۳.
کلیدواژهها:
رهبری فراشایستگی شایستگی رهبران سازمان های اجرایی دولتی
هدف: رهبران عضو حیات بخش سازمان هستند و برخورداری آن ها از شایستگی های لازم برای انجام وظایف و ایفای نقش های شان ضروری است. در این راستا، مدل های شایستگی با رویکرد تجویزی، بر آن شده اند تا مجموعه ای از شایستگی های رهبری را در قالب نیم رخ شایستگی ها شناسایی و معرفی کنند. به تازگی برخی از صاحب نظران با انتقاد به اینکه این مدل ها مدیران را در تشخیص و توسعه شایستگی های موردنیازشان منفعل و نابینا فرض می کنند، از اصطلاح فراشایستگی های رهبری سخن به میان آورده اند. فراشایستگی ها، هسته بنیادین سایر شایستگی ها هستند که به رهبران امکان کسب و توسعه سایر شایستگی های موردنیاز را می دهند. پیشینه های نظری و تجربی پژوهش نشان می دهد که به دلیل نو بودن موضوع، پژوهش های اندکی در این زمینه در سطح داخل و خارج انجام شده است و اندک مطالعات انجام شده نیز، فقط بر شناسایی انواع فراشایستگی های رهبری متمرکز شده اند و تصویری از پیشایندها، بسترها، راهبردها و پیامدهای آن ارائه نداده اند. با توجه به این ضرورت و خلأ نظری، پژوهش حاضر بر آن شد تا به ارائه مدلی در این زمینه که ابعاد مختلف آن را به تصویر می کشد، گامی در جهت شناخت بیشتر این برساخت بردارد.
روش: این پژوهش، در چارچوب پارادایم تفسیرگرا به صورت کیفی انجام شده است. با توجه به کمبود نظریه در حوزه فراشایستگی ها، این پژوهش از راهبرد داده بنیاد و به منظور ارائه مدل جامع مشتمل بر پیشایندها، زمینه ها، راهبردها و پیامدها از رویکرد نظام مند بهره برده است. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با ۱۱ نفر از خبرگان که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، استفاده شد. ارزیابی کیفیت داده های حاصل از مصاحبه، براساس معیارهای چهارگانه گوبا و لینکلن صورت گرفت. در نتیجه تحلیل متن مصاحبه ها، ۲۳۸ مفهوم اولیه شناسایی شدند که در قالب ۳۶ کد باز، ۱۳ کد محوری و ۶ بُعد طبقه بندی شدند.
یافته ها: یافته های این پژوهش، به ارائه مدل فراشایستگی های رهبری متشکل از ۶ جزء منجر شد. در این مدل، نیروهای سه گانه نهادی (فشارهای محیطی، قانونی و هنجاری)، به عنوان عوامل علّی، حکمرانی نظام اداری به عنوان شرایط زمینه ای و منابع فردی به عنوان عوامل مداخله گر معرفی شدند. همچنین، سه دسته از فراشایستگی ها شامل شناختی، هیجانی و اخلاقی، به عنوان پدیده محوری و هم سو با آن ها، سه دسته راهبرد شناسایی شدند که انتظار می رود پیامدهایی را در سطح فردی و سازمانی به همراه داشته باشند.
نتیجه گیری: براساس یافته های حاصل از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که برنامه های توسعه رهبران سازمان ها، باید به جای شایستگی ها، بر فراشایستگی ها متمرکز باشد. با بهره گیری از فراشایستگی های معرفی شده در مدل پیشنهادی و راهبردهای آن، رهبران قادر خواهند بود به نوع شایستگی های موردنیازشان و کسب و توسعه آن ها اشراف پیدا کنند و زمینه خودتوسعه ای را فراهم کنند.