مطالب مرتبط با کلیدواژه

سربیشه


۱.

بررسی و تحلیل یافته های باستان شناسی فصل چهارم کاوش محوطه کَهنِک، شهرستان سربیشه-خراسان جنوبی

کلیدواژه‌ها: استقرار دوره اسلامی کاوش باستان شناسی سربیشه محوطه کَهنِک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۸ تعداد دانلود : ۵۱۰
محوطه باستانی کَهنِک از جمله محوطه های اسلامی مهم در استان خراسان جنوبی است که ضعف الگوهای زیست محیطی و محدودیت های اقلیمی در شرق ایران، خصوصاً کمبود منابع آبی، موجب عدم شکل گیری محوطه ها و سکونت گاه های پرجمعیت و وسیع در این منطقه شده است. به همین دلیل، این محوطه در مطالعات باستان شناسی شرق کشور و ارتباطات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بین مناطق شمالی (خراسان) و جنوبی (منطقه سیستان) که در مسیر راه ارتباطی مهمی قرار دارد، از اهمیت بسیار برخودار است. مسیرهای اصلی از عوامل مهم در مکان گزینی گروه های انسانی در طول تاریخ بوده است و این امر در مناطقی بیشتر تأثیرگذار بوده که زیست بوم هایش در مجاورت مسیرهای اصلی تجاری و شاهراه های ارتباطی قرار گرفته بوده اند. محوطه کَهنِک سربیشه به عنوان محلی برای فعالیت های آموزشی گروه باستان شناسی دانشگاه بیرجند درنظر گرفته شده و از سال 1392 تا سال 1397 ه .ش. به مدت شش فصل و به طور مستمر فعالیت کاوش در این محوطه تداوم داشته است. در این تحقیق، به معرفی فصل چهارم کاوش و یافته های کشف شده از آن پرداخته می شود که با هدف شناسایی و خواناسازی فضاهای معماری موسوم به «قلعه کَهنِک» در قسمت شرقی این محوطه در زمستان 1395 انجام شد. محوطه کَهنِک با توجه به داده های سطحی و کاوش های صورت گرفته، متعلق به قرون سوم و چهارم هجری قمری تا دوره تیموری است و بیشترین داده های به دست آمده اش را سفال و سازه های معماری مربوط به قرون میانه اسلامی دربر می گیرند. سازه های معماری یافت شده در این فصل از کاوش، عمدتاً سازه های مربوط به فضاهای معماری قلعه اند. این مقاله ضمن معرفی محوطه کَهنِک ، به توصیف و تحلیل داده های به دست آمده از چهارمین فصل کاوش این محوطه می پردازد. پژوهش حاضر، بر اساس روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد تاریخی-فرهنگی بوده و روش کار در این تحقیق به صورت میدانی و کتابخانه ای است. پرسش های پژوهش عبارتنداز: 1- فضاهای معماری کاوش شده قلعه کهنک از چه نقشه ای برخوردار است؟ 2- آیا تأثیر فرهنگ های مجاور را در سفال محوطه کَهنِک می توان دید؟ فرضیه های پژوهش عبارتند از: 1- قلعه کهنک با توجه به کاوش های انجام شده دارای نقشه ای نسبتاً مدور و فضاهای معماری محدود با اطاق هایی مربع شکل است. 2- محوطه کَهنِک به دلیل قرارگیری در مسیر ارتباطی مهمی که از شمال به جنوب در امتداد است، تحت تأثیر مناطق همجوار است؛ به طوری که سفال سبک نیشابور، از جمله سفال های شاخص قرون اولیه این محوطه است.
۲.

مقایسه تطبیقی نقوش سفالینه های محوطه کَهنِک شهرستان سربیشه با نقوش سنتی گلیم و قالیچه های ذهنی باف معاصر این شهرستان در استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قالیچه ذهنی باف گلیم سنتی سفال منقوش محوطه تاریخی کهنک سربیشه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۸ تعداد دانلود : ۲۰۰
شهرستان سربیشه در استان خراسان جنوبی، به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی، همواره تحت تأثیرات فرهنگی و اجتماعی اقوام کوچ رو و مهاجر قرارگرفته است. نتیجه این تعاملات در مقاله پیش رو، با هدف بررسی رابطه نقوش سفالینه های به دست آمده از چهار فصل کاوش باستان شناسی محوطه کهنک سربیشه و نقوش به کار رفته در دست بافته های سنتی این منطقه بالاخص قالیچه های ذهنی باف و گلیم آورده شده است. در این دستبافته ها که حاصل سرپنجه عشایر بُهلولی، بلوچ و هنر بومیان این شهرستان می باشند، سعی گردیده تا نقوش از نظر وجوه اشتراکی و افتراقی احتمالی و همچنین اصالت و هویت بومی بررسی گردند. پرسش اساسی این است که ارتباط معناداری میان نقوش یاد شده، وجود دارد؟ و این ارتباط چه حوزه هایی را شامل می شود؟ در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، نقوش استخراج شده مطالعه و مقایسه تطبیقی گردیده و در گردآوری اطلاعات از روش میدانی، تصویربرداری از نمونه ها، مصاحبه با هنرمندان و مطالعه مستندات کتابخانه ای استفاده گردیده است. مطالعه صورت گرفته نشان داد که رابطه معناداری میان نقوش سفالینه ها و دستبافته های سنتی منطقه وجود داشته و زمینه های اشتراکی فراوانی دارند. نقوش ساده و ترکیبیِ تجریدی ملهم از گیاهان، طبیعت واشیا، بیشترین گروه نقوش را تشکیل داده و نقوش انسانی، جز در دستبافته ها، در سفالینه های کهنک قابل شناسایی نیست. استفاده از نقوش و فرم های مشابه در سفال و دستبافته های منطقه، نشان از تداوم و پیوستگی فرهنگی و همچنین شرایط زیست محیطی، اعتقادات و باورداشت های آنان دارد. با توجه به اینکه در تطبیق برخی از نقوش سفالینه ها، مشابه بومی به دست نیامد، لذا بنا بر فرض وارداتی بودن نقوش، می توان منشاء برخی از آن ها را گونه های سفال نیشابور دانست.
۳.

بررسی و تحلیل نظام پراکنش فضایی سکونتگاه های روستایی با تأکید بر عوامل محیطی و با استفاده از GIS، مطالعه موردی: دهستان درح شهرستان سربیشه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظام فضایی سکونتگاه های روستایی پراکنش فضایی پهنه بندی GIS خراسان جنوبی سربیشه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۸۶
سکونتگاه های روستایی در ایران با توجه به تنوع عوامل محیطی-اکولوژیکی از یک سو و تأثیر نیروهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از سوی دیگر، برپا شده اند و طی سال های متمادی پراکنش فضایی خاصی پیدا کرده اند. در این ارتباط عوامل طبیعی از عناصر تأثیرگذار در الگوی استقرار و پراکنش سکونتگاه های روستایی بوده و در عین حال نقش مهمی نیز در ساماندهی فضایی نظام سکونتگاهی دارد. ساماندهی فضایی نظام سکونتگاهی در مفهوم آمایش سرزمین رابطه تنگاتنگی با الگوهای فضایی- کالبدی سکونتگاه های روستایی دارد. لذا روشن است که یکی از عوامل دستیابی به توسعه متعادل در نواحی روستایی، رسیدن به الگوی مناسب فضایی در نظام سکونتگاهی به طور کلی و سکونتگاه های روستایی به صورت ویژه می باشد. این پژوهش سعی در شناسایی پهنه های مناسب و نامناسب استقرار سکونتگاه های روستایی با توجه به مخاطرات محیطی، تشخیص میزان پایداری و ناپایداری این سکونتگاه ها جهت دستیابی به برنامه ای مناسب درپراکنش فضایی روستاهای بخش درح شهرستان سربیشه دارد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی – تحلیلی می باشد. اطلاعات مورد نیاز تحقیق نیز به شیوه اسنادی و مطالعات میدانی جمع آوری گردیده است. پس از شناسایی عوامل طبیعی مؤثر در شکل گیری و پراکنش سکونتگاه های روستایی، با توجه به داده های مکانی، آماری و توصیفی، ظرفیت ها ومحدودیت های موجود پراکنش در منطقه و نقشه پهنه بندی مکان های بهینه استقرار سکونتگاه های روستایی تهیه و در نهایت راهبردها و راهکارهای مناسب ساماندهی فضایی ارائه گردیده است. کلیه مراحل تجزیه و تحلیل اطلاعات و خروجی نهایی آن با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) صورت گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که عوامل طبیعی تأثیر بسیار مهمی بر استقرار وپراکنش سکونتگاه ها، در محدوده مورد مطالعه دارد. همچنین بر اساس داده های موجود، روستاها از نظر خطر پذیری به چهار گروه تقسیم شده اند که در راستای برنامه ریزی مناسب جهت دستیابی به توسعه پایدار و بر اساس نوع استقرار هر روستا، مؤثر می باشد.
۴.

سنجش عملکرد نهاد دهیاری ها از نظر شاخص های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در مناطق روستایی (مورد مطالعه: شهرستان سربیشه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عملکرد دهیاری ها شاخص های اقتصادی اجتماعی و زیست محیطی مناطق روستایی سربیشه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۹۲
مدیریت روستایی همواره دچار تغییر و تحولات مختلفی بوده است. امروز این رکن بر عهده نهاد دهیاری است. هدف از تشکیل این نهاد، وجود یک نیروی اجرایی قوی در راستای توسعه مناطق روستایی است. دهیاری به عنوان نهاد مجری برنامه ها و پروژه های روستا، نقش مهمی در کاهش نابرابرهای شهر و روستا و ارتقای وضعیت توسعه روستا دارد. تعیین میزان توفیق دهیاری در انجام وظایف، زمانی میسر است که عملکرد آن با دقت موردسنجش قرار گیرد. هدف این تحقیق سنجش عملکرد نهاد دهیاری ها از نظر شاخص های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی-کالبدی در مناطق روستایی شهرستان سربیشه است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر گردآوری داده ها به صورت میدانی از طریق ابزار پرسش نامه است. جامعه آماری تحقیق را سرپرستان خانوار (1931 خانوار) در 30 روستای دارای دهیاری تشکیل داده اند. حجم نمونه در سطح سرپرستان خانوار از طریق فرمول کوکران 320 نفر محاسبه شد. نتیجه آزمون تی تک نمونه ای نشان داد بهترین عملکرد دهیاری ها در سطح معناداری کمتر از 05/0 از نظر شاخص های اجتماعی با میانگین 78/3 است. همچنین میان روستاهای موردمطالعه در زمینه شاخص های اجتماعی با سطح معنی داری (008/0)، شاخص های اقتصادی با سطح معناداری برابر با (004/0) و شاخص های زیست محیطی-کالبدی با سطح معناداری (047/0) تفاوت معنی داری مشاهده شده است. از نظر عملکرد اجتماعی، روستای دهنه چاه با میانگین 43/4، از نظر عملکرد اقتصادی و زیست محیطی، روستای باغستان با میانگین 90/3 و 16/4 در رتبه اول قرار گرفته اند. بررسی آزمون تی زوجی با سطح معناداری کمتر از 05/0 و اختلاف میانگین برابر با (271/1-) به این نکته اشاره دارد که وضعیت شاخص های توسعه روستایی در بعد از ایجاد نهاد دهیاری مناسب تر شده است. واژگان کلیدی: عملکرد دهیاری ها، شاخص های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی-کالبدی، مناطق روستایی، سربیشه [1]. نویسنده مسوول. mr.anvari@iauzah.ac.ir #s3gt_translate_tooltip_mini { display: none !important; }
۵.

بررسی تطبیقی نگاره بزکوهی در سنگ نگاره های شرق و غرب ایران (مطالعه ی موردی: سربیشه و اورامان)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۳۹
ت تصویر بزکوهی در هنر ایران، از دیرباز نقش بسیار مهمی داشته و نگاره های آن از دوره های پیش از تاریخ در نقوش غارها، سنگ های حجاری شده، ظروف سفالی و فلزی بسیار دیده شده است. این نقش بر روی برخی آثار باستانی، حامل ارزش ها و نشانه هایی است که بر اساس باورها و اعتقادات بشر کهن، در چارچوب این آثار نمود یافته اند. یکی از این آثار، سنگ نگاره ها هستند. لذا در تحقیق حاضر نگاره بزکوهی در سنگ نگاره های شرق (سنگ نگاره های سربیشه) و غرب ایران (سنگ نگاره های اورامان) انتخاب و به بررسی تطبیقی این نگاره در دو حوزه شرق و غرب ایران پرداخته شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی  تحلیلی و تطبیقی است و جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و روش میدانی به بررسی نمادشناسی نگاره بزکوهی پیش رفته است. با بررسی تطبیقی نقوش انجام گرفته از منظر روش و فناوری نتایج زیر حاصل شد: به لحاظ روش و شیوه ی کار هر دو حوزه منتخب ما از نوع پتروگلیف (کنده کاری)، بوده است. نقوش براساس نوع موضوعات به چهار گروه تقسیم شده است که دربرگیرنده موضوعاتی هم چون نقش بزهای کوهی در چرا، نقش بزکوهی همراه با نقوش انسانی در شکارگاه، نقش بز همراه با نقوش نمادین و نقش بزهای کوهی همراه با حیوانات و نقوشی نامعلوم است. نتایج تحقیق نشان می دهد این نقش در هر دو حوزه فرهنگی طی قرن ها نمادی از نیروی زندگی، باروری و نگهبان درخت زندگی به شمار می آمد. در نهایت دلیل نقر نگاره بزکوهی در هر دو محوطه، دو دلیل مذهبی و غیرمذهبی دارد که ارتباط مستقیمی با زندگی، معاش، اقلیم، آداب و رسوم، باورهای گذشته و پیوستگی قوی میان نقوش صخره ای با مسیرهای کوچ نشینان دارد. Antelope image have had a crucial role in Iranian art since years ago, and its miniatures have been observed a lot in cave paintings, stone carvings, potteries and metal utensils from pre-historic periods. This image, on some antiquities, conveys values and signs which have been shown within these works based on the opinions and beliefs of ancient human. One of these works is petroglyphs. This study investigates the miniature antelope in the petroglyphs (rock paintings) of the East (Kurangun of Sarbishe) and West latitude of Iran (rock paintings of Uraman) comparatively. Research method is descriptive-analytic and comparative. The data gathering comprises library resources and field study and comes to investigating antelope’s image semiotics. The comparative study of paintings in terms of technique and technology, the following results were obtained: methodologically our selected areas are petroglyph (carving), respectively. Paintings were divided into four groups, according to the type of topics, such as antelope images in grazing, antelope image alongside human images in hunting ground, antelope image alongside symbolic images and antelopes images alongside animals and indistinct images.  The results show that this image, over centuries, had been a symbol of vitality, fertility and the guardian of the tree of life in both cultural areas. Finally the engraved miniature antelope contains two religious and non-religious reasons, in both areas, which have a direct relationship to life, living, climate, customs and past beliefs and they establish strong links between rocky paintings and immigrants ̓ paths.
۶.

پژوهشی در نقوش پرده نماهای شهرستان سربیشه (روستاهای مختاران، چنشت و دهشیب)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۳۵
هنرهای سنتی، تجلی زیبایی هایی نشأت گرفته از ذوق و سلیقه، باورها و اعتقادات مردمان مناطق مختلف و شاهدی استوار بر توجه آنها به دنیای هزاررنگ پیرامون  شان است. هنر سوزن دوزی نیز یکی از این هنرها است. در این میان، مردم شهرستان سربیشه با ترکیب عشق و صبوری، طرح های خیال پرور و چشم نواز خود در هنر سوزن دوزی را بر پرده هایی که زینت بخش خانه هایشان است، به کار بسته اند؛ هنری که از گذشته تا کنون به دست زنان هنرمند منطقه رقم خورده است و دارای نقوش منحصربه فردی است که از لحاظ بصری و تجسمی ساختاری منسجم و مشخص دارد. این پژوهش با هدف شناخت، تحلیل و معنایابی نقوش سوزن دوزی های پرده نماهای شهرستان سربیشه انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه در منطقه سه روستای مختاران، چنشت و دهشیب است که از فراوانی بیشتر نقوش نسبت به روستاهای دیگر برخوردارند. روش این پژوهش توصیفی - تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای است. اهداف پژوهش عبارتند از: بررسی و معرفی نقوش پرده نماهای شهرستان سربیشه، طبقه بندی تنوع نقوش پرده نماها و مقایسه تطبیقی نقوش و تأثیرات فرهنگ و رسوم منطقه بر روی این پرده نماها. با بررسی این موارد مشخص شد نقوش پرده نماها در سه روستای مورد مطالعه در چهار گروه (گیاهی، حیوانی، پرندگان و اشعار) رده بندی می شوند. این نقش ها با اعتقادات و فرهنگ مردم این منطقه گره خورده است و شناخت آنها، بخش عظیمی از روایات غنی فرهنگ تصویری منطقه را برای ما روشن می سازد.