آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی ساخت ترکیبات نام اندام "چشم" به عنوان یکی از نام اندام های فعال فارسی است که در چارچوب صرف ساختی بوی (2010) به تحلیل الگوهای واژه سازی ]چشم-[X و X]-چشم[ می پردازد و تنوعات معنایی، عمومی ترین طرحواره ساختی ناظر بر عملکرد این دو الگوی واژه سازی و نیز ساختار سلسله مراتبی آنها را در واژگان گویشوران فارسی مورد بررسی قرار می دهد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و داده ها شامل 66 واژه مرکب است که از جستجو در فرهنگ سخن،  فرهنگ زانسو، پیکره بیجن خان و جستجوگر گوگل استخراج شده اند. فرضیه تحقیق این بود که یک طرحواره ساختی عمومی و چندین زیرطرحواره فرعی، ناظر بر ساخت ترکیبات "چشم" هستند و مفهوم "ویژگی متمایزکننده هستار مرتبط با معنای چشم و X" انتزاعی ترین همبستگی صورت و معنای قابل برداشت از  این دو الگو است. نتایج نشان داد معنای اجزای ساخت و رابطه آنها، دانش دایره المعارفی، بافت و همچنین استعاره و مجاز مفهومی نقش بسزایی در تعیین معنای واژه های مرکب حاصل دارند و در پایان فرضیه پژوهش مبنی بر وجود زیرطرحواره های مستقل و ساختار سلسله مراتبی در الگوهای مذکور رد شد؛ چون واژه های مرکب حاصل، صرفاً مواردی از نمون یافتگی های عینی برگرفته از انتزاعی ترین طرحواره های ساختی ترکیب، یعنی [N-X]A [X-N]A و [N-N]N هستند و نه برگرفته از زیرطرحواره های واژه سازی متشکل از "چشم".

تبلیغات