فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۰۲۴ مورد.
مشروطه ایرانی به رضاشاه ختم شد
حوزههای تخصصی:
شرایط اجتماعی مؤثردرایجاد و تکوین مؤسسات خیریه رفاهی بهداشتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بررسی شرایط اجتماعی ایران در دوره رضاشاه و رویکردهای اجتماعی مؤثر دولت در این عصر موضوع مقاله حاضر را تشکیل می دهد که با تاکید بر حوزه اقدامات انجام شده در بخش های نوین خدمات اجتماعی، همچون مؤسسات خیریه رفاهی- بهداشتی، به علل و عوامل مؤثر در ایجاد و تکوین این مؤسسات خواهد پرداخت. در این پژوهش با استفاده از منابع دوره رضاشاه، همچنین بهره گیری از اسناد مربوط ، کاربست سیاست ها و اقدامات اجتماعی توسط دولت، به منظور تبیین و توسعه این گونه فعالیت های عام المنفعه، نیز تاثیر پذیری از اصلاحات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه، مانند ترکیه که در همان زمان تحولات وسیع و عمیقی را با زعامت آتاتورک تجربه می کرد، بهره برداری و الگوپذیری از آنچه تحت عنوان استفاده از دستاوردها و مظاهر مدرنیته ناشی از پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی جوامع غربی در سایرکشورها قابل استفاده و الگوبرداری بود، مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. ضمن اینکه سیاست های حاکمیت درکوتاه نمودن دست روحانیت در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی، و از آن جمله در حیطه مهم اوقاف، نیز مطرح می گردد. سیاست ها و برنامه های دقیقی که با انگیزه بی رنگ نمودن نقش روحانیت و به موازات آن استقرار این تفکر در جامعه که باید دولت و حاکمیت را به عنوان نهاد مسئول و متولی خدمات و اقدامات اجتماعی مورد نظر این وجیزه تلقی نمود.
تاثیر نخبگان سیاسی دوره پهلوی اول بر جامعه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
با ظهور رضا خان ، اقتدار و امنیت نسبی در کشور فراهم شد . نخبگان متجدد متوجه وی شدند . آنان بر این باور بودند که فقط توسط رضا خان می شود به اصلاحات اساسی مبادرت ورزید و او را عنصری لایق در راستای نوسازی و اصلاح اوضاع اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی می دانستند و از توجه به فراهم آوردن یک نظام ، به جای اتکاء به فرد ، غافل بودند. چنان که روی دادهای سال های بعد نشان داد ، همین نخبگان سیاسی تجدد خواه با تلاش فراوان و تشکیل احزاب و روزنامه و با استفاده از راه های قانونی ، بر اساس راه بردهای قانون اساسی ، زمینه قدرت گیری رضاخان و به سلطنت رسیدن او را مهیا ساختند . با به سلطنت رسیدن رضاشاه ، ایران به یک باره عرصه تلاش نخبگان سیاسی تجدد خواه برای نوسازی و رساندن ایران به یک سطح کیفی و کمی تجاری ، صنعتی و تحول در سطح اجتماعی شد . آن ها توانستند علاوه بر سیاست و حکومت ، تاثیرات مهمی بر جامعه نیز بگذارند ، که این تاثیرات جنبه های منفی و مثبت قابل تاملی داشت .
انگلیس: نمیتوانیم قاجاریه را تحمل کنیم
حوزههای تخصصی:
حسین مکی در زندگی پرفراز و نشیب خود، ابتدا وارد عرصه سیاست شد و در نهضت ملیشدن نفت، نقش دوگانهای را بازی کرد ولی چون در آن میدان، توفیق چندانی نداشت، به دنیای تاریخنگاری وارد شد و انصافا در این عرصه خوش درخشید. به دلیل احاطه وی بر تاریخ قاجار و پهلوی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، مصاحبه مبسوطی را در زمان حیات، با او انجام داده، که بخشی از آن، به تناسب موضوع تقدیم میشود.
اسنادی در زمینه شکست ممنوعیت حجاب
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۵ و ۷۶
حوزههای تخصصی:
معلوم نیست که چگونه رجال سیاسی و فرهنگی دستگاه سلطنت رضاخانی به چنین استراتژی مختوم به شکست و ناپخته ای روی آوردند که پس از یک دهه درگیری میان ملت و دولت بر سر حفظ یا کشف حجاب، تنها نتیجه آن زحمت و مشقت برای مردم، به هم خوردن نظام اجتماعی و همچنین منفور شدن چهره رژیم رضاخانی بود؟! اگر کشف حجاب در حکومت رضاخانی طراحی و اجرا نمی شد، شاید بازیگران رژیم او می توانستند از طریق به رخ کشیدن سایر اقدامات متجددانه و ترقی خواهانه رضاشاه، چهره ای مقبول تر از او نشان دهند. اما از حکومت نظامی کم سوادی بیش از این نباید توقع داشت و هرگونه اقدام احمقانه و جاهلانه از سوی حکومت های مستبد و دست نشانده محتمل است.مقاله پیش رو گوشه هایی از شکست طرح ممنوعیت حجاب و نتایج زیان بار اقتصادی و فرهنگی آن در عصر رضاخانی را از قول اسناد و مدارک موجود بیان نموده است.
تجدد به رسم آتاتورکی و رضاخانی
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۵ و ۷۶
حوزههای تخصصی:
راهی که آتاتورک به اشتباه آغاز کرده بود تا نژاد ترک را با عجله از نردبان تجدد بالا بکشند، رضاشاه نیز در پیش گرفت، اما با بررسی کردن آنچه در ایران و ترکیه تجددزده روی داد می توان گفت که آتاتورک الگوی ناقص و ناجوری از تجدد اروپایی اجرا کرد، اما بدتر از آن الگوبرداری ناقص تر رضاشاه از شیوه آتاتورکی تجددگرایی بود که بر ناسازگاری و بی تناسبی آن با وضعیت اجتماعی ایران می افزود.در مقاله زیر شباهت ها و اختلاف های میان دو الگوی تجدد اجباری در ایران و ترکیه بررسی شده است که نشان می دهد رضاخان حتی نتوانست عقلانیت و دوراندیشی نسبی آتاتورک را هم داشته باشد، به ویژه در عرصه سیاست های دینی یا بهتر بگوییم ضددینی که رضاشاه حماقت ها و اشتباه های توجیه ناپذیری از خود نشان داد.
کاهنان معبد گمراهی
حوزههای تخصصی:
هویت سازی ملی در عصر رضاشاه: روشها و ابزارها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نفوذی
حوزههای تخصصی:
حسانالله خان دوستدار، فرزند میرزاعلیاکبر حافظ الصحه در 1263 در خانوادهای منتسب به بهائیت در ساری چشم به جهان گشود. تحصیلات خود را در مدارس تربیت و سپس دارالفنون به پایان برد و زبان فرانسه را در آنجا آموخت و مدتی معلم فرانسه فرزندان حاجی میرزا یحییخان املشی بود. در جوانی به افکار آزادیخواهانه گرایش پیدا کرد و پس از مشروطیت در 1325 ق. به عضویت «انجمن حقیقت» از انجمنهای مشروطهخواه ساری درآمد. وی در دوره موسوم به استبداد صغیر و در جریان فتح تهران از جمله مجاهدان گیلان بود.
پیکار شاعرانه در معرکه کشف حجاب
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۵ و ۷۶
حوزههای تخصصی:
در معرکه پر سروصدای کشف حجاب کسی نبود که در کار، یا گرفتار نباشد و هرکسی در صنف خویش با این رویداد به گونه ای درگیر شده بود، مثلاً کسبه بازار از خانه نشین شدن قشر بزرگی از زنان و کسادی بازار می نالیدند و اولیای مکتب خانه ها از حاضر نشدن دختران بر سر درس و بی رونقی تعلیم و تعلم می گفتند. شاعران آن دوره نیز نمی توانستند در مقابل این پدیده عجیب و مهیب قریحه خود را ندیده بگیرند و زبان شعر را در مورد آن نگشایند.بعضی از این شاعران، مانند میرزاده عشقی، ایرج میرزا و عارف قزوینی، که باد تجدد در دماغ داشتند، با اشعار خود کشف حجاب را تایید و تشویق، و بعضی دیگر از شاعران متدین و سنت مدار در اشعار خود با کشف حجاب مبارزه می کردند و به شعر ایشان پاسخ می دادند.
محمدمصدق؛ ناسیونالیستی که لیبرال نبود
منبع:
شهروند ۱۳۸۷ مهر شماره ۶۵
حوزههای تخصصی:
آخرین یار میرزا
حوزههای تخصصی:
در قیام جنگل، مهمترین نقش را مردم سلحشور گیلان برعهده داشتند که نور حقیقت را در سیمای طلبهای روشنضمیر (میرزا کوچکخان) دیدند و بهزودی با پیوستن و حمایت گسترده از انقلابیون، حاشیه امنیتی قوی و مطمئنی را برای آنان ایجاد کردند تا آنجا که شکست و نابودی نهضت جنگل برای استعمار خارجی و ایادی داخلی آن به رویایی دست نیافتنی بدل شد. تمامی سرداران و چهرههای برجسته جنگل از همان مردم عادی بودند که در کوران مبارزات انقلابی، گوهر وجودشان صیقل یافت و جلوهگر شد. در مقابل اما کسانی نیز در نهضت وارد شدند که حکم «نفوذی» را داشتند و تمام تلاش آنان مصروف ایجاد شکاف در صفوف به هم فشرده نهضت و به شکست کشاندن آن بود. اینان به مثابه بازوان استبداد داخلی و استعمار خارجی عمل میکردند. در این بخش به معرفی 5 تن از کسانی میپردازیم که در میان نهضت جنگل به ایفای نقش (مثبت و منفی) پرداختند.
فدایی منشعب
حوزههای تخصصی:
اردشیر ریپورتر، لورنس ایران
حوزههای تخصصی:
استعمار پیر در ایران سابقهای بس طولانی و تیره دارد. بخشی از این پیشینه، آشکار و بخش مهمی از آن، مخفی است. اگر روزی بایگانی اسناد سرویسهای مخفی انگلستان گشوده شود و جریان آزاد اطلاعات، تا حدی معنی و مفهوم واقعیخویش را بازیابد، آنگاه جهانیان به عمق جنایاتی که این دولت سلطه طلب در جای جای کره ارض مرتکب شده است، پی خواهند برد، هر چند مقدار موجود از اطلاعات نیز، طالبان حقیقت را بسنده میکند.
سایه استعمار و استبداد بر فرهنگ ایران عصر پهلوی
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۵ و ۷۶
حوزههای تخصصی:
مسائل فرهنگی دوران معاصر ایران را نمی توان بدون در نظر گرفتن مسائل و شرایط بین المللی تحلیل و بررسی کرد؛ به ویژه مسائل و سیاست های فرهنگی رژیم هایی که مستقیماً با مداخله استعمارگران روی کار آمده بودند و تابعی از آن محسوب می شوند. بی شک حکومت رضاشاه و سیاست ها و رفتارهای آن، به ویژه در عرصه فرهنگ، یکی از مصادیق روشن برآمده از شرایط یادشده است. او، که با حمایت انگلیسی ها مدارج ترقی را تا پادشاهی طی کرد، از همان اولین روزهای سرسپردگی پیمان بست که براساس روش و دستورات لندن عمل کند و همه مدافعان و یاران او در امر سلطنت نیز به همین سرسپردگی مبتلا بودند. همین وضعیت در زمان سلطنت پسر او، محمدرضا، نیز تداوم یافت؛ با این تفاوت که امریکا جای انگلستان را در این صحنه پردازی ها گرفته بود.با مروری بر سیاست های فرهنگی رضاشاه و پسرش در زمینه هایی چون تجددگرایی، باستان گرایی، اسلام گریزی و اسلام ستیزی، وابسته کردن مطبوعات، کنترل و سانسور شدید رسانه های صوتی و تصویری و... می توان دریافت که سایه استعمار و استبداد همچنان بر سیاست ها و رفتارهای فرهنگی دوران پهلوی گسترده بود که جز تضعیف اقتدار این حکومت و پیدایش بحران ها و نابسامانی های فرهنگی و اجتماعی نتیجه ای نداشت.
روسیه و نخستین کمونیست های ایرانی
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۲
حوزههای تخصصی:
وقتی که رهبران کمونیست شوروی برای خارج شدن از مشکلات اقتصادی با انگلستان وارد مذاکره و مفاهمه شدند و در نتیجه دولت دست نشانده آنها در ایران، یعنی سلطنت تازه تاسیس رضاخان، را به رسمیت شناختند، به بدترین وجه ممکن پشت کمونیست های ایران را خالی کردند و آنها که به خاطر اختلاف ایدئولوژیک با مرحوم میرزا کوچک خان جنگلی، از دوستی و همراهی جنگلی ها نیز محروم شده بودند، ناچار به فعالیت های مخفی و زیرزمینی روی آوردند.جمهوری انقلابی گیلان، که ترکیبی از نیروهای ملی، مذهبی و کمونیست بود، سرانجام به خاطر معاهده دوستی مسکو و تهران فروپاشید و هرکدام از ارکان این جمهوری به سرنوشتی گرفتار شدند. نکته مهم آن است که شوروی، فقط برای مدتی محدود، جمهوری گیلان را به رسمیت شناخت و شاید از همان ابتدا نیز به دیده کسب امتیاز از انگلیس و دولت ایران، اعلام حمایت از آن کرده بود. به هرحال ماجرای سهم روسیه در کمک به فعالیت های سیاسی کمونیست های ایرانی موضوعی پراهمیت در لابه لای تاریخ معاصر ایران است که در مقاله پیش رو فرازهایی از آن تحلیل شده است.