مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
ابهام نقش
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
262 - 290
حوزههای تخصصی:
هدف: بحران سازمانی به عنوان رویدادی تعریف می شود که ارزش های اولویت دار سازمان را تهدید می کند، مدت زمان محدودی برای ارائه پاسخ به آن وجود دارد و برای سازمان پیش بینی نشده و ناگهانی است. بحران با کووید ۱۹ شروع شد که تأثیرهای چشمگیری بر کارمندان گذاشت. کارمندان در این زمان، از راه دور و ساعات طولانی تری کار می کردند که همراه بود با افزایش بی اطمینانی ها، نگرانی ها و اختلال ها که همه اینها خستگی را افزایش می دهند. با توجه به درک اندک پیامدهای رفتاری تغییرات شیوه های کنترل مدیریت در واکنش به بحران های جهانی، این مقاله به بررسی آثار رفتاری تغییرات ناشی از بحران همه گیر کووید۱۹ در شیوه های کنترل مدیریت بودجه ریزی و عواملی که این آثار را تشدید یا کاهش می دهد، پرداخته است. روش: روش پژوهش این مطالعه اکتشافی، پیمایشی و از نوع مقطعی (نیمه اول سال ۱۴۰۱) است. مدیران شاغل در دانشگاه های علوم پزشکی استان فارس و بیمارستان های تابعه که حداقل ۵ سال سابقه مدیریتی و ۲۰ کارمند زیرمجموعه داشتند، جامعه آماری این پژوهش بودند. بدین منظور ۲۵۰ پرسش نامه توزیع و ۱۲۷ پرسش نامه دریافت شد که از بین آن ها ۹۹ پرسش نامه قابل استفاده بود. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، از رویکرد الگوسازی معادلات ساختاری در نرم افزار اسمارت پی ال اس ۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که دانشگاه های علوم پزشکی استان فارس در واکنش به آثار منفی کووید ۱۹، انقباض کنترل های بودجه ای خود را افزایش می دهند. همچنین، منقبض کردن کنترل های بودجه، به دلیل افزایش ادراک از ابهام و تعارض نقش، به گونه مثبت با فرسودگی عاطفی مرتبط است. افزون بر این، نتایج نشان داد که اثر انقباض کنترل های بودجه ای بر تعارض نقش، زمانی کاهش می یابد که درک مدیران از کنترل های بودجه ای در دوره های گذشته (قبل از بحران) این بوده باشد که این بودجه ها به روشی توانمند استفاده می شده است. نتیجه گیری: نتایج مقاله نشان داد که طراحی قدرتمند بودجه، در دوران پیش از بحران، آثار منفی و معناداری بر تعارض و ابهام نقش دارد؛ این بدان معناست که بودجه های قدرتمند هم مزایای اطلاعاتی دارند و هم به انعطاف پذیری بیشتر و کمک به حل وفصل خواسته های متضاد کمک می کنند. همچنین شواهد نشان داد که در وضعیت بحرانی، بودجه های قدرتمند اثرهای کاهش کنترل های بودجه را بر تعارض نقش کاهش می دهند؛ اما قدرت تأثیری بر ابهام نقش ندارد. این نتایج نشان می دهد که اگر سازمان های بهداشت عمومی و درمان، از بودجه خود برای کمک به مدیران به منظور درک عمیق تر وظایف و مسئولیت های خود و حل وفصل خواسته های متضاد استفاده کنند، بهتر می توانند با شوک مقابله کنند. واکنش منفی و کنترل بودجه های انقباضی به کاهش واکنش رفتاری نامطلوب ناشی از افزایش تعارض نقش و فرسودگی عاطفی کمک می کند. همچنین، بر اساس نتایج، اعتماد که معمولاً برای سازمان ها مفید است، جنبه تاریکی دارد که در آن مدیران برای جبران اعتمادی که به مدیران ارشد خود دارند، فشار بیشتری بر خود وارد می کنند (افزایش تعارض و ابهام نقش). با این حال، این موضوع اثرهای تشدید کنترل های بودجه ای بر تعارض و ابهام نقش را تشدید نمی کند. این یافته نشان می دهد که زیردستان به دنبال کسب اطمینان بیشتر در مورد انتظارات و مسئولیت های مدیران ارشدی که به آن ها اعتماد دارند، یا غلبه بر تعارض های ذاتی بین تعهدات به مدیران ارشد نیستند.
بررسی تأثیر تعارض نقش و ابهام نقش بر سکوت حسابرسان داخلی با در نظر گرفتن متغیر میانجی تعهد استقلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تعارض نقش و ابهام نقش بر سکوت حسابرسان داخلی با در نظر گرفتن متغیر میانجی تعهد استقلال است. جامعه آماری این پژوهش را حسابرسان داخلی عضو انجمن حسابرسان داخلی ایران شاغل در واحدهای حسابرسی داخلی شرکت ها و یا حسابرسان مستقل شاغل در مؤسسات حسابرسی که دارای تجربه کار در حرفه حسابرسی داخلی یا ارائه خدمات برون سپاری حسابرسی داخلی بودند تشکیل می دهند. داده های مورد نیاز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و از طریق پرسشنامه استاندارد از 212 نفر از حسابرسان در سال 1400 جمع آوری شده است. در این پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری به روش کمترین مربعات جزئی و از نرم افزار SmartPLS برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردیده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها حاکی از آن بود که سازه های تعهد استقلال و تعارض نقش، تأثیر منفی و معناداری بر سکوت حسابرسان داخلی دارند. افزون بر این، سازه های تعارض نقش و ابهام نقش دارای تأثیر منفی و معناداری بر تعهد استقلال هستند. همچنین سازه تعهد استقلال در رابطه علّی بین تعارض نقش و ابهام نقش با سکوت حسابرس داخلی نقش میانجی را ایفا می کند. نتایج این پژوهش بیانگر این است که توجه به کاهش ابهام نقش و تعارض نقش حسابرسان داخلی از سوی کمیته تدوین استانداردهای حسابرسی داخلی و هیأت مدیره شرکت ها می تواند منجر به افزایش کیفیت حسابرسی شود.
ترویج رفتارهای فرانقش و همکاری کارکنان از راه ارتباطات درون سازمانی: مطالعه میانجی گری ابهام نقش و تعهد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۰ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
125 - 150
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : تمایل به انجام رفتارهای سازنده و داوطلبانه و همکاری مؤثر با کارکنان به شناخت و بهسازی بسترهای مناسب نیاز دارد. بدین منظور پژوهش حاضر نقش ارتباطات درون سازمانی را با میانجی گری ابهام در نقش و تعهد سازمانی بررسی کرده است. روش شناسی : این پژوهش کاربردی و توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری آن را کارکنان شرکت آب منطقه ای استان گیلان به تعداد 1008 نفر تشکیل می دهند که از میان آنها 278 نفر به صورت تصادفی عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با کمک پرسشنامه به روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای اس.پی.اس.اس و اسمارت پی .ال اس تجزیه و تحلیل شده اند. یافته ها : ارتباطات درون سازمانی با تعهد سازمانی رابطه مستقیم و با ابهام نقش رابطه معکوس دارد. تعهد سازمانی نیز با رفتار فرانقش و همکاری کارکنان رابطه مستقیم و ابهام نقش با رفتار فرا نقش رابطه معکوس دارد ولی رابطه آن با همکاری کارکنان تایید نشد. نتیجه گیری : بهسازی ارتباطات درون سازمانی می تواند با افزایش آگاهی و علاقمندی نسبت به اهداف و ماموریت سازمان و نقش مورد انتظار از کارکنان تمایل به انجام رفتارهای فرانقش و همکاری برای دستیابی به این اهداف را تقویت کند.
بررسی تأثیر مدیریت منابع انسانی مسئولیت پذیر اجتماعی بر اشتراک گذاری دانش و عدم ترس از رویدادهای بیرونی با نقش میانجی احترام ادراک شده و اعتماد سازمانی در زمان شیوع کووید 19 (مورد مطالعه: شرکت مگاموتور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۵ تابستتان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
141 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف: سازمان های امروزی با حوادث پیش بینی نشده ای مواجه می شوند که بر نیروی کار و عملکرد سازمان و در نهایت بقای سازمان موثرند. همه گیری کووید ۱۹ فضای چالشی را به خصوص در زمینه مدیریت منابع انسانی ایجاد کرده و بر لزوم پیاده سازی اقدامات فنی، جسمی، روانی و اجتماعی برای مدیریت منابع انسانی افزوده است. از سوی دیگر، به دلیل سرعت پیشرفت فناوری و اطلاعات و رقابت سخت سازمان ها، استرس افراد در محل کار افزایش یافته و نگرانی ها برای سلامت روان کارکنان اهمیت بیشتری یافته است. همه گیری کووید 19 و استرس و اضطراب ناشی از آن با اثرگذاری منفی بر زندگی کاری کارکنان می تواند عملکرد شرکت را با اخلال روبه رو سازد، به طوری که فرآیند اشتراک گذاری دانش را که نیاز ضروری هر سازمانی جهت بقاء در رقابت تنگاتنگ دنیای امروز است، مانع گردد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مدیریت منابع انسانی مسئولیت پذیر اجتماعی بر اشتراک گذاری دانش و عدم ترس از رویدادهای بیرونی با نقش میانجی احترام ادراک شده و اعتماد سازمانی و نقش تعدیل کننده تضاد نقش و ابهام نقش در زمان شیوع کووید 19 می باشد.طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: پژوهش حاضر از نظر پارادایم؛ فرااثبات گرا، از نظر رویکرد؛ کمی، از نظر هدف؛ کاربردی و از حیث روش؛ توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان شرکت مگاموتور به تعداد 2350 نفر می باشند که حجم نمونه با استفاده از روش تحلیل توان، 226 نفر تعیین و با در نظر گرفتن نرخ بازگشت مورد انتظار 0.7 جهت پرهیز از کاهش تعمیم پذیری نمونه، به تعداد 323 نفر افزایش یافت. در نهایت، پس از انجام پیش پردازش های لازم، داده های 319 نفر وارد پروسه تجزیه و تحلیل توصیفی و استنباطی شد. روش نمونه گیری نیز، تصادفی ساده می باشد. تحلیل استنباطی به واسطه مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد واریانس محور حداقل مربعات جزئی در بستر نرم افزار SmartPLS ورژن 3.3.9 به دلیل وجود سازه های کمی به عنوان تعدیل گر صورت پذیرفت.یافته های پژوهش: تمام دوازده فرضیه مطروحه، مورد تائید قرار گرفتند که از میان آن ها تاثیر مدیریت منابع انسانی مسئولیت پذیر اجتماعی بر اعتماد سازمانی بیشترین ضریب مسیر را (0.747) به خود اختصاص داده است. علاوه بر این، ارتقای احترام ادراک شده بیشتر از اعتماد سازمانی می تواند به بهبود اشتراک گذاری دانش و عدم ترس از رویدادهای بیرونی کمک نماید. به بیان دیگر، اجرای سیاست های مدیریت منابع انسانی مسئولیت پذیر اجتماعی از طریق ایجاد فضای مبتنی بر احترام و اعتماد به عنوان نقش میانجی کامل، اثر خود را به سازه های درون زای نهایی مدل انتقال می دهد. افزایش ابهام نقش می تواند تاثیر سیاست های مدیریت منابع انسانی مسئولیت پذیر اجتماعی بر اعتماد سازمانی را کاهش دهد. به همین ترتیب، تضاد نقش قادر به کاهش اثر مدیریت منابع انسانی مسئولیت پذیر اجتماعی بر احترام ادراک شده است. محدودیت ها و پیامدها: محدودیت این پژوهش انجام آن در یک سازمان خاص می باشد که قابلیت تعمیم آن را به سایر سازمان ها دشوار می کند. بنابراین انجام مطالعاتی در این زمینه در سایر سازمان ها توصیه می شود. از سوی دیگر استفاده از ابزار پرسشنامه برای سنجش نگرش افراد از محدودیت های دیگر این پژوهش می باشد.پیامدهای عملی: لازمه موفقیت یک سازمان، موفقیت عوامل دانش محور در آن سازمان است. در این راستا مدیران باید به موضوع افزایش انگیزه کارکنان و ایجاد علاقه در آن ها برای اشتراک گذاری دانش توجه نمایند. اشتراک گذاری دانش نقش مهمی در نوآوری و بهبود مزیت رقابتی سازمان ایفا می کند. در صورتی که سازمان ها زیرساخت های لازم را برای اشتراک گذاری دانش فراهم نمایند، تا حد زیادی زمینه را برای اشتراک گذاری و به کارگیری دانش فراهم می کنند. اقدامات مدیریت منابع انسانی مسئولیت پذیر اجتماعی از جمله برقراری ارتباط بین جبران خدمات با ارزیابی عملکرد، شفافیت در معیارهای ارزیابی عملکرد، عدم وجود تبعیض های جنسیتی و قومیتی در ارزیابی عملکرد و توجه بلندمدت به امر آموزش، منجر به افزایش اعتماد کارکنان و تمایل داوطلبانه کارکنان برای اشتراک گذاری دانش می گردد. با اجرای سیاست های مدیریت منابع انسانی مسئولیت پذیر اجتماعی و در نتیجه ایجاد فضای سرشار از احترام و اعتماد می توان به کاهش استرس و ترس کارکنان ناشی از رویدادهای بیرونی اقدام و اشتراک گذاری دانش را تقویت نمود.ابتکار یا ارزش مقاله: تاکنون پژوهشی به بررسی تاثیر مدیریت منابع انسانی مسئولیت پذیر اجتماعی به طور هم زمان بر دو متغیر عدم ترس از رویدادهای بیرونی و اشتراک گذاری دانش، نپرداخته است. همچنین، تاثیر متغیرهای اعتماد سازمانی و احترام ادراک شده به عنوان میانجی در رابطه علی بین مدیریت منابع انسانی مسئولیت پذیر اجتماعی و اشتراک گذاری دانش و عدم ترس از رویدادهای بیرونی و نقش تعدیل کننده تضاد نقش و ابهام نقش، در این پژوهش برای اولین بار مورد بررسی قرار گرفته است.نوع مقاله: مقاله پژوهشی
اثر تقاضای شغلی، ابهام نقش، فراشایستگی ادراک شده، و حمایت سازمانی بر رفاه کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۳)
211 - 227
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تقاضای شغلی، ابهام نقش، فراشایستگی ادراک شده، و حمایت سازمانی بر رفاه کارکنان بر اساس مدل تقاضا منابع شغلی صورت گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها پیمایشی است. جامعه آماری کلیه کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه بود که 490 نفر بودند و با استفاده از جدول مورگان 215 نفر از آن ها از دانشکده های مختلف و با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی به صورت نمونه انتخاب شدند؛ که به تناسب هر دانشکده نمونه مورد نظر انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود. تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری با روش حداقل مربعات جزئی از طریق نرم افزار Smart PLs3 انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد تقاضای شغلی، ابهام نقش، و فراشایستگی ادراک شده سبب کاهش رفاه کارکنان و حمایت سازمانی سبب افزایش رفاه کارکنان می شود. بهبود رفاه و حمایت از کارکنان سبب موفقیت سازمان می شود و اگر سازمان کارکنان را مورد حمایت خود قرار دهد، آن ها احساس تعهد بیشتری به سازمان خواهند داشت و در جهت افزایش عملکرد و دستیابی به اهداف سازمان تلاش می کنند. از این رو یافتن عوامل مؤثر بر رفاه کارکنان امری ضروری است که می تواند سبب موفقیت سازمان شود.
بررسی عوامل بازدارنده و تسهیل کننده رفتار شهروندی سازمانی؛ مورد مطالعه: یگان ارتش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
5 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل بازدارنده و تسهیل کننده رفتار شهروندی سازمانی در گروهانی از ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شد. روش: این مطالعه از نظر نوع، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی بود و جامعه آماری آن یک گروهان از ارتش جمهوری اسلامی ایران (100 نفر) بود که به دلیل پایین بودن حجم جامعه، 100 نفر از طریق سرشماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه های استاندارد و روش تحلیل مورد استفاده در این پژوهش، تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که ابهام نقش و در پی آن مسخ شخصیت، عامل بازدارنده در رفتار شهروندی سازمانی خدمت محور هستند. همچنین تعارض نقش و در پی آن مسخ شخصیت، عامل بازدارنده در رفتار شهروندی سازمانی خدمت محور هستند. علی رغم آن، مبادله رهبر- عضو در تاثیر ابهام نقش بر رفتار شهروندی سازمانی خدمت محور و همچنین در تاثیر تعارض نقش بر رفتار شهروندی سازمانی خدمت محور و همچنین در تاثیر مسخ شخصیت بر رفتار شهروندی سازمانی خدمت محور نقش تسهیل کننده دارد؛ و در نهایت سرمایه اجتماعی نقش تعدیل گر دارد و عامل تسهیل کننده ی رفتار شهروندی سازمانی خدمت محور می باشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که رهبران باید در تدوین استراتژی های خود به این نکته توجه داشته باشند که داشتن راهبردهایی مانند تقویت سرمایه اجتماعی و افزایش کیفیت مبادله رهبر- عضو، می تواند تاثیر عوامل منفی استرس زای نقش را کاهش داده و متعاقبا باعث سوق دادن کارکنان به انجام رفتارهای شهروندی سازمانی خدمت محور شود.