هومن ناظمیان

هومن ناظمیان

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۵ مورد از کل ۲۵ مورد.
۲۱.

بررسی معناشناختی مثل های سائر سور بقره براساس نظری طرح واره های تصویری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معناشناسی شناختی طرح واره های تصویری قرآن کریم سوره بقره مثل های سائره

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۱۶۹
در مطالعات زبان شناختی جدید، نگاه معناشناختی یکی از کاربردی ترین شیوه های پژوهش می باشد. از نظریه های مهم این حوزه، نظریه طرح واره های تصویری است که به مفهوم سازی مفاهیم انتزاعی از طریق تجربیات حسی ساختارمند در ذهن، اشاره دارد. در این میان امثال یکی از مهم ترین حوزه های ادبی است که همواره بسیاری از مفاهیم غیر عینی در آن مطرح می شوند. قرآن کریم امثال غنی و دقیقی را در خود جای داده است که پژوهش حاضر آن ها را در سوره مبارکه بقره با استفاده از نظریه مذکور و با هدف تبیین شناختی مفاهیم به کار رفته در امثال، به روش توصیفی-تحلیلی، مورد بررسی قرار داده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که طرح-واره های حجمی بیشترین بسامد در میان انواع طرح واره ها را دارند که این امر با هدف عینی سازی مفاهیم در امثال هماهنگی دارد. در امثال مورد بررسی، بسیاری از مفاهیم مه در مطالعات زبانشناختی جدید، نگاه معناشناختی یکی از کاربردی ترین شیوه های پژوهش است. نظریه طرح واره های تصویری، یکی از نظریات معناشناختی است که به وسیله آن آثار زبانی – ادبی بررسی می شوند. این نظریه به مفهوم سازی مفاهیم انتزاعی اشاره دارد که ازطریق تجربیات حسی ساختارمند در ذهن به وجود می آید. در این میان، مثل ها یکی از مهم ترین حوزه های ادبی است که همواره بسیاری از مفاهیم غیر عینی در آن مطرح می شوند. در همین راستا قرآن کریم مثل های پُرمایه و حکیمانه ای را در خود جای داده است که بررسی آنها در پرتو نظریه طرح واره های تصویری جانسون، سبب روشن شدن سازوکار انتقال مفاهیم انتزاعی به ادراک انسانی و پی بردن به معانی عمیق آنها خواهد شد. بر همین اساس، در پژوهش حاضر، مثل های سوره مبارکه بقره که سرشار از مفاهیم انتزاعی است، با استفاده از نظریه مذکور و با هدف تبیین شناختی مفاهیم به کاررفته در مثل ها، به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر یافته های معناشناختی بررسی می شوند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهند طرح واره های حجمی بیشترین بسامد در میان انواع طرح واره ها را دارند که این امر با عینی سازی مفاهیم در مثل ها هماهنگی بیشتری دارد. همچنین، بسیاری از مفاهیم مهم قرآنی مانند هدایت، آخرت، دین، تقوی، آیه، صبر و ... در قالب طرحواره حجمی آمده اند تا برای مخاطب محسوس و ملموس جلوه کنند و در دایره فهم انسانی که به محسوسات تمایل دارد، بگنجند. مفاهیم انتزاعی در چهارچوب تجربیات حسی بیان شده اند؛ این تجربیات سبب می شوند معنای یک مفهوم خاص علاوه بر سطح واژگانی، در سطح گسترده تری درک شود که تجربه حسی خاص آن مفهوم را فرا می گیرد. م قرآنی مانند هدایت، آخرت، دین، تقوی، آیه، صبر و ... در قالب این نوع از طرح واره در راستای محسوس و ملموس شدن ذکر شده اند. تجربیات حسی که مفاهیم انتزاعی در پرتو آن ها بیان شده اند. همچنین مفاهیم در قالب یک طرح واره خاص با کارکرد آن طرح واره اغلب هماهنگی دارند که این خود در مفهوم سازی و شناخت معنی مؤثر می باشد.
۲۲.

بررسی سبک شناسانه خطبه 226 نهج البلاغه (لایه های؛ آوایی، نحوی، بلاغی، واژگانی)

کلیدواژه‌ها: نهج البلاغه سبک شناسی لایه ای لایه آوایی لایه نحوی لایه بلاغی لایه واژگانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۶۷
سبک شناسی به عنوان دانش شناسایی شیوه کاربرد زبانی، به بررسی ویژگی های زبانی موجود در متن می-پردازد و عهده دار بررسی تمام چیزهایی است که به سبک مربوط می شود. بنیاد کار این دانش بر تمایز، گوناگونی و گزینش زبانی در لایه های مختلف زبان استوار است. خطبه 226 نهج البلاغه با موضوع دنیا، به بیان ناپایداری احوال دنیا و عیب ها و ویژگیهای آن می پردازد و بررسی سبک شناسانه این خطبه مهم می تواند مشخصه ها و عناصر سبکی نهفته موجود در آن را که سبب برجستگی خطبه مذکور شده است، فرادید مخاطب قرار دهد. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی و بر مبنای سبک شناسی به بررسی خطبه 226 نهج البلاغه در چهار لایه؛ آوایی، نحوی، بلاغی و واژگانی پرداخته و به این نتایج دست یافت که؛ تکرار آواهای متناسب با مضمون خطبه و سجع در لایه آوایی سطح موسیقائی خطبه را بالا برده و بر زیبایی متن افزوده است. تشخّص نحوی، ساخت های همپایه و حذف در لایه نحوی، به کارگیری استعاره و کنایه در لایه بلاغی، تناسب و تقابل معنایی میان واژگان و کاربست بالای واژگان عینی نسبت به انتزاعی در لایه واژگانی از دیگر مشخصه های سبکی خطبه 226 می باشند که امام (ع) با بهره گیری از آنها در لایه های مختلف سبب برجستگی سبک خطبه شده و بر انسجام و تاثیرگذاری خطبه افزوده است.
۲۳.

دراسة معنی المعنی في الأبیات ذات الاستعارة في قصیدة «السماء» لايليا أبي ماضي (علی أساس نظرية جان كوهن)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه جان کوهن معنی المعنی الاستعاره قصیده السماء أبوماضی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۳۸
الملخص نظریه جان کوهن فی الشعریه هی إحدی مقاربات البلاغه الجدیده التی تهدف إلی دراسه نصوص الشعر و الأدب علی المستویین: الاستبدال و الترکیب لکی تستشف معانیها المختفیه وراء السطور. لذلک فإن المقاله تسعی لتدرُسَ قصیده السماء و هی أولی قصائد دیوان أبی ماضی علی الطریقه الوصفیه-التحلیلیه مستعینه بهذه النظریه و تجیب عن السؤالین التالیین: ما هی أسباب شعریه الأبیات ذات الاستعاره؟ و کیف یتشکّل معنی المعنی فیها؟ و النتیجه هی أن هذه الأبیات قد حطّمتِ القواعد الصوتیه المعیاریه فی الوقفه و الجناس و الوزن و القافیه و القواعدَ النحویهَ المعیاریهَ فی التقدیم و التأخیر و الحذف و القواعدَ الدلالیهَ المعیاریه فی الاستعاراتِ المکنیهِ و اتّسمتْ بالشّعریهِ مِن الطّرازِ الجیدِ و قد أُسقِطتِ المُتناظراتُ الوجدانیهُ من محورِ الاستبدالِ علی مِحور الترکیبِ و توازنتْ فی الصّوتِ و النّحوِ و الدّلالهِ و بناءً علی ذلک، فَقَدْ کسبتْ عمقاً فی المعنی بحیثُ یمکنُ القول أنَّ القصیده بهذا الاعتبار قیمهٌ و قویهٌ و نَشِطَهٌ. الکلمات الدلیلیه: نظریه جان کوهن، الشعریه، معنی المعنی، الاستعاره، قصیده السماء، أبوماضی.
۲۴.

بیان مفاهیم زیبایی شناسی رنگ در ادبیات اسلامی و اثار هنرمندان قرون دوم و چهارم هجری بر اساس آزمون رنگ ماکس لوشر (نمونه موردی: بررسی بشار بن برد و ابوالعلا معری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان شناسی رنگ نظریه ماکس لوشر شخصیت بشاربن برد ابوالعلاء معری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۸۲
بشار و ابوالعلاء معری با وجود اینکه از فقدان حس بینایی و تجربه دیدن نور و رنگ در عرصه حیات رنج  می برند اما به دلیل قابلیت ها و استعدادها و خلاقیت های فراوان، توانسته اند در ترسیم تصاویر رنگی و معانی نمادین آن ها به سطح مشارکت همتایان شعری بینای خویش برسند و حتی تا مرحله نوآوری پیش بروند. امروزه روان شناسی کاربردی رنگ ها یکی از بهترین روش های در کنارزدن نقاب ها از سیمای شخصیتی انسان است، زیرا از نظر این علم هر رنگ معنایی ساختاری دارد. آزمایش رنگ ماکس لوشر یکی از جدیدترین نظریه ها در این زمینه است که به وسیله هشت رنگ کارکردی و گروه بندی آن ها به شکل زوج های دوگانه و تفسیر و تحلیل این گروه ها، وضعیت روحی و روان افراد را بازگو می کند. پژوهش حاضر قصد دارد بر پایه آزمون رنگ لوشر به واکاوی بخش پنهان روان دو شاعر و ارتباطات و رفتار اجتماعی شان بپردازد و از این رهگذر، شخصیت آنان را در اختیار خواننده قرار دهد. مهم ترین یافته این پژوهش نشان می دهد که بشار و ابوالعلا در روابط و سبک زندگی راهبرد بینابین و محتاطانه اتخاذ کرده اند؛ بدین معنا که دنیای آن ها به دو بخش تقسیم می شود: از یک سو نیم نگاهی به حوزه جبرانی (تسلط بر هیجانات، بازسازی و مدیریت خود) دارند، چراکه با وجود تلاش در برقراری امنیت و ثبات جسمی و روانی به عنوان مؤلفه و پیش نیاز ارتباط بین فردی و جمعی باز هم به طور متناوب در معرض تهدیدات و عوامل چالش زای ارتباطی قرار می گرفتند و همین مسئله باعث تخریب روابط و البته طرد و تنهایی آن ها می گشت؛ از طرف دیگر، به دنبال فعال کردن تمام قابلیت های بالقوه باقی مانده از روابط و وضعیت موجود خود هستند و به نوعی نمی خواهند مانند کسی باشند که منفعلانه ضربه های سرنوشت را تحمل می کند و این آرامش و ثبات نسبی منجر به بی تفاوتی و درماندگی و بی اعتنایی آنان شود.اهداف پژوهش:بیان مفاهیم زیبایی شناسی رنگ در ادبیات فارسی و آثار هنرمندان قرون دوم و چهارم هجری.زیبایی شناسی رنگ در آثار بشاربن برد و ابوالعلاء معری.سؤالات پژوهش:مفاهیم زیبایی شناسی رنگ در ادبیات فارسی و آثار هنرمندان قرون دوم و چهارم هجری چه جایگاهی دارد؟زیبایی شناسی رنگ در آثار بشاربن برد و ابوالعلاء معری چگونه است؟
۲۵.

خوانش پسااستعماری رمان "المرأة والوردة" اثر محمد زفزاف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خوانش پسااستعماری محمد زفزاف المرأه والورده اسکیزوفرنی فرهنگی فرودستی زنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۲۰
هدف و مقدمه: در طول تاریخ، فرآیند استعمار با سلطهٔ نظامی، استثمار اقتصادی و نفوذ فرهنگی همراه بوده است. استعمارگر (غرب)، از یک سو، با سرکوب استعمارزدگان (شرق) هویت فرهنگی آنان را زیر سؤال می برد و، از سوی دیگر، فرهنگ خود را به عنوان الگوی برتر به شرقی ها تحمیل می کند. این تفکر، که بومیان استعمارزده به خاطر فرهنگ عقب افتاده ای که دارند نیازمند تمدن و تربیت استعمارگر هستند، سبب شکل گیری گفتمان استعمار می شود. در مقابل، ادبیات پسااستعماری تلاش دارد تا این اعمال سلطهٔ غرب را نامشروع اعلام کند. هدف ادبیات پسااستعماری یافتن راهی برای مقابله با نفوذ و گسترش گفتمان استعمار و دگرگون سازی بازنمایی غرب از شرق است. بحث اصلی ادبیات پسااستعماری پرداختن به پیامدهای پسااستعماری پس از رسیدن به استقلال است. این پیامدها عبارت اند از: بحران هویت فرهنگی، خطر نابودی فرهنگ و تاریخ پیشینیان، آوارگی و مهاجرت بومیان، فرودستی زنان... . محمد زفزاف، رمان نویس مراکشی، در رمان «المرأه والورده»، ضمن اشاره به پیامدهای استعمار بر جوامع مستعمره و به حاشیه رانده شدن آنان، به مشکلات مهاجری می پردازد که تحت تأثیر نگرش اروپامحوری برای دست یابی به یک زندگی آسوده در آرمان شهری رؤیایی، همچنین جبران حس حقارت و حاشیه بودگی به کشوری غربی مهاجرت می کند. روند افزایشی پدیده مهاجرت ایرانیان به کشورهای غربی و بروز پیامدهای فرهنگی مربوط به آن، همچنین ناشناخته بودن محمد زفزاف، به عنوان رمان نویسی مراکشی در میان جامعه ادبی و دانشگاهی ایران، ضرورت انجام چنین پژوهشی را روشن می سازد. حال که ناگزیر جوامع با پیامدهای پسااستعماری روبه رو هستند و راهی برای بازگشت به گذشته و تغییر شرایط وجود ندارد، باید ببینیم در این وضعیت برای عبور از این پیامدها چه راه حلی می توان یافت؟ آیا بایستی دربست تسلیم فرهنگ غربی بشویم؟ یا به سوی فرهنگ گذشتهٔ خود بازگردیم؟ و یا اینکه با ایجاد تعامل به آمیختگی فرهنگی برسیم؟ به همین مناسبت، قصد داریم در این پژوهش با بررسی رمان محمد زفزاف دریابیم که او برای عبور از این پیامدها چه رویکردی را پیش می گیرد. روش شناسی: پژوهش حاضر تلاش دارد تا با شیوه توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از نظریات مطرح شده در حوزه پسااستعماری به بررسی مؤلفه های پسااستعماری در رمان «المرأه والورده» محمد زفزاف بپردازد. برای یافتن پاسخ پرسشی که در بالا طرح شد، باید به مباحثی چون تقابل خود و دیگری، فضای سوم هومی بابا، آمیختگی فرهنگی، دورگه بودگی، بحران هویت فرهنگی بپردازیم. یافته ها: زفزاف در ترسیم فضای سوم به دیدگاه هومی بابا نزدیک می شود. او نیز فضای سوم را جایی با این ویژگی ها می داند؛ جایی که در آن تقابل های دوتایی برساخته غرب کم رنگ شود؛ فضای امنی که استعمارزده به عنوان دیگری تلقی نگردد؛ جایی که آوای چندصدایی به گوش برسد... . زفزاف این فضا را به شکل ساحلی به تصویر می کشد که مسافرانش از سرزمین هایی با فرهنگ هایی متفاوت در صلح و آرامش در کنار یکدیگر به سر می برند. در این داستان، آمیزش میان شرقی و غربی به مثابه ارتباط میان فرهنگ ها و نماد رسیدن به دورگه بودگی و آفرینش هویت جدید شمرده می شود. نویسنده، برای ترسیم بحران هویت فرهنگی شخصیت اصلی داستان، او را فردی اسکیزوفرنیک نشان می دهد که گاه و بی گاه درگیر توهمات است. البته نویسنده با نگاهی روان کاوانه در قالب همین توهمات به احساس حقارت و حاشیه بودگی استعمارزده اشاره می کند و با این شیوه پیامدهای استعماری چون بحران هویت و فرودستی زنان را برجسته می سازد. رویکرد نویسندهٔ رمان این گونه است که وقتی ذهنیت استعمارزده دگرگون شود و از مهاجری سرکوب شده به مهاجری آگاه بدل گردد، با ورود به فضای سوم و رسیدن به آگاهی دورگه و یافتن هویتی جدید می تواند خود را در بهشت عدن ببیند و احساس خوشبختی کند. بحث و نتایج: از نگاه محمد زفزاف، فرد استعمارزده ای که ناگزیر در زندگی خود با تقابل های گوناگونی چون خود و دیگری، فرادست و فرودست، غرب و شرق، مرد و زن روبه رو می شود، در گام نخست باید با نپذیرفتن بازنمایی غرب از شرق و کنارگذاشتن عینک برتربینی غرب از حس بردگی در برابر غرب رها شود. مهاجر استعمارزده، در صورتی که فاقد آگاهی دورگه باشد، ممکن است با جداشدن از هویت فرهنگی خودش دچار اسکیزوفرنی فرهنگی شود، اما اگر هویت و تاریخ خودش را فراموش نکند، می تواند از پیامدهای اسکیزوفرنی فرهنگی در امان بماند. استعمارزده برای اینکه بتواند در برابر الگوی تک صدایی استعمار بایستد و خودش را ابراز کند، باید قلم به دست گیرد و تاریخش را روایت کند، زیرا، در سکوت استعمارزده، استعمارگر با روایت تاریخ به شیوهایی که خود صلاح می داند، تاریخ را آنگونه روایت می کند که خود می خواهد. امروزه، فارغ از همهٔ غوغاهای سیاسی، طرفین فرآیند استعمار تنها با پذیرش تفاوت های یکدیگر، فراموش کردن تقابل فرادست و فرودست، ورود به فضای سوم و آمیختگی فرهنگی، همچنین یافتن هویت ترکیبی جدید می توانند در آرامش زندگی کنند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان