مطالب مرتبط با کلیدواژه

توین بی


۱.

زمینه های تاریخی- سیاسی نهضت عاشورا

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عاشورا شهید مطهری توین بی نهضت حسینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳۴
بررسی واقعه جانکاه عاشورا از جنبه های مختلف مادی و معنوی؛ یکی از مشغله های فکری محققان، علما و مورخان در طول تاریخ مسلمانان و بویژه شیعیان بوده است و نویسندگان هر دوره سعی داشته اند بر تمام جزئیات و اسرار این قیام عظیم و تراژدی بی نظیر تاریخ بشری آگاهی یابند. مقوله ای که به هیچ وجه در تاریخ کهنه نشده، و در هر دوره ای بسته به شعاع و افق فکری محققان قبض و بسط یافته است. از این رو با تمام قدمت و کهنگی موضوع، محققان در هر دوره در شعاع پهناور و ژرف آن به جولان پرداخته اند. در این مقاله نیز نویسنده به تبع پیشینیان با چنین هدفی وارد شده است تا بتواند در پرتو نگرشی پویا و با استمداد از فلسفه تاریخ به درک روشن تری از زمینه های تاریخی قیام خوانندگان را رهنمون گردد.
۲.

نظریه ارتباط مفهومی و مصداقی تمدن و فلسفه از فارابی و ابن خلدون تا سارتن و توین بی / Global hypothesis of civilization and philosophy

تعداد بازدید : ۶۷۷ تعداد دانلود : ۴۳۰
از جمله نظریه پردازی های جهانی در زمینه ارتباط حکمت و فلسفه با تمدن و فرهنگ است. کندی،جاحظ، فارابی ، ابن سینا ، مسکویه ، رازی ، نصیرالدین طوسی، ابن عربی، ابن خلدون بانیان تمدن اسلامی و در بین متفکران غربی فروید ، یانگ ، کانت ، هگل ، گنون ، گیبون ، گوستاولوبون ، سارتن ، توین بی و دورانت در مورد ارتباط تمدن و زمینه های فلسفی فرضیاتی ارایه داده اند. وجود این افراد دلیل ارتباط تمدن و فلسفه است .مبانی نظری وفلسفی تمدن در اثار فلاسفه مسلمان در عصر تمد ن سازی با تعابیر مختلف آمده است که قابل تاویل به جمهوری وسیاست و فلسفه مدنی است. در بین آن ها فقط فارابی ماهیت نظری تمدن و نسبت و قابلیت تعریف آن با فلسفه را تبیین کرد و مصادیق آن را نقد کرد و در آثاردیگران استطرادی وبا اشاره است . رازی گزارش کمی بلندی از مصداق تمدن اسلامی ارایه دادو ابن عربی ماهیت متافیزیکی تمدن بی مرز بشری که محل ظهور بی نهایت علم خدا است را نشان داد، اما این ابن خلدون است که با امداد ازواژه قرانی ، علم عمران ، علم تمدن را معرفی کردو به ارتباط بین فلسفه وتمدن براساس حادثه تمدنی در حال وقوع اشاره کرده است و با مقایسه وضعیت فلسفه در اروپا و جهان اسلام بویژه در منطقه غرب جهان اسلام ، آندلس ، مغرب و افریقیه با یکدیگر،می نویسد، جریان فلسفه در اروپا بیدار و رو به توسعه است اما در جهان اسلام در حال افول است . این دیدگاه را درچهار چوب گزارش از هم زمانی سقوط اندلس و انحطاط تمدن اسلامی و مقارن با تحولات فلسفی و کلامی ذکر کرده است. استقبال و یا مخالفت با فلسفه از پدید ه های حاکم بر جهان قرون وسطی است ، اما ابن خلدون ، موارد استثنا در این مورد در نقاطی از جهان که تمدن در حال شکوفایی است و درعین حال استقبال از فلسفه روی داده اورده است واز جمله در مورد ایران ، تصریح می کند به علت افرادی مانند نصیرالدین طوسی اندیشه فلسفی و کلامی هنوز زنده است . خواجه نصیرالدین طوسی که عامل توسعه تمدنی ایران عصر ایلخانی با تاسیس شهر اموزشی و پژوهشی مراغه است ( 1395) با تمدن سازی فیلسوف و ارایه الگوی برتر تمدنی رابطه تمدن و فلسفه را عملی ساخت . ابن خلدون با وجود رعایت انصاف در ذکر بسیاری از مصادیق تمدن اسلامی در عدم ذکر مواردی در مظان نقد است . تمدن در اروپا رنسانس و دوره مدرن بر مبنای تفکرات فلسفی دکارت و همراه با چالش های فلسفی و کلامی شکل گرفت و این فرضیه اثبات شد وتعاریف متعدد در حوزه علوم انسانی به تمدن و مفهوم آن دچار ابهامات تعاریف میان رشته ای شد ، در این حوزه کار سارتن اهمیت اکادمیک دارد که نخستین طراحی از تاریخ علم بر مبنای زمین های فلسفی را نوشت و رابطه تمدن و فلسفه را درتاریخ علم جهانی نوشت ، توین بی با وجود بررسی ابعاد تمدن از ماهیت پیدایش و توسعه و ظهور و سقوط و انتقال و ارتباط جهانی تمدن ها در رویکردی سیاسی به تمدن اروپایی – آمریکایی معاصر در رابطه قدرت و تمدن و نماد آن انرژی اتمی پرداخته است و را ه هایی برای حفظ پیشرفت و ترقی فقط در حوزه تمدن غربی و عدم اشاعه آن به سایر ملل ارایه کرده است ، این رویکرد مورخ شهیر تمدن ، در دریافت مفهوم و مصداق تمدن و ارتباط فلسفه و تمدن ، قابل تامل است ، ایا روند ثابت و الگویی کلی و جهانی از ارتباط تمدن و فلسفه وجود دارد که مبنای منطقی و فلسفی رفتار های و گزینش های تمدن نگاری است و یا تمدن نگاری مانند تاریخنگاری تابع قدرت حاکم است وتمدن نگاری زیر مجموعه ای از مقتضیات قدرت است . پژوهش ازمقالات تحولات فلسفی – کلامی عهد مرابطین (1380)و تحولات فلسفی – کلامی عهد موحدین (1382) و تحولات فلسفی – کلامی عهد حفصیان (1384) و معرفی فرهنگ و تمدن اسلامی بوسیله ابن خلدون (1378 )و کتاب مطالعه تحلیلی فرهنگ و تمدن اسلامی در غرب اسلامی (1395) و مفهوم علم در تمدن اسلامی و بخشی از ارایه مقاله دیدگاه ابن خلدون در ارتباط مفهومی و مصداقی تمدن و فلسفه (9/2/1398) در دانشگاه شهید بهشتی است . در این مقایسه مفهوم تمدن درحوزه شرقی تا حدود بسیاری وضوح در بیان ماهیت آن هست اما در حوزه علوم انسانی غربی هنوز ابهام در تعریف و سرنوشت اینده تمدن وجود دارد.
۳.

بررسی انتقادی نظریه آرنولد توین بی در باب تکوین، رشد و افول تمدن ها و نقش دین در تمدن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۱۵ تعداد دانلود : ۲۲۷
آرنولد توی بی یکی از مشهورترین مورخان و فیلسوفان تاریخ معاصر، نظریه ای جهان شمول در باب تکوین، رشد و افول تمدن ها ارائه نموده است، او معتقد است جوامع انسانی، آن گاه که به «چالش های متناسب» محیطی «پاسخ» دهند، فرایند تمدن سازی را آغاز نموده اند. با این پاسخ اولیه، مشکلات بعدی به صورت زنجیره وار پیش می آید و پاسخ های بعدی توسط گروهی از نخبگان یعنی «اقلیت فعال» ارائه شده و به تدریج عموم مردم به صورت عرفی و آگاهانه با اقلیت همراه می شوند و تمدن رشد می کند. اما، اقلیت فعال آرام آرام به حاکمان تبدیل می شوند و شور اولیه از میان می رود، حاکمان نمی توانند مردم را همراه نمایند و رو به روش های مکانیکی می اورند، اقلیت فاسد شده و مستبد می گردد. توده اعتراض می نماید و شکاف های اجتماعی تشدید می گردد. دشمن خارجی بر تمدن حمله کرده و تمدن نابود می گردد؛ فاتحان، اقلیتی فعال هستند و چرخه، تداوم می یابد. او معتقد است تمدن مغرب زمین در حال افول است. نقدهائی به این نظریه وارد شده است از جمله: عدم کفایت شواهد تاریخی برای اثبات این فرایند، گزینش جهت مند داده ها توسط توین بی، ممتنع بودن به دست دادن چنین نظریات کلی در مورد تاریخ، روایت تاریخ مبتنی بر داروینیسم، خلط بین روش های تجربی انگلسی، تحلیلی آلمانی و روش های دینی مسیحی، تشبیه بی دلیل تاریخ به ارگانیسم انسانی، فقدان بنیاد فلسفی، غیر دینی بودن و... توین بی معتقد است اصل اصیل تمدن ها، امور معنوی و روحی هر تمدن است، دین اصلی ترین تأمین کننده این امور است لذا نقشی بی بدیل در ایجاد تمدن ها داشته است او معتقد است تمدن غرب، به واسطهفاصله گرفتن از دین و اخلاق، رو به افول است. او با نظریاتی که دین را زائیده جهل یا ترس انسان ها می دانند همراه نیست و دین را امری فطری ونه عارضی می داند. اما او روایتی ناروا از ادیان ابراهیمی دارد، کاملاً کارکردگرایانه به دین می نگرد و به دنبال اختراع دینی جدید و جهانی بود