مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی تأثیر تغییر نرخ تعرفه بخش صنعت بر رفاه خانوارها در ایران در شرایط حاکمیت اقتصاد مقاومتی است. برای رسیدن به این هدف، بر اساس مطالعه صمدی و همکاران (1398)، تعدیلاتی در الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه دکالو و همکاران (2013) صورت گرفته است. پس از انجام تعدیلات، با استفاده از تعدیل ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390 و نرم افزار GAMS، معادلات حل شده و در قالب سه سناریو، تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد، در سناریوی اول و بدون فرض اجرای سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی، کاهش نرخ تعرفه در همه بخش های صنعت، موجب منفی شدن سطح رفاه خانوارها خواهد شد. در سناریوی دوم، با فرض اجرای سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی، رفاه در همه بخش های صنعتی به جز صنایع با فناوری متوسط، مثبت و روند آن در همه بخش ها به جز صنایع با فناوری بالا، نزولی خواهد شد. در سناریوی سوم، با فرض تقویت عوامل نهادی و اجتماعی، رفاه در همه بخش ها مثبت و روند آن نیز در صنایع با فناوری متوسط و بالا افزایشی و در صنایع با فناوری پایین کاهشی خواهد شد؛ بنابراین کاهش نرخ تعرفه در صورت اجرای سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی، فقط در بخش صنایع با فناوری بالا پیشنهاد می شود
تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات(ICT) بر شدت مصرف انرژی صنایع کارخانه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) به عنوان یک تکنولوژی توانمند برای بهینه سازی فرآیندها مورد نیاز است و از این رو تاثیر گذاری آن بر شدت مصرف انرژی از دیدگاه های متعدد مورد بررسی قرار گرفته است، اما جهت تاثیر گذاری این فناوری بر شدت مصرف انرژی مبهم است. اندازه گیری، پایش و تحلیل مصرف انرژی برای آگاهی در صرفه جویی انرژی یک مساله کلیدی مبتنی بر کاربردهای ICT است. این مطالعه با استفاده از اطلاعات مربوط به کارگاه های صنعتی کشور به تفکیک کدهای آیسیک 4 رقمی در پی آن است تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات را در بازه زمانی 1396-1386 بر شدت مصرف انرژی بررسی کند. با توجه به ماهیت داده ها، مدلی مبتنی بر پانل دیتا به روش GLS برآورد گردیده است. نتایج حاکی از ارتباط منفی و معنادار سرمایه فناوری اطلاعات و ارتباطات سرانه، با شدت مصرف انرژی است و رابطه متغیر سرمایه کل سرانه و یارانه انرژی مثبت و معنا دار است. در این مطالعه اثر منفی و معنادار اندازه بنگاه بر شدت مصرف انرژی نیز نتیجه گردیده است و تاثیر شدت هزینه های تحقیق و توسعه بر شدت مصرف انرژی معنادار نیست.
عوامل محیطی و تاثیر آن بر خروج بنگاه های صنایع تولیدی ایران: رهیافت اقتصادسنجی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل زیادی بر خروج بنگاه ها از بخش صنعت موثر هستند. در این خصوص، نقش عوامل کلان اقتصادی به دلیل تاثیر آنها بر محیط رشد و فعالیت بنگاه از اهمیت بالای برخوردار است. ازاینرو،هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل کلانِ اقتصادی بر خروج بنگاه های صنایع تولیدی استان های کشور (کدهای آیسیک 15 تا 37) طی سال های 1375-93 با استفاده از روش اقتصادسنجی تابلویی فضایی است. نتایج پژوهش تأثیر عوامل تورم، جمعیت، رشد اقتصادی و شاخص صنعتی شدن اقتصاد هر استان بر خروج بنگاه های آن استان و استان های مجاور را تأیید می کند. خروج بنگاه های هر استان نیز بر خروج بنگاه های استان های مجاور تأثیر منفی دارد. با توجه به نقش عوامل کلان اقتصادی بر خروج بنگاه ها از استان و استان های مجاور، توصیه می شود سیاست های منطقه ای که در راستای هم افزایی تولیدات صنعتی درون و بین استانی باشد، اجرا شوند.
نقش صنایع کوچک و متوسط در توسعه صنعتی بر پایه الگو سازی فرایند انتشار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنایع کوچک و متوسط (SME) از مهم ترین بخش های اقتصادی در هر کشور هستند. این صنایع، با ایجاد صرفه های تجمع در مراکز صنعتی، معمولاً تبدیل به مراکز رشد می شوند؛ در حالی که صنایع بزرگ بر پایه صرفه های مقیاس، تبدیل به قطب های رشد می شوند. در چارچوب اقتصاد منطقه ای، صنایع کوچک و متوسط در فضای جغرافیایی و صنایع بزرگ در فضای اقتصادی اثرگذارند. حال آن که صنایع کوچک با تکیه بر آثار انتشار، نقش خود را در توسعه صنعتی و رشد اقتصادی به عنوان یک مرکز رشد ایفا می کنند. با پذیرش این امر، مقاله حاضر به بررسی و الگوسازی دو موضوع در زمینه آثار فعالیت صنایع کوچک و متوسط پرداخته است: الگو سازی فرایند انتشار و الگوسازی نحوه انتقال اطلاعات (یا به طور مشابه ابداعات و فناوری). هر دو موضوع، در زمینه نظریه های امواج قابل طرح هستند . میان دو منطقه ی فرضی ، معمولاً اختلاف میان نوع و کارکرد صنایع می تواند تفاوت میان امواج فیمابین را ایجاد کند. با توجه به این که هر صنعت به خودی خود دارای آثار پیشین و آثار پسین است ، هر منطقه نیز متناسب با نوع صنایع استقرار یافته در آن ، می تواند دارای آثار پیشین و آثار پسین بر سایر مناطق در فضای جغرافیایی یا فضای اقتصادی باشد . برای الگوی فرآیند انتشار، از رهیافت الگوهای جاذبه و برای الگوی فرآیند و نحوه انتقال اطلاعات، از نظام انتقال سلسله مراتبی استفاده شده است. در هر دو روش، نتیجه امر به صورت الگوهای انتشار در حالت عام و در شرایط خاص بیان شده است. توابع نظری استخراج شده، بیانگر نحوه تعامل مناطق بر اساس انواع صنایع مستقر در آنها هستند . آثار بیان شده در الگوهای مورد نظر نشان می دهد که صنایع کوچک و متوسط می توانند با ارسال امواج مستمر ابداعاتی ، اطلاعات و سایر امواج توسعه ، تأثیرات مهمی بر مناطق پیرامون داشته باشند.
رابطه پایه سهامداری و نوسانات بازدهی سرمایه گذاری در شرکت های صنعتی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان پایه سهامداری و نوسانات بازدهی سرمایه گذاری شرکت های صنعتی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است . در این بررسی صد شرکت فعال در بورس اوراق بهادر تهران که سطح نقد شوندگی نسبتا بالاتری داشته اند به عنوان نمونه در بازه زمانی6 ساله (1398- 1393) انتخاب شدند. در این راستا از مدل رگرسیون داده های تابلویی استفاده شد. با توجه به وجود مشکل واریانس ناهمسانی در نتایج تخمین ها، روش GLS برای تخمین پارامترهای مدل بکار گرفته شد. هم چنین، بر اساس آزمون اثر ثابت تکراری و آزمون هاسمن، مدل اثرات تصادفی بر مدل اثرات ثابت ترجیح داده شد. ازاینرو، مدل رگرسیون تابلویی با آثار تصادفی صورت بندی شد. نتایج نشان می دهند که با افزایش تعداد سهامداران بزرگ شرکت های صنعتی و درصد مالکیت آنها، دو اثر بوجود می آید. اثر اول به کاهش رفتار گله ای سهامداران بزرگ و متعاقبا به کاهش سطح نوسان بازده شرکت های صنعتی مربوط می شود. اثر دوم به نوسانات قیمتی سهم مربوط می شود که از اثرات معاملاتی سهامداران بزرگ ناشی شده است. همچنین، با افزایش تعداد سهامداران بزرگ و درصد مالکیت آنها، به تدریج تاثیر بازار معاملاتی سهامداران بزرگ بر نوسان بازدهی شرکت ها از تاثیر مطلع تر بودن آن ها برتر می شود.
عوامل موثر بر تولید صنایع ماشین آلات و تجهیزات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنایع ماشین الات و تجهیزات یکی از بزرگترین زنجیره های ارزش تولید در بین صنایع مختلف را دارد و محصولات این بخش به عنوان کالای واسطه در دیگر صنایع کاربرد وسیعی دارد. در این مقاله تابع تولید، کشش های متوسط، نهائی، جانشینی و کشش انواع انرژی در نه فعالیت منتخب صنایع ماشین آلات و تجهیزات با استفاده از آمار و اطلاعات (4)97-(1)1381 با استفاده از تابع تولید ترانسلوگ برآورد شده است. نتایج نشان می دهد کشش های نهایی نهاده های نیروی کار، موجودی سرمایه و انرژی برای تمام فعالیت های تولیدی مورد بررسی مثبت است. کشش متوسط نهاده های اشتغال و انرژی در سه فعالیت، تولید پمپ ها، کمپرسور ها، شیر ها و سوپاپ ها (2813)، تولید یاتاقان، چرخ دنده و دیفرانسیل (2814)، تولید ماشین آلات برای تولید منسوجات و البسه و چرم (2826) از سایر فعالیت ها بیشتر است. فعالیت های، تولید موتور و توربین، بجز موتور های وسایل نقلیه هوایی، خودرو و موتورسیکلت (2811)، تولید ماشین آلات متالوژی-ذوب فلزات (2823) و تولید سایر ماشین آلات با کاربرد خاص (2829)، به ترتیب دارای بیشترین کشش متوسط تولید نسبت به موجودی سرمایه و انرژی هستند. در فعالیت های تولید یاتاقان، چرخ دنده و دیفرانسیل (2814)، تولید ماشین آلات کشاورزی و جنگلداری (2821)، تولید ماشین آلات استخراج معدن و ساختمان (2824) و تولید ماشین آلات برای تولید منسوجات و البسه و چرم (2826)، ضرایب تخمین زده شده برای کشش های جانشینی بین نهاده های موجودی سرمایه و اشتغال و همچنین کشش های جانشینی بین نهاده های موجودی سرمایه و انرژی مثبت است که نشان می دهد نهاده ها جانشین هستند. در فعالیت های تولید پمپ ها، کمپرسور ها، شیر ها و سوپاپ ها (2813) و تولید سایر ماشین آلات با کاربرد خاص (2829)، تنها بین دو نهاده موجودی سرمایه و اشتغال رابطه جانشینی برقرار است. روابط جانشینی بین نهاده های انرژی و اشتغال برای سه فعالیت تولید یاتاقان، چرخ دنده و دیفرانسیل (2814)، تولید موتور و توربین، بجز موتور های وسایل نقلیه هوایی، خودرو و موتور سیکلت (2811) و تولید ماشین آلات متالوژی-ذوب فلزات (2823) مشاهده شده است