مطالب مرتبط با کلیدواژه

چندبُعدی


۱.

بررسی ساختار زیربنایی مقیاس هوشی وکسلر کودکان-4 از طریق مقیاس بندی چندبُعدی و روش های تحلیل عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چندبُعدی کودکان مقیاس بندی وکسلر هوش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۵ تعداد دانلود : ۳۳۴
هدف: هدف پژوهش تعیین ساختار زیربنایی مقیاس هوشی وکسلر کودکان-4 با استفاده از مقیاس بندی چندبُعدی و تحلیل عاملی تأئیدی و تفسیرپذیری نتایج حاصل از این روش ها در مقایسه با ساختار چهار عاملی مفروض مقیاس است. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی مدارس منطقه 6 تهران به تعداد 1314 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 200 دانش آموز از میان آن ها انتخاب شد. ابزار پژوهش مقیاس هوشی وکسلر کودکان چهار (2003؛ ترجمه، انطباق و هنجاریابی عابدی، صادقی و ربیعی، 1391) بود. داده ها با استفاده مقیاس بندی چندبُعدی و روش های تحلیل عاملی تحلیل شد. یافته ها: یافته های به دست آمده به استخراج سه بُعد سرعت عمل، ماهیت سؤال و نوع پاسخ ابراز شده انجامید ( 021/0 =Stress ، 04/0 =P )، الگوی چهار عاملی مفروض توسط تحلیل عاملی تأئیدی حمایت نشد (63/102 = ، 04/0 =P ) و ساختار سه عاملی مرتبه دوم با اِعمال برخی تغییرات تأئید شد (99 = ، 055/0 =p). نتیجه گیری: از آن جا که بر اساس نتایج پژوهش حاضر استفاده از راهکار سه گانه نسبت به چهار عامل مفروض به بهبود در تفسیر و درک بیشتر ساختار هوشی می انجامد؛ پیشنهاد می شود این ساختار در بافت بالینی و به منظور ارائه راهکارهای درمانی در امر مشاوره زیربنای تفسیر نتایج قرار گیرد.
۲.

بهزیستن به عنوان مفهومی چند بعدی ؛واکاوی مفاهیم وتعاریف(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: به زیستن تعادل تعریف چندبُعدی موقعیت پویا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۹۹
مقدمه: به زیستن مفهومی کلیدی در رفاه و سیاست اجتماعی است که در چند دهه اخیر، به دلایل نظری و سیاستی، هم در مجامع دانشگاهی و هم در عرصه سیاست گذاری، اهمیت درخور توجهی یافته است. بااین حال، هنوز تعریف مشخص و جامعی از این مفهوم وجود ندارد. رسیدن به تعریفی مشخص از به زیستن، گامی ضروری برای ساختن چارچوبی مفهومی و سنجش آن است. مرور انتقادی: مقاله مروری پیش رو با تحلیل و نقد تحقیقات قبلی درباره تعاریف و مفاهیم به زیستن از دیدگاه های مختلف عینی گرا و ذهنی گرا و همچنین رویکردهای لذت گرایی و سعادت خواهی انجام شد و بر همین اساس، جمع بندی روشنی از تعاریف مختلف و ابعاد آن ارائه شده است. بررسی پیشینه مفهومی و نظری به زیستن نشان داد که هم در نظریه اجتماعی و هم در گفتمان عامه، هنوز توافق و اجماعی بر سر تعریف نظری و عملیاتی آن وجود ندارد؛ به بیان دیگر، به زیستن مفهومی پیچیده و چندبعدی و بین رشته ای است. این موضوع به افزایش مفاهیم و تعاریف در اشاره به این مفهوم منجر شده است که این تعاریف، اغلب هم پوشی و تناقض معنایی با هم دارند. بحث: باتوجه به اینکه در تعاریف به زیستن، بهتر است بین دو دیدگاه پَهنانِگر (از بیرون به درون) و ژَرفانِگر (از درون به بیرون) تمایز قائل شویم، از هریک از این دو دیدگاه که بخواهیم به به زیستن نگاه کنیم، فرد می تواند با محیط خارج از خود گفت و شنود برقرار کند و به دنبال حفظ تعادل بین فضای درون و بیرون از خود است. برمبنای تحلیل مطالعات پیشین، سعی شده است تا تعریفی مشخص و جامع از به زیستن پیشنهاد شود. براساس این تعریف، «به زیستن وضعیت خوشایندی است که درارتباط با بستر اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیط معنا پیدا می کند. این وضعیت پویاست و فرد دائماً بین فضای درونی خود با فضای بیرونی گفت و شنودی برقرار می کند که به ارزیابی از موقعیت ها می انجامد. برهم خوردن برداشت فرد از تعادل بین فضای درون و بیرونش و همچنین هماهنگی نداشتن عناصر بیرونی، وضعیت خوشایند فرد را برهم می زند. همچنین، این وضعیت فرایندی بوده و از انباشت تجارب فرد در طول دوران های مختلف زندگی، کودکی، جوانی، میان سالی، بزرگ سالی و سالمندی شکل می گیرد.»