مطالب مرتبط با کلیدواژه

مکتب نقدبنیاد


۱.

مکتب نقدبنیاد در مطالعات ادبیات تطبیقی؛ مبانی نظری و الگوهای روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مطالعات تطبیقی ادبیات مکتب نقدبنیاد الگوهای روش شناختی رنه ولک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۲ تعداد دانلود : ۲۹۶
مطالعات تطبیقی ادبیات به مثابه یک حوزه معرفتی پویا، رویکردها و الگوهای روش شناختی متعددی را به دست داده است. معرفی این الگوها ضمن آنکه سبب ساز روشمندی در پژوهش ها می شود، می تواند بستری را برای انجام مطالعاتی نوین و بسامان در این حوزه فراهم آورد. پژوهش پیش رو بر مبنای چنین انگاره ای، و با نگاهی توصیفی و تحلیل گرا، ابتدا اندیشه ها و آثار برخی از نظریه پردازان مکتب موسوم به آمریکایی را بازخوانی کرده، سپس، مبانی فکری و نظری و در پایان، چارچوب های روش شناختی پژوهش در این مکتب را استخراج کرده است. پژوهش حاضر بر آن است که هسته مرکزی مکتب یاد شده را نقد ادبی شکل می دهد؛ بر همین مبنا، اصطلاح مکتب «نقدبنیاد» برای آن پیشنهاد می شود. به پشتوانه اندیشه تحلیل مبنا و کل نگر این مکتب، می توان سه الگوی مطالعاتی را در این مکتب بازشناخت که هر کدام چشم اندازهای وسیعی را فراروی محققان می گشایند. تأثیرپژوهی و نفوذکاوی تحلیل مبنا، آنالوژی و تشابه یابی و رویکرد فرا ادبی و میان رشته ای، رویکردهای سه گانه ای هستند که می توان آن ها را از بطن نگرش های نظریه پردازان مکتب نقدبنیاد استنباط کرد. همچنین، براساس پژوهش حاضر، الگوی فرا ادبی و میان رشته ای به دو صورت اعمال شدنی است: مقایسه ادبیات در مقام یک نظام همبسته مستقل با دانش ها، هنرها و باورها و نیز کشف نقش آفرینی این سه حوزه در آفرینش متن ادبی؛ پژوهش حاضر کشف نقش آفرینی ادبیات در این سه گستره را به مثابه سومین رویکرد به رویکردهای دوگانه پیشگفته می افزاید.
۲.

پیوند ادبیات و موسیقی در روایت «سمفونی مردگان»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مطالعه تطبیقی ادبیات مکتب نقدبنیاد ادبیات و موسیقی سمفونی مردگان شوستاکوویچ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۹ تعداد دانلود : ۳۴۹
دگرگونی های جهان امروزین و از میان رفتن مرزبندی ها میان دانش ها، وظیفه سنگینی را متوجه مطالعات تطبیقی ادبیات کرده است. در پرتو این امر، یکی از کارکردهای چنین مطالعاتی برقراری پیوند میان ادبیات و دیگر هنرها و دانش ها است. از این منظر، تحلیل پیوند ادبیات با هنری نظیر موسیقی یکی از حوزه های فعالیت این دانش پویا و دینامیک به شمار می رود. پژوهش حاضر با این انگاره و بر مبنای روش مطالعاتی نقدبنیاد، رابطه موسیقی و ادبیات را در روایت «سمفونی مردگان» نوشته عباس معروفی تحلیل کرده و در عین حال، این روایت را از منظری ساختاری با سمفونی شماره پنج دیمیتری شوستاکوویچ مقایسه کرده است. پژوهش پیش رو نشان می دهد که موسیقی به شیوه های گوناگون در شکل دادن به سازگان روایت اثرگذار بوده است. عنوان پردازی موسیقایی روایت، عنوان گذاری فصل های متن و همسازی سیر رویدادهای موومان ها/ فصل های روایت با ماهیت فرمیک موومان های یک سمفونی در شمار مؤلفه های دخیل در شکل دادن به نظام همبسته روایت اند. بهره گیری از خصوصیت کنترپوان موسیقی و همسازی بخش بندی های موومان دوم روایت با واریاسیون های موسیقی، محورهای دیگر تلاقی این دو هنر در روایت اند . پژوهش حاضر همچنین نشان می دهد با واکاوی تطبیق گرایانه روایت می توان به شناختی دقیق تر از متن ادبی دست یازید و ظرفیت هایی را در آن کشف کرد که نقد ادبی محض بدان ها توجهی نمی کند. نویسندگان می توانند به واسطه پیوند زدن آثار خویش با هنرها و دانش های انسانی و تجربی بر غنای آن ها افزوده، لذت خوانش متن را برای مخاطبان خویش دوچندان کنند.