پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت
پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت سال دهم پاییز و زمستان 1399 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، واکاوی اشکال خلاقیت دانشگاهی و بسط مدل دانشگاه خلاق بوده است. برای دست یابی به این هدف از دو روش مرور نظام مند و بسط مفهومی بهره گرفته شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که طبق دیدگاه بارنت (2020) ایده خلاقیت دست کم در پنج سطح از دانشگاه مؤثر است و تنها زمانی به طور کامل محقق می شود که هر پنج سطح تحقق یابد. این پنج سطح عبارت اند از: خلاقیت فکری، خلاقیت پداگوژیکی، خلاقیت یادگیری، خلاقیت محیطی و خلاقیت تأملی. در این پژوهش علاوه بر تبیین سطوح پنج گانه دانشگاه خلاق، برای هر یک از سطوح ابعاد و راهبردهایی نیز تعیین شده است. ابعاد، اشاره به حوزه هایی دارند که سطوح خلاقیت دانشگاهی در آن ها نمود پیدا می کنند. راهبردها نیز اقدامات اثربخش در شکل گیری خلاقیت در هر یک از ابعاد و سطوح هستند.
تأملی درباره روایت های فرهنگی اثرگذار بر آموزش عالی ایران: تلفیق یا التقاط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی تعارضات میان روایت های تأثیرگذار بر آموزش عالی ایران است که در چند دهه اخیر، سیاست های فرهنگی را تحت تأثیر قرار داده است. سیاست های فرهنگی در دانشگاه های ایران دست کم تحت تأثیر سه نوع روایت استعلایی-دینی، ایدئولوژیک و بازاری بوده است. تلاش برای تلفیق این روایت های سه گانه، به خوبی در دو سند «تحول راهبردی علم و فناوری» و سند «دانشگاه اسلامی» آشکار است. بااین حال این روایت ها با یکدیگر تعارض ساختاری دارند. در این پژوهش برای نشان دادن این تعارض ها از روش ترکیبی با تأکید بر دیدگاه تلینگز درباره تلفیق نظریه ها استفاده شد. منابع تحقیق شامل همه منابع دست اول و دومی بوده که در دسترس پژوهشگر بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مبانی روایت های مذکور با یکدیگر متفاوت است. در اسناد آموزش عالی، این تفاوت ها نادیده گرفته شده و درنتیجه تلاش برای تلفیق روایت ها به وضعیت تعارض آمیزی منجر شده است. سردرگمی در انجام مأموریت های فرهنگی و نیز از بین رفتن استقلال دانشگاه ها و وابستگی آن به نیروهای بیرونی، ازجمله پیامدهای ناخواسته تأثیر این روایت های ناسازگار بر سیاست های فرهنگی دانشگاه ها بوده است.
فهم زیباشناسانه از ماهیت علم و پیامد های آن برای تربیت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی وجوه زیباشناختی علوم طبیعی برای دستیابی به فهمی زیباشناسانه از ماهیت علم و پیامدهای آن برای آموزش علوم و تربیت علمی است. برای این منظور با استفاده از روش های تحلیلی و استنتاجی، پس از بررسی مؤلفه های توافقی ماهیت علم مبتنی بر یافته های لدرمن و همکاران، به بررسی وجوه زیباشناختی مؤلفه های توافقی ماهیت علم پرداخته شد. این بررسی نشان داد که علم و فعالیت علمی دارای وجوه مشترک مهمی با فعالیت هنری و زیباشناسانه است. اهمیت تخیل و خلاقیت، احساسات و عواطف، شمّ و شهود و توجه به معیارهایی مانند زیبایی، ظرافت، سادگی، تقارن و تناسبِ نظریات توسط دانشمندان و استفاده از استعاره ها و تمثیل ها؛ ازجمله وجوه زیباشناختی و هنری ماهیت علم است. این پژوهش نشان داد که: 1) اهمیت پرورش قوای زیباشناختی در تربیت علمی؛ و 2) ضرورت اتخاذ رویکرد کل گرا در تربیت علمی، دو پیامد کلی و نظری است که از فهم زیباشناسانه از ماهیت علم، به دست می آید.
تعلیم و تربیت در آیینه ژئوفیلوسوفی به مثابه رویکردی نوین در فلسفه ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تبیین تعلیم و تربیت در آیینه ژئوفیلوسوفی به مثابه رویکردی نوین در فلسفه ورزی است. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل مفهومی و استنتاجی بهره گرفته شد. تعریف متفاوت دلوز از فلسفه به مثابه «هنر صورت بخشی، ابداع و ساخت مفاهیم» محور مجموعه ای از تحولات در حوزه های گوناگون هستی شناسی و معرفت شناسی شد که از مهم ترین نتایج آن «نظریه ژئوفیلوسوفی» می باشد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که نوآوری های مترتب بر این نظریه در حوزه تعلیم و تربیت پیامدهایی را به بار می آورد که از مهم ترین آن ها می توان به مواردی چون «فعالیت ورزی و شدن در پرتو نقد غایت گرایی، «درون گرایی در پرتو نقد علیّت محوری برون گرایانه» و «آفرینش در پرتو نقد بازنمایی و بازتولید» اشاره کرد که هرکدام از این موارد در دل خود پیامدهای تربیتی دیگری را نیز پرورش می دهند.
وحدت اندراجی عقل و دین و الهام بخشی های آن برای تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه عقل و دین، موضوعی بحث برانگیز در عرصه همه ادیان بوده و نتایج آن نه تنها در حوزه اندیشه بلکه در ساحت حیات جمعی بشر نیز خطیر بوده است. در این مقاله، رابطه عقل و دین در نگرش اسلامی موردبحث قرارگرفته است. دو رویکرد عمده در این زمینه، تحت عناوین عقل گرایی حداکثری و عقل گرایی حداقلی (ایمان گرایی)، موردبررسی و نقد قرارگرفته اند. پس از نقد و بررسی انواع رابطه عقل و دین، رابطه وحدت اندراجی میان عقل و دین موردحمایت قرارگرفته است. در این رابطه، دین ذیل عقل مندرج می شود، به طوری که رابطه کل و جزء میان آن ها برقرار است. بر این اساس، هر بخشی از دین، به صورت بالفعل یا بالقوه، عقل پذیر است. بر این نکته استدلال کرده ایم که دایره عقل وسیع تر از دین است. در بخش پایانی، الهام بخشی هایی که رویکرد موردپذیرش مقاله (رویکرد اندراجی) برای تربیت دینی در پی دارد مورد بحث و بررسی قرارگرفته است که ازجمله می توان به رهنمودهایی نظیر تبیین عقلانی آموزه های دینی؛ توجه دادن متربی به حدود عقل؛ رواشمردن تعلیق های معرفتی و عملی موقت؛ تقویت فضای گفتگو و پرسش گری اشاره کرد.
بازشناسی مفهوم «تربیت» در نظریه ی اعتباریات علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکثر معانی تربیت در جوامع مختلف به عنوان چالشی برای دست یابی به وحدت مفهومی برای آن مطرح شده است. علامه طباطبایی در نظریه ی اعتباریات، زمینه مناسبی برای تبیین تکثر اعتبارات اجتماعی به وجود آورده است. در این پژوهش سعی می شود با بسط نظریه اعتباریات، مفهوم «تربیت» به عنوان یکی از اعتباریات بعد از اجتماع تبیین شود. بر این اساس «تربیت» در نتیجه شهود توأمان ضعف ها و استعدادها و بر اساس انگیزه محبت و رحمت و به منظور تضمین بقاء نوع، اعتبار می شود. در ادامه مقاله جهت تدقیق نسبت حقیقت و اعتبار در نظریه اعتباریات، چهار مفهومِ «محل اعتبار»، «مبدأ اعتبار»، «وجه اعتبار» و «اثر اعتبار» از یکدیگر تفکیک شده و بر اساس آن صورت بندی جدیدی از «لغویت» و «عدم لغویت» اعتباریات ارائه می شود. بدین ترتیب نسبت حقیقت و اعتبار در «تربیت» بر اساس مفاهیم چهارگانه فوق تبیین شده است. بر اساس این تحلیل، تربیت (به معنای اعتباری اجتماعی) مبتنی بر مشاهده تربیت تکوینی و انتقال ضرورت تکوینی موجود در آن، به رابطه ی دو انسانِ مختارِ معتبر است. بنابراین بر اساس مؤلفه های تربیت تکوینی می توان گفت، تربیت معنایی اعتباری است که در ظرف اجتماع در مورد فرآیندی که میان دو یا چند نفر در جریان است بکار می رود که متضمن تحقق کمالاتی برای متربیان، دوسویه بودن، تدریجی بودن، غایت مندی و محوریت مودت و رحمت است.
معرفت شناسی فضیلت محور، مولّد دیدگاهی نو در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی دلالت ها یا کارکردهای نظریه معرفت شناسی فضیلت محور در حوزه مطالعاتی برنامه درسی- به ویژه حوزه ی فرعی تر آن یعنی نظریه های هنجاری- است. برای دستیابی به این هدف ابتدا نظریه معرفت شناسی فضیلت محور با قرائت مسئولیت محوری و با تاکید بر نظرات لیندا زگزبسکی، تشریح شد و سپس به استنتاج تأثیرات این نظریه بر چهار عنصر اساسی در تولید و تدوین برنامه درسی یعنی هدف، محتوا، روش های یاددهی- یادگیری و ارزشیابی پرداخته شد. یافته های به دست آمده بیانگر آن است که تحت تأثیر نظریه معرفت شناسی فضیلت محور، هدف برنامه ی درسی بر فهم مطالب متمرکز شده، محتوا، ترکیبی از محتوای دیسیپلینی و فضائل عقلانی خواهد بود، معلمان با انگیزه بخشی، پرسش گری و هدایت گری و یادگیرندگان با قبول مسئولیت در یادگیری خود و استفاده از تفکر انتقادی، ایفای نقش می کنند. در ارزشیابی نیز با توجه به اهداف از دو نوع فرایندی و پایانی استفاده خواهد شد. همچنین نظریه معرفت شناسی فضیلت محور از قابلیت تولید نظریه ای هنجاری یا دیدگاهی نو در حوزه مطالعاتی برنامه درسی برخوردار است. این نتیجه از بررسی تفاوت های بین دیدگاه برنامه درسی مبتنی بر نظریه معرفت شناسی فضیلت محور با سایر دیدگاه های موجود در حوزه مطالعاتی برنامه درسی به دست آمد.