مطالب مرتبط با کلیدواژه

فکر سیاسی


۱.

تأثیر تفکر دوگانه فلسفی در آلمان بر تفکر اجتماعی و سیاسی یورگن هابرماس در دهه 1950

کلیدواژه‌ها: عقلانیت ابزاری یورگن هابرماس فکر اجتماعی فکر سیاسی فکر فلسفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۶ تعداد دانلود : ۶۷۵
هدف مقاله حاضر مطالعه اندیشه اجتماعی و سیاسی یورگن هابرماس متفکر فلسفی و جامعه شناس آلمانی در دهه 1950 است. در این پژوهش چهار اثر مهم هابرماس مورد بررسی قرار می گیرد: «مطلقت و تاریخ« (1954)، »دیالکتیک عقلانی کردن، فقرگرایی در تولید و مصرف» (1954)، «گزارش منابع بحث های فلسفی درباره مارکس و مارکسیسم« (1957) و »بین فلسفه و علم: مارکسیسم به مثابه نقد« (1960). نوع پژوهش حاضر، کیفی و روش آن کتابخانه ای می باشد. همچنین این پژوهش بر اساس نظریه موضوع گرا مورد مطالعه قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که فکر اجتماعی و سیاسی هابرماس در این عصر تحت تأثیر هایدگر قرار دارد. او به فناوری بدبین است و با فکر تصاحب طبیعت به معنای تلاش برای سلطه بر آن مخالف است. هابرماس با تقسیم عقلانیت به سه نوع عقلانیت اقتصادی، فنی و اجتماعی در این دوره معتقد است که عقلانیت حاکم در جامعه صنعتی غربی از نوع ابزاری است. هابرماس تاکنون به این فکر معتقد باقی مانده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که هابرماس در این دوره از زندگی خود تحت تأثیر فکر اجتماعی و سیاسی دوگانه حاکم در این عصر در آلمان، یعنی فکر اجتماعی و سیاسی امید و ناامیدی، قرار دارد.
۲.

آشفتگی های لیبرالیسم ایرانی در ساحت فکر سیاسی

نویسنده:
تعداد بازدید : ۷۹۲ تعداد دانلود : ۴۰۴
نوع نگاه و تعریف لیبرالیسم در ایران همواره محل بحث و منازعه بوده و گاه تا علت العلل تمامی پیشرفت ها و کامیابی های تمدن غربی ارتقاء یافته و گاه چنان در تعریف چارچوب ها و مبانی آن دچار انحراف و درماندگی گشتیم که بحث لیبرالیسم در مفاهیم بنیادینی مانند آزادی و قانون مداری و دموکراسی خواهی و حقوق اولیه بشر تقلیل داده شده و فراتر نرفته است. لیبرالیسم در ایران مفهومی پیچیده و سهل ممتنع است و گاه در مسیری متضاد با جریان اصلی آن در خاستگاه پیدایش یعنی غرب طی مسیر می کند. لیبرالیسم در برخورد اول و با کمی اغماض با شاخصه هایی مانند آزادمنشی، اومانیسم، اولویت و اصالت علم، توجه خاص با مباحث حقوق بشری و اعتقاد به دموکراسی بعنوان ناگزیرترین شیوه حکومت داری شناخته می شود ولی با نگاهی به پیشینه تاریخی لیبرالیسم و چگونگی ورود آن به ایران با چهره ها، رویکردها و مباحث تئوریکی روبرو می شویم که با مفهوم لیبرالیسم غربی فاصله ای بنیادین دارند. این مقاله در پی آن است تا به بررسی دلایل پراکندگی و آشفتگی در تعریف لیبرالیسم و مولفه های اصلی آن در سپهر فکری و تئوری پردازی سیاسی ایران بپردازد و نگاهی داشته باشد به مفهوم لیبرالیسم ایرانیزه شده در چارچوب فکر سیاسی در ایران.