مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
برنامه ریزی دوسطحی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش طراحی شبکه برای مدیریت پسماندهای شهری از دید یک سازمان که زباله های مختلف را جمع آوری کرده (مانند شهرداری) و در ازای دریافت زباله به مناطق تولید زباله پول پرداخت می کند، مطالعه شده است. تعیین مبلغ پرداختی برای دریافت زباله و همچنین تصمیم در مورد برون سپاری پس از دریافت زباله های تفکیک شده، موضوع هایی هستند که باید در مورد آن تصمیم گیری شود. در صورت برون سپاری، مزایده برگزار می شود و شرکت های بازیافتی و کمپوستی با ارائه قیمت در این مزایده شرکت می کنند. شرکت مناسب در صورت وجود انتخاب می شود و درصورتی که برون سپاری صرفه اقتصادی نداشته باشد، زباله ها توسط خود سازمان جمع آوری کننده پردازش می شوند و تصمیم های مربوطه برای تأسیس تسهیلات و مکان یابی و تخصیص آن ها به نقاط تولید زباله اخذ می شود. مسئله در قالب یک مدل دوسطحی مدل سازی شد که در سطح اول سازمان جمع آوری کننده به عنوان رهبر و در سطح دوم شرکت های داوطلب برای شرکت در مزایده در نقش پیرو با هم رقابت می کنند و تصمیم گیرنده هستند.
بهینه سازی تسهیم دانش بر مبنای نظریه بازی: کاربرد برنامه ریزی دوسطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال هجدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
101 - 143
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله ارائه یک مدل بهینه سازی تسهیم دانش بر مبنای نظریه بازی است که تصمیمات سازمان و دانشکاران را بصورت همزمان بهینه سازی کند. بدین منظور از برنامه ریزی دوسطحی استفاده شد. در سطح بالا تصمیمات سازمان در خصوص پاداش و در سطح پایین تصمیمات دانشکار در خصوص زمان و تلاش تخصیص یافته به تسهیم دانش مدلسازی شد. طراحی فرمولاسیون ریاضی رفتار دانشکاران بر اساس ادبیات و در چارچوب انگیزش-فرصت-توانایی انجام شد. مدلسازی دوسطحی ارائه شده نسبت به مدل های قبلی امکان بررسی پارامترهای بیشتری را فراهم می کند و علاوه بر انگیزش به دو عامل دیگر یعنی توانایی و فرصت نیز توجه دارد. همچنین ساختار تابع عایدی بصورت غیرخطی در نظر گرفته شده است و لذا انطباق بیشتری با واقعیت دارد. علاوه بر این، میزان زمان در دسترس به عنوان یک عامل کلیدی در آن آمده است. مدل دوسطحی در نرم افزار GAMS و با سینتکس EMP کدنویسی شد و برای مجموعه ای از داده ها که بصورت تصادفی تولید شدند، با استفاده از الگوریتم بارون حل شد. نتایج نشان می دهد که افزایش میزان کاربردپذیری دانش و ضریب تأثیر مقایسه اجتماعی می تواند منجر به بهبود عملکرد سازمان و صرفه جویی در هزینه های پاداش شود. نادیده گرفتن این دو عامل می تواند منجر به اتخاذ تصمیمات غیربهینه شود. این تحقیق با فراهم نمودن بستری برای در نظر گرفتن پارامترهای بیشتر، به بهبود تصمیمات سازمان در این زمینه کمک می کند. همچنین، بر اساس این تحقیق الگوریتم بارون برای مسائل در اندازه بزرگ نیاز به بهبود دارد و پیشنهاد می شود تحقیقات آتی الگوریتم های کاراتری برای این مسئله ارائه نمایند.
طراحی مدل قیمت گذاری محصول در خوشه های صنعتی با استفاده از مفهوم نظریه بازی ها (مطالعه موردی: خوشه سنگ استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۸ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
263 - 286
حوزه های تخصصی:
در دنیای رقابتی امروز حفظ توان رقابتی صنایع، از الزامات باقی ماندن در صحنه رقابتی است. از این رو باید راهکارهایی به منظور رقابتی تر شدن صنایع کوچک اندیشیده شود تا بتوانند ضمن حفظ موجودیت خود، در عرصه رقابت نیز موفق عمل کنند. از جمله راهکارهای تقویت قدرت رقابتی صنایع کوچک، تجمیع این صنایع در کنار یکدیگر و ایجاد ساختاری با عنوان «خوشه صنعتی» است. با توجه به اهمیت خوشه های صنعتی در برنامه های توسعه اقتصادی منطقه، ارائه راهکارهایی به منظور بهبود عملکرد خوشه ها همواره در کانون توجه محققان و متخصصان این حوزه بوده است. در پژوهش حاضر فرایند قیمت گذاری محصولات که یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر سودآوری خوشه های صنعتی است با استفاده از رویکرد نظریه بازی ها بررسی شده است. مدل پیشنهادی این پژوهش با تمرکز بر تفاوت ساختاری بین زنجیره های تأمین و خوشه های صنعتی معرفی شده است و در آن از مفهوم بازی استکلبرگ و مدل برنامه ریزی دوسطحی برای تعیین قیمت محصولات درون خوشه استفاده می شود. به منظور آزمون اعتبار ساختاری مدل پیشنهادی نیز اطلاعات مربوط به خوشه سنگ استان تهران با استفاده از نرم افزار متلب در بازی قیمت گذاری طراحی شده به اجرا درآمد و نتایج به دست آمده از بازی سطوح ذی نفعان و رهبر استکلبرگ خوشه، تجزیه و تحلیل شدند.
ارائه یک مدل برنامه ریزی دوسطحی برای زنجیره تأمین چند مرحله ای با تأکید بر قابلیت اطمینان در شرایط عدم قطعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
177 - 206
حوزه های تخصصی:
هدف: در این مقاله، یک مدل برنامه ریزی دوسطحی برای حل مسئله هم زمان انتخاب تأمین کننده و تخصیص سفارش در زنجیره تأمین چندمرحله ای ارائه شده است، به گونه ای که در سطح رهبر، مسئله انتخاب تأمین کننده با هدف افزایش قابلیت اطمینان سیستم و در سطح پیرو، مسئله تخصیص سفارش با هدف کاهش هزینه سیستم فرموله شده و تقاضای مشتریان در مرحله آخر زنجیره تأمین، غیرقطعی در نظر گرفته شود. روش: روش مدل سازی مسئله انتخاب تأمین کننده و تخصیص سفارش، مدل برنامه ریزی دوسطحی است که در آن از تکنیک بهینه سازی استوار برای برخورد با شرایط عدم قطعیت مسئله و از الگوریتم ژنتیک دوسطحی برای دستیابی به جواب های بهینه مسئله استفاده می شود. یافته ها: نتایج ب دست آمده از حل یک مسئله واقعی در صنعت فولاد تحت سناریوهای مختلف، مؤید آن است که اهداف قابلیت اطمینان و هزینه، رابطه متعارضی با یکدیگر داشته و افزایش تعداد اعضای زنجیره به افزایش قابلیت اطمینان و هزینه سیستم منجر می شود. از سوی دیگر، همان گونه که افزایش قابلیت اطمینان می تواند به افزایش هزینه های سیستم منتهی شود، کاهش قابلیت اطمینان که به طور عمده از عدم رعایت مسائل کیفی و کمبود نشئت می گیرد نیز، به افزایش سطح عدم رضایتمندی مشتریان و درنهایت افزایش هزینه کل سیستم می انجامد. همچنین نتایج به دست آمده در شرایط عدم قطعیت در مقایسه با شرایط قطعی، وضعیت نامطلوبی را نشان می دهد. نتیجه گ یری: برای بهبود قابلیت اطمینان زنجیره تأمین باید متوسط قابلیت اطمینان مراحلی از زنجیره تأمین که در مقایسه با سایر مراحل در کمترین (بیشترین) سطح قرار دارند، افزایش (کاهش) یابد تا از بروز هزینه های اضافه جلوگیری شود. همچنین رویکرد تعاملی در روش شناسی پیشنهاد شده، راهکار مناسبی را در بیشینه سازی منافع سطوح رهبر و پیرو ارائه می دهد.
یک روش جدید برای حل مساله مکان یابی تجهیزات نظامی برای حفاظت سایت های استراتژیک با استفاده از الگوریتم فراابتکاری آموزش و یادگیری
منبع:
زی جنگ سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶
155-193
حوزه های تخصصی:
در این مقاله یک بازی دونفره استکلبرگ بین مدافع (پیشرو) و مهاجم (پیرو) در نظرگرفته می شود، زمانی که مهاجم درصدد حمله به یک سایت استراتژیک و مهم و خسارت به راه های ارتباطی است، مدافع با هدف کاهش آسیب وارده به دنبال مکان یابی تعداد بهینه و بهترین نوع از تجهیزات نظامی با توجه به محدودیت منابع است. این تحقیق تلاش دارد یک مدل ریاضی دوسطحی برای بهینه سازی مکان یابی تجهیزات نظامی ارائه دهد که هدف آن افزایش فاصله بین مهاجم و سایت استراتژیک است. ضمن آنکه با توجه به مدل دوسطحی و به دلیل آنکه مساله مکان یابی تجهیزات نظامی در گروه مسایل NP- سخت قرار دارد، برای حل آن از یک رهیافت ترکیبی فراابتکاری بر اساس الگوریتم آموزش و یادگیری و روش دایکسترا استفاده شده است. در انتهای پژوهش نیز با کمک نمونه های عددی در مقیاس کوچک و بزرگ از مساله به تشریح کامل مدل و الگوریتم حل پیشنهادی پرداخته شده است.