۱.
یکی از هنرمندان ناشناخته کاشان در عصر صفوی، محمد طاهر نقاش کاشانی است که آثار چندی از خود به یادگار گذاشته است. تذکره نویسان او را شاعری خوانده اند که پیشه اصلی اش نقشبندی منسوجات بوده است. اگرچه پاره ای از اشعار او در برخی منابع ذکر شده و برخی دیگر در جُنگ ها یافت می شوند، تاکنون گردآوری و تصحیح نشده اند. در متون تاریخی و پژوهش های امروزی، پنج تخلص برای او ذکر شده که در این مقاله فقط صحت یکی از آن ها تأیید می شود. از آنجا که او نقاش بوده، برخی محققان نقاشی هایی را به او منسوب کرده اند که در صحت ادعاهایشان جای تردید است. علاوه بر این، کتیبه ای که به خط ثلث بر روی کاشی با امضای او به جا مانده، نشان می دهد که او در خوش نویسی نیز دستی داشته است. از آنجا که تاکنون هیچ تحقیقی در مورد این هنرمند انجام نشده است، در متون مختلف از او به عنوان شاعر، نقشبند دیبا و زربفت، کاشی ساز، خوش نویس، مذهّب، مخترع کاغذ ابری و نقاش سیاه قلم یاد کرده اند. این در حالی است که بررسی ها نشان می دهد که او فقط برخی از این مهارت ها را داشته است. بنابراین مهم ترین سؤال مطرح در این مقاله،شناسایی آثار محمد طاهر نقاش بر اساس کارهای رقم دار او و نیز بررسی و تحلیل ویژگی های آن هاست. در این مقاله که بر اساس روشی تفسیری تاریخی انجام شده،پنج غزل کتابت شده توسط خود هنرمند، فهرستی از غزلیات و دوبیتی های او، و نیز چند طراحی سیاه قلم از او برای اولین بار منتشر می شود. یافته ها نشان می دهد که او یک نقشبند پارچه بوده که ذوق سرشار او در شعر سبب شد تا دکانش محل تجمع شعرای معروف آن زمان باشد. از آثار و مهارت هایی که دیگران به او نسبت داده اند، باید گفت که او نه کاشی ساز بوده و نه مذهّب و کاغذساز؛ و نیز هیچ ردپایی از او در نقاشی های دیواری بقعه سلطان عطابخش یافت نشد.
۲.
سفالینه های زرین فام از جمله آثار سفالی در ایران است که در طی سده های ششم و هفتم هجری قمری در مراکز مختلفی در شهرهای کاشان، ری، ساوه، سلطان آباد و تخت سلیمان تولید شده اند. این آثار دارای فرم های مختلفی هستند. عدم تاریخ گذاری دقیق و مبهم بودن مکان ساخت از جمله عواملی است که همواره درک چنین آثاری را با دشواری همراه کرده است. این مقاله بر آن است که گاه نگاری تنگ زرین فام موجود در کاخ اختصاصی مجموعه فرهنگی- تاریخی نیاوران را با رویکرد تطبیقی و انجام مطالعات کتابخانه ای مطالعه و تبیین کند. روش انجام این پژوهش، توصیفی تاریخی است و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته و اهدافی همچون دستیابی به تاریخ دقیق تر، شناسایی محل ساخت و درک سبک تولیدی برای این تنگ را دنبال می کند. ازاین رو نخست، این ظرف مستند نگاری و سپس به توصیف اجزا و شناسایی نقش مایه ها پرداخته شده است. پس از آن از طریق مطالعه تطبیقی با آثار تاریخ دار، با مراجعه به منابع کتابخانه ای و با تکیه بر چهارچوب سبک شناسی1 الیور واتسون2، تاریخ گذاری و مکان ساخت این اثر واکاوی شده است. ازاین رو سه پرسش اصلی این پژوهش از این قرار است که تنگ زرین فام (صُراحی) کاخ موزه نیاوران مربوط به چه مقطع زمانی است؟ مرکز ساخت آن کجا بوده است و بر اساس کدام یک از سبک های شناخته شده تولید سفال زرین فام ساخته شده است؟ نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که محل تولید این تنگ کاشان بوده و در اواخر سده ششم و اوایل سده هفتم هجری قمری بر اساس سبک درشت نقش3 تولید شده است.
۳.
برزک یکی از شهرهای کوهستانی منطقه کاشان دارای آب وهوای معتدل، بارندگی مناسب، چشمه ها و قنات ها و مزارع متعدد است و باغداری و کشاورزی در آن پررونق است. بر بالای مظهر یکی از قنات های این شهر به نام لاالالون، تخته سنگی باقی است که بر آن کتیبه ای موجود است. در این مقاله ضمن اشاره به مزارع برزک، مزرعه لاالالون، مختصات و کیفیت تخته سنگی که کتیبه حفر قنات بر آن کنده شده است، متن کتیبه بازخوانی گردیده و سپس به جایگاه اجتماعی و دینی بانی قنات پرداخته شده است. در این کتیبه سیزده سطری به دستور حفر قناتی موسوم به قاسم آباد، توسط ابوالقاسم زید نراقی، یکی از بزرگان دینی منطقه اشاره شده است. این کتیبه شامل دستور حفر قنات، نام و القاب بانی، دعای خیر به وی و تاریخ حفر قنات است. کتیبه قنات لاالالون در دوره حکومت غازان خان و به سال 695 هجری نوشته شده و در کنار دو کتیبه سال 705 که به بنای دو مسجد در برزک اشاره شده، نشان دهنده تحولات اجتماعی و فرهنگی دوره غازانی و رونق و آبادانی برزک در دوره ایلخانی است. نکته مهم دیگر اینکه بخش های زیادی از این کتیبه نابود شده یا در معرض تخریب قرار دارد و هیچ گونه محافظت فنی نداشته و هنوز به ثبت تاریخی نرسیده است.
۴.
کاشان از دیرباز، در شمار مهم ترین مراکز شیعه نشین در ایران و در ردیف نخستین حوزه های علمی جهان تشیع بوده که در عرصه های گوناگون علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و...، نقش بسیار مهمی را در طول تاریخ ایفا کرده است. ازاین رو در دوره های بعد، این شهر خاستگاه عالمان بزرگ و برجسته ای شد که از این میان می توان به شخصیت پرفروغ فقیه سترگ، حکیم متأله، ادیب فرزانه و رجالی بزرگ، آیت الله سید محمد علوی بروجردی(ره) اشاره کرد که با خدمات ارزنده علمی و تألیف آثار ارزشمند و تربیت اندیشمندان بزرگ، توانسته اند نقش مهمی را در دوره خود ایفا کنند. پژوهش حاضر با رویکرد تاریخی و روش اسنادی کتابخانه ای و تا اندازه ای هم مبتنی بر تحقیقات میدانی و منابع خبری شفاهی انجام گرفته است و بیشتر سعی شده تا نه فقط مهم ترین ابعاد زندگی ایشان برای مخاطبان معرفی و تبیین شود بلکه آیندگان، آثار گران سنگ این عالم فرزانه را بازخوانی، شرح، تصحیح و تعلیق کنند و از حیث تربیتی نیز الگوی مناسبی برای نسل های آتی معرفی شود.
۵.
مناطق مرتفع کاشان با وجود داشتن پتانسیل های فراوان برای انجام پژوهش های باستان شناختی و تاریخی، تاکنون کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته اند. گرچه به تازگی بررسی ها و کاوش هایی در این منطقه صورت گرفته که منجر به روشن تر شدن وضعیت شده، هنوز راه درازی برای تدوین تاریخ این منطقه باقی است. محوطه نویافته مرق، احتمالاً گورستانی از عصر آهن باشد که به تازگی بخشی از آن توسط فعالیت های کشاورزی تخریب شده است. بررسی های ابتدایی مواد فرهنگی و یافته های به دست آمده از محوطه، نشان از تعلق آن به فرهنگ رایج در اوایل هزاره نخست منطقه مرکزی ایران دارد و از این نظر با چشم انداز باستان شناختی منطقه همخوان است. هم گاهنگاری تطبیقی صورت گرفته از روی سفالینه ها و هم مقایسه سبک شناختی دو مهر استوانه ای به دست آمده از این محوطه، بیانگر آن است که به احتمال زیاد گورهای این بخش از محوطه می بایست متعلق به بازه زمانی بین 1000 تا 700 پیش از میلاد باشند. به این ترتیب، محوطه نویافته مرق پتانسیل آن را دارد تا در مطالعات آینده، بخش مهمی از ابهامات مرتبط با تاریخ استقرارهای مناطق مرتفع و ییلاقی کاشان در ابتدای دوره تاریخی را روشن نماید و از این منظر حائز اهمیت فراوان است.
۶.
برج دیدبانی چاله قاب در محله ای به نام چاله قاب در نیاسر قرار دارد. این برج در دوره قاجار از جنس خشت و در دو طبقه ساخته شد. کارکرد آن دیدبانی از شهر در مقابل اشرار، اطلاع رسانی و گاه دفاع از نیاسر بود. این برج تا سال 1385ش به صورت مخروبه و ویران در نیاسر دیده می شد. در میانه دهه هشتاد شمسی علاوه بر ثبت بافت تاریخی شهر در فهرست آثار ملی، طرح جامع شهر نیز آماده ارائه شد. بر اساس این اسناد، همه آثار تاریخی می بایست در جهت سامان دهی محورهای فرهنگی و تاریخی شهر، حفاظت و مرمت می شدند؛ برج چاله قاب نیز در این چرخه قرار می گرفت. در این مسیر، چالشی اساسی وجود داشت و آن اینکه مرمت برج باید محله چاله قاب و محدوده های تأثیرگذار نیاسر را تحت تأثیر قرار می داد و اهالی نیاسری نیز می بایست پس از مدتی از مواهب آن بهره مند می شدند. بر این اساس، الگوی تعادل پویا برای حفاظت برج انتخاب شد. مسئله اصلی تحقیق، عدم معرفی مناسب برج چاله قاب و توجه به نقش آن در سامان دهی محله چاله قاب و شهر تاریخی نیاسر است؛ در این خصوص دو پرسش مطرح شده است: ۱. نقش و کارکرد برج چاله قاب در نیاسر چه بوده است؟ ۲. کاربست الگوی تعادل پویا در مرمت برج چاله قاب چه کمکی به شهر نیاسر کرده است؟ با توجه به مسئله تحقیق و پرسش های مطرح شده، هدف از انجام پژوهش، حفاظت از ارزش های موجود در محدوده های تأثیرگذار نیاسر تعیین شد. این پژوهش، کاربردی است و وجود منابع مادی تاریخی و اسناد مکتوب و شفاهی قدیمی، استفاده از رویکرد تفسیرگرایی و راهبرد تفسیری تاریخی روش تحقیق را توجیه می کند. مستندات متقن درباره شناخت پیشینه برج چاله قاب وجود ندارد. اولین مستند، تصویری از دهه پنجاه شمسی است که در آن، برج به صورت ویران دیده می شود. منابع دیگری مانند کتب تاریخی، جغرافیای تاریخی و همچنین منابع شفاهی از قبیل استفاده از خاطرات جمعی اهالی می تواند در این زمینه کمک رسان باشد. علاوه بر آن، پراکندگی برج های مشابه در دشت کاشان نیز برای انجام مطالعات تطبیقی مناسب است. آگاهی رسانی به ذی نفعان، جامعه محلی و مسئولان، بخشی از فرایند پیش بینی شده در الگوی تعادل پویا محسوب می شود و به ایجاد مشارکت جمعی در مرمت برج منتهی می گردد. این الگو توانست با ارزش های به وجودآمده در حوزه محیطی باعث حفاظت و تداوم ارزش های فرهنگی و اجتماعی و سپس اقتصادی در محدوده های تأثیرگذار برج چاله قاب در شهر شود.
۷.
دشت کاشان یکی از مناطق مهم فلات مرکزی ایران از نظر سوابق ارزشمند تاریخی است. بر اساس بررسی های موردی و کاوش هایی که طی هشتاد سال اخیر در این منطقه به انجام رسیده، دوره هایی از دوره پارینه سنگی تا دوران اسلامی در قسمت های مختلف این محدوده جرافیایی شناسایی شده است؛ با وجود این، برنامه های پژوهشی باستان شناسی انجام شده اعم از کاوش و بررسی سهم چشمگیری ندارند و در وهله نخست، اجرای برنامه ای برای بررسی دقیق و جامع باستان شناسی برای شناخت هرچه بیشتر وضعیت باستان شناختی آن ضروری است. برنامه گمانه زنی در محدوده اقبالیه، واقع در شمال غربی کاشان، یکی از فعالیت های صورت گرفته در چند سال اخیر است که یافته های باستان شناسی شناسایی شده آن شامل دوره های مختلف پیش از تاریخ، هزاره چهارم پیش از میلاد، دوره آهن، دوران تاریخی و دوره های مختلف اسلامی تا عصر حاضر است. در این مقاله بر آنیم به پرسش هایی نظیر ماهیت و چیستی و وضعیت باستان شناختی محدوده اقبالیه و یافته های حاصل از کاوش، همچنین دلیل پراکنش یافته ها و گسیختگی و آشفتگی نهشته ها پاسخی درخور ارائه دهیم. شواهد باستان شناسی حکایت از آن دارند که زمین های محدوده اقبالیه با توجه به موقعیت پست خود، همواره محلی برای ته نشست سیلاب های فصلی بخش های بالادست دشت کاشان است که مواد فرهنگی را نیز در بر می گیرد.