مطالب مرتبط با کلیدواژه

توسعه و تضاد


۱.

تبیین و تعریف علل اجتماعی بی ثباتی سیاسی با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای کیفی فازی

کلیدواژه‌ها: بی ثباتی سیاسی توسعه و تضاد تحلیل مقایسه ای کیفی فازی علت لازم علت کافی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۸ تعداد دانلود : ۵۵۸
در این مقاله سعی شده است علت های اجتماعی بی ثباتی سیاسی با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای کیفی فازی شناسایی شود. باتوّجه به این که در علوم اجتماعی از یک سو، اغلب تئوری ها جنبه تعلیلی دارند و به دنبال علت پدیده های اجتماعی هستند و از سوی دیگر شناسایی علت پدیده های اجتماعی از طریق آزمون های همبستگی آماری میسر نیست، لذا برای غلبه بر این مشکل روش تحلیل مقایسه ای کیفی فازی برای شناسایی علت پدیده های اجتماعی در سال ۲۰۰۸ مطرح شد. در این روش که ریشه های کیفی دارد، علت لازم و علت کافی برای بروز پدیده اجتماعی آزمون می شود. باتوّجه به این که برای بی ثباتی سیاسی علت های مختلفی ذکر شده است که اغلب آن ها ریشه در توسعه و تضادهای اجتماعی دارند، در این مقاله تلاش شده است که علت های اجتماعی بی ثباتی سیاسی شناسایی شوند. بدین منظور ابتدا طیف گسترده ای از متغیّرهای اجتماعی مؤثر بر بی ثباتی سیاسی از تئوری های علوم اجتماعی احصاء شده، سپس این متغیّرها در یک مطالعه بین کشوری با مقایسه ۱۸۳ کشور جهان تحت آزمون تجربی قرار گرفته و علت های اجتماعی بی ثباتی سیاسی شناسایی شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در بین ۳۱ متغیّر اجتماعی، چهار متغیّر جهانی شدن اجتماعی، ناکارآمدی حکومت، امید کم تر به زندگی و سختی انجام کسب و کار علت های ایجاد بی ثباتی سیاسی هستند.
۲.

مطالعه پیامدهای توسعه بر روند خودکشی در استان های کشور: روش تطبیقی درون کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه و تضاد توسعه انسانی خودکشی صنعتی شدن شهرنشینی مدرنیته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۳۴
هدف پژوهش مطالعه پیامدهای توسعه بر روند خودکشی در استان های کشور (31 استان) است. روش پژوهش، روش تطبیقی درون کشوری (از نوع طولی) و واحد تحلیل آن، استان و سال به روش مقایسه واحدهای اجتماعی است. در جمع آوری اطلاعات از تکنیک مطالعه اسنادی که شامل کتب، مقالات، تحقیقات، پایان نامه ها و داده های اسنادی ثانویه (دست دوم) و دیگر داده های اسنادی از تارنماهای دولتی مرتبط می شود، استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بین توسعه اجتماعی (شهرنشینی، صنعتی شدن، تولید ناخالص داخلی)؛ توسعه اقتصادی (ضریب جینی، بیکاری (اشتغال) و فقر) و توسعه انسانی (باسوادی، آموزش، امید به زندگی) و گرایش به خودکشی رابطه معنی داری وجود دارد. درنهایت فقر به عنوان شاخصی برای توسعه نیافتگی استان ها، برخلاف ادعاها و یافته های سایر محققان که مدعی تأثیر فزاینده بر خودکشی هستند، تأثیر آن معکوس و کاهنده بوده و با افزایش میزان فقر در استان ها خودکشی کاهش یافته است. شتاب شهرنشینی و صنعتی شدن تأثیر افزایشی بر میزان خودکشی دارد. درنهایت داستان و مسأله توسعه، تنها رویه سیاه و منفی آن نبوده بلکه بعد سفید آن نیز آشکار هست و بیش از آن که منجر به افزایش خودکشی گردد به کاهش و پایین آمدن میزان خودکشی منجر شده است.