
پژوهش های حسابداری و حسابرسی عملیاتی و عملکرد
پژوهش های حسابداری و حسابرسی عملیاتی و عملکرد دوره 1 بهار 1396 شماره 1
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر خطرپذیری و فرهنگ سازمانی بر سیاست بدهی است. اگر مدیران جسارت پذیرش خطر بیشتری را داشته باشند، اقدام به دریافت تسهیلات بیشتری کرده، میزان بدهی افزایش یافته و این امر می تواند بر سطح عملکرد شرکت تاثیرگذار باشد. به خطرپذیری در الگوهای فرهنگ سازمانی نیز اشاره و بیان شده که در سطح های بالاتر از فرهنگ سازمانی، انتظار خطرپذیری بیشتری در مدیران، وجود دارد. در پژوهش پیش رو برای بررسی خطرپذیری و فرهنگ سازمانی از پرسشنامه در سال (1395) و برای بررسی سیاست بدهی از اطلاعات مالی شرکت های پاسخ دهنده به پرسشنامه استفاده شده است. نمونه انتخابی نیز شامل 50 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. برای آزمون فرضیه های پژوهش نیز از روش رگرسیون حداقل مربعات معمولی استفاده شد. یافته ها نشان داد که پس از حذف اثر متغیرهای کنترلی، بین خطرپذیری و سیاست بدهی در سه سطح، کل، کوتاه مدت و بلند مدت و فرهنگ سازمانی و سیاست بدهی در سه سطح کل، کوتاه مدت و بلند مدت، رابطه مثبت معنادار وجود دارد که رابطه بین خطرپذیری و سیاست بدهی قوی تر است.
رابطه بین نوع حسابرس مستقل و چسبندگی هزینه ها
حوزههای تخصصی:
حسابرس مستقل بخشی از مجموعه سازوکارهای راهبری شرکتی برون سازمانی است که تاثیر به سزایی در محدود نمودن رفتار فرصت طلبانه مدیر و کاهش چسبندگی هزینه ها دارد. در این مقاله رابطه بین نوع حسابرس مستقل و چسبندگی هزینه ها در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و در بازه زمانی بین سال های 1388 تا 1394 مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق حسابرسان مستقل شرکت ها از بُعدکیفیت از نظر سازمان بورس و اوراق بهادار دسته بندی شدهاند (موسساتی که در گروه اول رتبه بندی کیفی قرار گرفته اند و سایر موسسات حسابرسی). نتایج بررسی 142 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصله سال های فوق الذکر نشان داد که حسابرسی شرکت توسط حسابرسان گروه اول رتبه بندی کیفی سازمان بورس و اوراق بهادار، توانسته است باعث کاهش چسبندگی هزینهها شود. مدل مورد استفاده جهت تحلیل داده های تحقیق، با بررسی آزمون چاو، مدل داده های ترکیبی است و سایر مفروضات کلاسیک (نرمال بودن اجزای اخلال، همسانی واریانس، عدم خود همبستگی اجزای اخلال، و عدم همبستگی متغیرهای مستقل) نیز در تحلیل داده ها برقرار بوده است.
تأثیر توانایی مدیران بر کارایی سرمایه گذاری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزههای تخصصی:
شرکت ها برای بقاء و گسترش فعالیت های خود، نیاز به انجام سرمایه گذاری های مناسب، به موقع و کارآ دارند. مدیران کارآ، توانایی استفاده بهینه از منابع موجود را در فرآیند تحقق اهداف سازمانی دارند و از منابع محدود در اختیار سازمان، بیشترین نرخ بازده را ایجاد می نمایند. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر توانایی مدیران بر کارایی سرمایه گذاری است. جهت دستیابی به این هدف با استفاده از روش غربال گری 99 شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان نمونه انتخاب و در طی دوره زمانی 1387-1393 مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور اندازه گیری کارایی سرمایه گذاری از مدل استفاده شده در پژوهش وردی (2006) و برای اندازه گیری توانایی مدیران از مدل دمرجیان (2012) با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها (DEA) استفاده شده است. فرضیه پژوهش به کمک رگرسیون چندگانه با استفاده از داده های تلفیقی مورد آزمون قرار گرفت. نتایج پژوهش بیانگر این است که کیفیت گزارشگری مالی بر کارایی سرمایه گذاری تاثیر مثبت دارد. همچنین توانایی مدیران بر کارایی سرمایه گذاری تاثیر مثبت دارد.
بررسی تأثیر مدیریت سود بر ناکارایی سرمایه گذاری در شرکت ها
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر مدیریت سود بر ناکارایی سرمایه گذاری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. یافته های پژوهش های پیشین، بیانگر آن است که یکی از پیامدهای مدیریت سود، افزایش ناکارایی سرمایه گذاری (بیش سرمایه گذاری یا کم سرمایه گذاری) شرکت ها است. در راستای بررسی این موضوع، فرضیه تحقیق بر مبنای یک نمونه آماری متشکل از 98 شرکت (588 مشاهده) طی یک دوره 6 ساله از سال 1386 لغایت 1391 و با استفاده از الگوهای رگرسیونی چند متغیره مورد آزمون قرار گرفت. بدین منظور از باقیمانده های الگوی جریان نقدی جنسن (1986) و الگوی توسعه یافته جریان نقدی ریچاردسون (2006) برای محاسبه ناکارایی سرمایه گذاری استفاده شده است. باقیمانده های مثبت و منفی به ترتیب نشان دهنده بیش و کم سرمایه گذاری است که در این پژوهش به عنوان نماینده ناکارایی سرمایه گذاری بهره گرفته شده است. همچنین، فروش اختیاری و اقلام تعهدی اختیاری به عنوان نماینده مدیریت سود درنظر گرفته شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین مدیریت سود و ناکارایی سرمایه گذاری در شرکت ها رابطه معناداری وجود ندارد.
تبیین رابطه بین مسئولیت اجتماعی شرکت ها و هزینه سرمایه ضمنی آنها
حوزههای تخصصی:
شرایط کسب و کار فعلی ایران بر اساس نظر صاحب نظران اقتصاد نیازمند جذب منابع مالی ارزان قیمت برای تولید و ارائه خدمات رقابتی می باشد. توجه شرکت ها به پیامدهای اجتماعی تصمیمات آن ها از طریق کاهش ریسک ، موجب کاهش هزینه سرمایه ضمنی آن ها می شود. هزینه سرمایه ضمنی مبتنی بر اطلاعات سود آتی در اندازه گیری بازده مورد انتظار سهامداران مورد استفاده قرار می گیرد. از طرفی مسئولیت اجتماعی شرکت ها به معنای تعهد مدیران به کسب منافع اقتصادی برای سهامداران با حفظ منافع عمومی و رعایت ابعاد قانونی، اخلاقی، و انسان دوستانه می باشد. بدین منظور برای بررسی رابطه ی بین مسئولیت اجتماعی شرکت و هزینه سرمایه ضمنی، با بهره گیری از الگوی مسئولیت اجتماعی کارول، شاخص هایی برای ابعاد اقتصادی، قانونی، اخلاقی و انسان دوستانه در نظر گرفته شد. از روش تحلیل پوششی داده ها الگوی BCC ، برای اندازه گیری مسئولیت اجتماعی شرکت ها و الگوی ایستون جهت محاسبه هزینه سرمایه ضمنی استفاده گردید. نمونه آماری شامل 60 شرکت، در بازه زمانی 94-84 می باشد. نتایج حاکی است رابطه ی منفی و معناداری بین مسئولیت اجتماعی شرکت ها و هزینه سرمایه ضمنی آن ها وجود دارد
رابطه بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود ناشی از اقلام تعهدی: شواهدی از ضعف سودآوری و ضعف نقدینگی
حوزههای تخصصی:
تمرکز این پژوهش، ارزیابی رابطه بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود ناشی از اقلام تعهدی در شرایط ضعف سودآوری و ضعف نقدینگی است. مدیریت سود بر اساس مدل تعدیل شده اقلام تعهدی ارائه شده توسط دیچو و همکاران (1995) اندازه گیری شد. ضعف سودآوری و ضعف نقدینگی به عنوان الگوهای وقوع بحران مالی در درون شرکت مورد توجه قرار گرفتند. فرضیه های پژوهش با استفاده از مدل رگرسیون چند متغیره و روش داده های ترکیبی آزمون شدند. جامعه آماری غربال شده پژوهش طبق الگوی حذفی سیستماتیک شامل تعداد 217 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی سال های 1388 تا 1393 است. طبق شواهد پژوهش، بین مدیریت سود تعهدی و کیفیت حسابرسی رابطه معنی دار و منفی برقرار است. در عین حال، رابطه بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود تعهدی در شرایط ضعف سودآوری و ضعف نقدینگی، همچنان معنی دار و منفی است. این یافته ها شواهدی ارائه داد مبنی بر این که شرکت های درگیر بحران مالی که توسط حسابرس بزرگ حسابرسی شده اند، مدیریت سود کمتری داشته اند. شواهد نشان داد اندازه، نسبت سودآوری عملیاتی و نسبت بدهی اثر معنی دار و مثبتی بر مدیریت سود تعهدی دارند؛ اما نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و نسبت جریان نقد عملیاتی اثر معنی دار و منفی بر مدیریت سود تعهدی دارند.