در این مقاله تلاش گردیده به طور اجمالی در خصوص سیر تحول هنر تصویرسازی ((Illustration در صدر اسلام و علل افت و خیز آن در آن دوره بیان شود؛ انبوه آثار تصویرسازی شده به دست آمده درطول تاریخ دین مبین اسلام، و بیان مطالب مختلف ضد و نقیض در باب حرمت یا عدم حرمت آن لزوم بررسی مکرر موضوع را می طلبد. در حال حاضر علیرغم وجود مباحث استدلالی و نیز فتاوای دینی مثبت در خصوص لزوم بهره گیری از شیوه های مختلف هنری جهت تنویر افکار عمومی، در خصوص حقایق تاریخی اسلام و نیز بیان مفاهیم علمی، ادبی و اجتماعی، شاهد اظهار نظر تعداد اندکی از افرادی هستیم که همواره از دین پدیده ای سخت و غامض می سازند و جامعه اسلامی را نسبت به شیوه های مفید و مؤثر به شک و تردید می اندازند.
هدف از نگارش تحقیق حاضر، گردآوری مجموعه ای منظم بـه منظور بررسی، معرفی و به تصویر کشیدن اولین افق های هنر دیرین موسیقی است که در تمدن کهن سومر ظهور نموده و خاستگاه و بنیادی برای موسیقی تمدن های پس از خود گشته است. هر چند که علم باستان شناسی با همه سماجت و پیگیری خویش توانسته است رموز در خاک خفته این هنر را به واسطهء کشف و بازسازی سازهای متلاشی شده، لوح ها، کتیبه ها، ظروف و گلدان های منقوش با اشکال سازها و نوازندگانِ در حال نواختن، تا حدودی عریان نماید اما به هر حال، قضاوت کلی و قاطع در مورد رمزگشایی از این هنر میسر نمی باشد زیرا با وجود آگاهی نسبی از سازها، نحوه اجرا، چگونگی به کارگیری آلات موسیقی و ذهنیت آن مردمان درباره این هنر، هنوز اطلاعات ما در مورد موسیقی این دوران ناچیز می نماید و تنها می توان خط سیری کلی از موسیقی و سازهای آن دوران ترسیم نمود. به هر تقدیر، در این نوشتار سعی شده است تا پس از معرفی اجمالی تمدن کهن سومر و قدمت تاریخی آن به جایگاه هنر موسیقی در میان مردمان آن قوم پرداخته شود. در ادامه، به علت اهمیت فراوان سازهای زهی و با تاکید بر نوع تفکر و خلاقیت و حرکت آگاهانه ای که باعث پیدایی آن شده است در این مجال کوشش شده است تا از طریق نقش برجسته ها، لوح ها و کتیبه های مربوطه به شیوه ای علمی و نگاهی دقیق و موشکافانه به روشنگری بیشتری در باب انواع سازهای زهی آن عصر دست یازید.
محله عودلاجان در شمار محلات پنجگانه تهران قدیم بوده است، این محله روزگاری محل تمرکز جمعیت شهر تهران به شمار می آمده است. با گذشت زمان و بروز تغییرات فراوان در کالبد و بافت محله، فرسودگی هایی در آن ایجاد شد، عمده این تغییرات شامل خیابان کشی های بی ضابطه ای می باشد که طی دوره های مختلف در بافت محله ایجاد شد که از آن جمله می توان به ایجاد خیابان سیروس بر اساس خیابان کشی های سال 1316 ش، امتداد یافتن گذر پامنار تا خیابان بوذرجمهری و امتداد یافتن خیابان بوذرجمهری تا در دهه 40 اشاره نمود، که هر کدام از آنها در مسیر امتداد و گسترش خود باعث تخریب های فراوان گردیدند، که از آن جمله می توان به تخریب راسته بازار سرچشمه و بخشی از تکیه رضا قلی و... در امتداد ایجاد خیابان سیروس اشاره نمود. مجموع این فرسودگی ها و نامناسب شدن شرایط زندگی در این محله، به همراه طبقاتی شدن بخش ها و نواحی مسکونی شهر تهران نوعی مهاجرت درون شهری و اجباری را در آن به وجود آورد که سبب مهاجرت افراد بومی و ساکن این محله به نواحی دیگر شهر گردید و به دنبال آن جمعیت غیر بومی و مهاجری که هیچگونه تعلق خاطری به محله و حفظ هویت تاریخی و فرهنگی آن نداشتند جایگزین ساکنین اصلی گردیدند. با توجه به تغییرات ایجاد شده در محله عودلاجان و سایر محلات قدیمی مشابه باید به دنبال راهکار مناسبی در جهت حفظ و تداوم خاطره های شهری در این محلات بود، راهکاری که با آن بتوان بر ضخامت تاریخی افزود نه سبب زدودن خاطره و از بین بردن هویت تاریخی آن گردید.
ارزش های زیبایی شناختی، یکی از انواع ارزش های اجتماعی بوده که باید در مراحل اولیه تحقیق در طراحی محصولات صنعتی بدان پرداخته شود. این ارزش ها از یک سو به حوزه های فردی و یا گروهی تعلق دارند و از سویی دیگر به امور زیبایی شناسی مربوط می شوند. ارزشهای زیبا یی شناسی در برخی موارد پس از تحقیق و مطالعه، زمینه ساز طراحی جدید و مورد استفاده طراحان خواهند بود و گاه با نگاه نقادانه طراح مواجه شده به زیبایی شناسی های آوانگارد می انجامد. در این مقاله تحقیقی در دو بخش نظری و عملی به ذکر اهمیت این ارزش ها در حوزه طراحی صنعتی پرداخته شده و سعی شده تا با جستجو در منابع گوناگون در حوزه های مردم شناسی، جامعه شناسی، روانشناسی، فلسفه و تاریخ هنر و طراحی صنعتی، تعریف جامعی برای این مفهوم آرایه گردد. در عین حال روش مطالعه و تعیین این نوع از ارزش ها، با کمک روش های تحقیق کیفی در مطالعات انسان شناسی و مردم نگاری، نظیر عکس برداری، مصاحبه های عمقی و طراحی پرسش نامه، برای نخستین بار در رشته طراحی صنعتی تدوین شده که می تواند برای محققان طراحی مفید باشد. در پایان با کمک از روش های پیشنهادی در بخش نظری، پروژه ایی عملی به طراحی مبلمان برای خانواده های جوان تهرانی با مقتضیات ارزشی و سبک زندگی آنان اختصاص یافته است.
شهرها از دوران باستان نشانه قدرت و توان سیاسی، مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، تکنولوژیکی و قدرت خلاقیت جوامع مختلف، بوده اند. بدین ترتیب مشخص است که هر جامعه انسانی، برای دست یابی به تمدن، به عنوان بالاترین و والاترین سطح فرهنگ بشری، و ساختن و نگهداری شهرها، می باید، ابتدا، مسائل و معضلات متعدد و گسترده ای را حل کرده و پشت سر گذاشته باشد. بدیهی است که دستیابی و میزان رشد تمدن در بین جوامع مختلف بستگی مستقیم به میزان موفقیت آنها در حل مسائل فوق و توجه به موضوع هایی داشته است که دیگر جوامع از توجه و حل آنها عاجز بوده اند. به همین علت است که، تمدن های باستانی و کهن، قدر و ارزشی کم نظیر می یابند و باز به همین علت است که امروزه می توان تفاوت های بسیار زیادی را بین شهرها، در جوامع توسعه یافته، در حال توسعه، و عقب مانده، مشاهده کرد. این اختلافی است که، در حال حاضر، بین شهر در ایران، در مقایسه با گذشته شکوهمند و افتخارآفرین خودش، و همین طور تمدن و شهرنشینی در جهان توسعه یافته معاصر، به چشم می خورد. این مقاله در پی پرداختن به این موضوع، و بررسی برخی از جوانب مختلف و کلیدی آن، چالش ها و موانع رودررو و راهبردهای احتمالی برای برون رفت از شرایط موجود است.
دو مفهوم از فضای شهری در کالبد شهر ایرانی قابل درک است. یکی مفهوم "آرمان شهر دولتی ایرانی" است که در آن دولت نیازمند تعامل با مردم نیست و مکانی نیز در شهر برای این موضوع در نظر گرفته نمی شود، مانند تمامی قلعه شهرهای قدرت مادی و پارسی ایران. دیگری مفهوم "دولت شهر آرمانی ایرانی" است که در آن حضور مردم در عرصه تصمیم گیری های دولتی مطرح بوده و مکان میدان مرکزی در شهر بدین منظور اختصاص یافته است، مانند شهر های پارسی هلنی و پارتی که چون این میدان، صحن معبد نیز می باشد، مفهوم یک دولت شهر آرمانی ایرانی نیز دارد. سازمان شار ایرانی در دولت اشکانی از یکسو با تبعیت از قدرت پادشاه شهر دارای حصار و قلعه بوده است، و از سوی دیگر دولت - شهری است که در آن از آرای مردم در تصمیم گیری های حکومتی استفاده می شود، که مکان جلوه این حضور اجتماعی، میدانی در جلوی معبد ایرانی بوده است. چون این میدان حکومتی در راستای باورهای دینی و آرمان های ایرانی شکل می گیرد، مفهوم فضای شهری ایرانی در این دوره یک "دولت شهر آرمانی ایرانی" است. به منظور اثبات فرضیه های فوق، تعریفی از موضوع فضای شهری به تشریح مفاهیم ذهنی و مصادیق عینی، در مکاتب شهرسازی پرداخته می شود. سپس تاریخ مفاهیم دولت شهرهای ایرانی و یونانی در سیر تحول شهرسازی ایران نسبت به هم مقایسه می شوند. عدم تمایل به مردمسالاری بودن حکومت های ایرانی، قلعه شهرهای مادی و پارسی با دولت شهر آرمانی مردمسالارانه که در شهر هاترا عنوان گشته مطرح می شود.
موضوع این تحقیق بررسی هنر هخامنشیان در مصر بر اساس یافته های باستان شناسی ایرانی در این سرزمین و آثار مصری در ایران می باشد. در این پژوهش از روش کتابخانه ای وبررسی و مطالعه گزارش پژوهش های میدانی استفاده شده است. برای فهم تاثیرات فرهنگی هنری و آگاهی از گستردگی روابط متقابل تمدن ایران و مصر لازم است یافته های باستان شناسی کاوش های علمی در ایران و مصر مورد مطالعه قرار گیرد تا براساس حجم داده های باستان شناسی به سطح وگستردگی روابط فرهنگی و هنری دو تمدن پی برده شود. براساس پژوهش ها تا به امروز می توان این آثار را در دو دسته طبقه بندی نمود. 1. یافته های باستان شناسی ایرانی در مصر. 2. یافته های باستان شناسی مصری در ایران. بعضی از نمونه های ایرانی در مصر عبارتند از :کتیبه های هخامنشی به خط هیروگلیف از "وادی حمامات" و کتیبه های آرامگاهی هخامنشی و پاپیروس های به خط آرامی از جزیره"الفانتین"و همچنین نقش برجسته های هخامنشی در شهر باستانی "ممفیس" بر روی دیوارهای معبد"هیبیس"و یادگارهای معماری هخامنشی در مصر شامل معبد هیبیس و آثار معماری هخامنشی در الفانتین و سنگ یادبودهای داریوش در کنار کانال سوئز و همچنین مهرهای حکومتی هخامنشیان می شود. در ایران، مجسمه داریوش، اشیاء، آلات و ابزار کوچک به دست آمده از کاخ داریوش در شوش، مهره های سوسکی دشت قزوین، ظروف کتیبه دار هیروگلیفی و یافته های طلسمی و اعتقادی از تخت جمشید مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. تحلیل نتایج این مطالعه تطبیقی نشان می دهد، که تاثیر گذاری هنر و معماری مصر بر ایران بیشتر بوده است.
فرمانروایان ساسانی را رسم بر این بود که پیرامون شهرهای بزرگ و مکان های مساعد طبیعی باغ های سرسبز و زیبایی ایجاد می نمودند. این فضاهای سبز و خرم پردئز (پردیس) نامیده می شدند. تاق بستان را باید یکی از این پردیس های دوره ساسانی دانست. نقش برجسته خسروپرویز در ایوان بزرگ تاق بستان واقع شده است. در این نقش خسرو از اهورا مزدا و آناهیتا تاج ستانی می کند. خسروپرویز سنت تاجگیری از ایزدان را که بیش از دو قرن به فراموشی سپرده شده بود دوباره زنده می کند. بدین گونه خسرو پایه های فرمانروایی خود را استوار کرده و به صورت سمبلیک اعلام می کند که اهورا مزدا و آناهیتا مورد احترام او هستند و از هر دو نفر همزمان حلقه سلطنت را دریافت می کند. این امر در دیگر نقش برجسته های ساسانی سابقه نداشته است.