مطالب مرتبط با کلیدواژه

عدم ولایت


۱.

اصل عدم ولایت(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ولایت اصل آزادى ولایت مطلقه عدم ولایت استصحاب توحید و حکومت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹۹۷
استناد فراوان به اصل عدم ولایت در فقه، ضرورت پاسخ به این سؤال که اصل عدم ولایت چیست و چه مبنایى دارد را آشکار مى‏سازد. در این راستا پس از توضیح معانى مختلف اصل، به تبیین ولایت پرداخته شده تا معلوم شود که گستره اِعمال اصل عدم کجاست و با ضرورت ولایت چگونه جمع مى‏شود. سپس مبانى اصل عدم ولایت مطرح گردیده که آیا باید استصحاب را پشتوانه آن دانست یا عدم ولایت انسان‏ها از فروع ولایت خداوند است یا به دلیل آزادى انسان‏ها، ولایت بر دیگران نفى مى‏شود؟
۲.

عدالت سیاسی از منظر قرآن و روایات: تأملی در برابری سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مردم سالاری برابری سیاسی عدالت سیاسی عدم ولایت اباحه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰۶ تعداد دانلود : ۶۵۵
مسئله پژوهش حاضر این است که: بر اساس آموزه های قرآنی و روایی، عدالت سیاسی چه نسبتی با برابری سیاسی مطرح در نظام های مردم سالار دارد؟ پاسخ این است که برابری مطرح درنظام های مردم سالار درسه عرصه فلسفی (مقدمه و زمینه ساز برابری سیاسی)، سیاسی و غیرسیاسی (لازمه برابری سیاسی) با روح آموزه های دینی هماهنگ است؛ درعین حال، تفسیر دینی از برابری سیاسی و نیز برابری غیرسیاسیِ ملازم با برابری سیاسی، تفاوت هایی جزئی با برابری مطرح در نظام های مردم سالار دارد. به منظور اثبات فرضیه، دوآموزه کلامی فقهیِ «اباحه» و «عدم ولایت» مبنای تحلیل قرآنی روایی قرار گرفته است. آن روی سکه، اصل اباحه مشروعیت یابی توافقات اجتماعی شهروندان جامعه دینی، برای تنظیم قواعد عمومی جامعه است و اینکه قوانین دولتی زمانی مشروع است که افزون بر هماهنگی با قوانین مصرّح شرعی، از خواست مردم سرچشمه گیرد. همچنین اصل عدم ولایت، بیانگر مشارکت حداکثری مردم در اداره سیاسی، عدم دخالت دولت در حوزه خصوصی و نظارت مردم بر تصمیم های سیاسی است. آموزه های دینی هماهنگ با دو اصل یادشده، برابریِ ذاتیِ انسان ها را تأیید می کنند، ولی در برابری سیاسی، بین حاکمیت و حکومت تفاوت قائل اند و در برابری های اقتصادی و اجتماعی، همراه با تأیید برابری نسبی مطرح در نظام های مردم سالار، از آن فراتر رفته، با قاطعیت تمام وظایف گسترده ای را متوجه جامعه و حکومت می سازند.
۳.

جایگاه و نقش مبانی و قواعد فقهی در تعیین حقوق سیاسی زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قاعده فقهی حقوق سیاسی حقوق زنان قانون اساسی عدم ولایت عدالت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۲ تعداد دانلود : ۳۱۱
به دلیل ابتنای حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران بر مبانی فقهی شریعت اسلام، فهم و تفسیر بایسته حقوق سیاسی- اجتماعی زنان نیازمند شناخت مبانی فقهی آن است. از دلایلی که درباره گستره حقوق سیاسی زنان بدان استناد می شود، قواعد فقهی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگاه و نقش مبانی و قواعد فقهی در تعیین حقوق سیاسی زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران به روش توصیفی و تحلیلی انجام شد. با توجه به تعدد مبانی و قواعد فقهی قابل استناد در این موضوع، این پژوهش ضمن بررسی تأثیر هر کدام از قواعد فقهی در فهم و تفسیر اصول حقوقی، بدین پرسش پاسخ داد که قاعده مبنایی در بهره مندی زنان از حقوق سیاسی در موارد ابهام یا سکوت ادله شرعی چیست و جایگاه و نقش هر یک از این قواعد کلی در تحلیل اصول قانونی چگونه است؟ بسیاری از نظریات فقهی با تکیه بر اصل عدم ولایت، به تضییق دامنه حقوق سیاسی زنان در تصدی مناصب ولایی حکم داده اند. درحالی که با توجه به اصول و قواعدی مثل اباحه، مساوات، اشتراک و عدالت که در اصول مختلف قانون اساسی، سیاستگذاری ها و اسناد بالادستی نظام جمهوری اسلامی ایران بدان اشاره و تأکید شده است، در نظام جمهوری اسلامی ایران مبنای توسعه ای در حقوق سیاسی زنان در نظر گرفته شده است.
۴.

کارآمدی مبانی دینی در بنیان گذاری حق انتخاب نوع شغل در نظام حقوق اساسی ایران

کلیدواژه‌ها: حق انتخاب نوع شغل کارآمدی کرامت احترام عدم ولایت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۸۶
یکی از حقوق بنیادین بشری که در اصول 3، 22، 28 و 43 قانون اساسی مورد تأکید قرار گرفته است، «حق انتخاب نوع شغل» می باشد. از آنجائیکه فقهای معاصر در تدوین اصول قانون اساسی نقش برجسته ای داشته اند و این قانون در مقام اجرایی سازی شریعت اسلام در نظام اجتماعی، به دنبال تعیین چارچوب های حقوق و تکالیف مردم و حاکمیت است. سؤالی که به ذهن می رسد این است که مبانی دینی تا چه میزان در بنیان گذاری حق انتخاب نوع شغل در نظام حقوق اساسی ایران، کارآمد بوده است؟ این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی و با اتکا به ابزار کتابخانه ای انجام گرفت، در راستای پاسخ گویی به سؤال مزبور، ابتدا جایگاه این حق را در نظام حقوق اساسی ایران شناسایی نمود و در ادامه ضمن اینکه ادله ناظر بر حق مزبور را استخراج نمود-که عبارت بودند از روایات خاص، اصل تسلیط، اصل کرامت انسانی، اصل احترام عمل مسلمان، اصل عدم ولایت و اصل اباحه-، نحوه دلالت این ادله را مورد تحلیل قرار داد و دو قید «عدم مخالفت با احکام اسلامی» و «عدم مخالفت با حقوق دیگران» را، به عنوان شروط تحدید کننده ی حق یاد شده استفصاص نمود، در نهایت روشن گردید که مبانی دینی در بنیان گذاری حق انتخاب نوع شغل کارآمد...