژوهش، مدل توسعه محصول جدید را باتوجه به فضای نوین بازاریابی ارائه می دهد و با معرفی مدل مبتنی بر بازاریابی بذر، الگوی بومی نسبتاً جامعی را برای ارتقا و افزایش اثربخشی محصولات بانکی فراهم می آورد.
۴.

تحلیل موانع و مشکلات توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی (نمونه موردی: نواحی روستایی شهرستان تویسرکان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارآفرینی اکوسیستم کارآفرینی تکنیک داده بنیاد نواحی روستایی شهرستان تویسرکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۸۶
توسعه کارآفرینی و خوداشتغالی در نواحی روستایی نیازمند فراهم بودن و ایجاد بسترهایی است که بتوانند موجب ایجاد یک اکوسیستم مطلوب و حمایت کننده توسعه کارآفرینی و موفقیت کارآفرینان شوند. بر این مبنا، پژوهش کاربردی حاضر که دارای ماهیتی آمیخته (کمّی-کیفی) بوده و با روشی توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، سعی در آسیب شناسی وضع موجود توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی شهرستان تویسرکان استان همدان دارد. گردآوری داده ها در بخش نظری با بهره گیری از مطالعات اسنادی و در بخش عملی مبتنی بر پیمایش میدانی با بهره گیری از ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه بوده است. جامعه آماری پژوهش را مسئولان توسعه ای، مدیران و آگاهان محلی و متخصصان علمی در منطقه دربرمی گیرند که به شیوه هدفمند و روش گلوله برفی در هر دو بخش کیفی و کمّی، در ابتدا، 19 نفر به عنوان گروه دلفی، شناسایی و مورد مصاحبه نیمه ساختارمند قرارگرفته و سپس، یافته های حاصل از مصاحبه ها درجهت تأیید و تعمیم در قالب پرسشنامه در اختیار 35 نفر دیگر از اعضای این گروه ها قرار داده شد. تجزیه وتحلیل مصاحبه ها در بخش کیفی در راستای دستیابی به عوامل علّی، مداخله ای و زمینه ای شکل دهنده وضعیت موجود اکوسیستم کارآفرینی و راهبردهای اتخاذی فعالان اقتصادی و نتایج اقتصادی و اجتماعی شکل گرفته در سطح منطقه با بهره گیری از تکنیک داده بنیاد و در بخش کمّی با بهره گیری از آزمون تحلیل مسیر صورت پذیرفت که بر این اساس یافته های حاصل نشان دادند که 72 چالش و مانع در قالب مؤلفه های اصلی ضعف در مدیریت، سیاستگذاری و برنامه ریزی توسعه ای (مؤثرترین مؤلفه)؛ نامناسب بودن محیط کسب وکار؛ ضعف در تأمین در زیرساخت ها، خدمات و امکانات مورد نیاز؛ ضعف های بازاریابی، فروش و موانع فنی و عملی؛ موانع اجتماعی و فرهنگی؛ محدودیت های آموزشی و ترویجی؛ ضعف منابع مالی؛ ضعف در باورهای ذهنی و رفتاری روستاییان و مشتمل بر دو بُعد اصلی ضعف ها و نارسایی های مرتبط با عوامل محیطی و عوامل فردی و شخصیتی مؤثر بر خوداشتغالی و کارآفرینی؛ به عنوان عوامل علّی بازدارنده در راستای توسعه کارآفرینی و موفقیت کارآفرینان در منطقه مورد مطالعه، اثرگذار هستند. در همین راستا، عوامل مداخله ای و زمینه ای؛ راهبردهای اتخاذی و نتایج حاصل از عوامل علّی شناسایی شده بر اکوسیستم کارآفرینی منطقه مورد مطالعه نیز شناسایی شدند.