ماندانا علیمی

ماندانا علیمی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۳ مورد از کل ۲۳ مورد.
۲۱.

برّرسی سطوح کارکردی ارتباطات غیر کلامی «زبان بدن» در غزلیّات عرفی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: ادبیات غنایی ارتباط غیرکلامی زبان بدن عرفی شیرازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۲۰
یکی از اهداف همیشگی و مهمّ شاعران و نویسندگان در آثار نظم و نثرشان، برقراری ارتباط هرچه بهتر با مخاطبین و انتقال هرچه بهتر و دقیق تر معنا و پیام به آنان می باشد. در این راستا، بهره گیری از ارتباطات کلامی و غیرکلامی یکی از رایج ترین شیوه ها در این راستا بوده است. ارتباطات غیرکلامی یا بهره گیری از نشانه های تصویری همواره برای شاعران به مثابه یک ابزار کارآمد برای انتقال مضامین و مفاهیم نهفته در اشعار بوده است. مفاهیمی که عمده موضوعات آن حول مسائلی نظیر تعلیم و تربیت، آگاهی و بیداری انسان ها و عشق (توصیفات جمال معشوق، فراق عاشق و...) بوده است. عرفی شیرازی یکی از شاعران اوایل عهد صفوی است که در تکوین غزل سبک هندی، نقشی مهم داشته است. حجم اصلی دیوان وی را غزلیّات او تشکیل می دهد. یکی از شاخص های مهمّ اشعار عرفی، نشانه های تصویری (ارتباطات غیرکلامی) نهفته در مضامین غزلیات وی می باشد. به همین سبب، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به واکاوی برّرسی سطوح ارتباطات غیرکلامی «زبان بدن» در کنش های غیرزبانی، در غزلیات عرفی شیرازی می پردازد. فرضیه یا دالّ مرکزی پژوهش کنونی تأکیدی است بر این مسئله که زبان بدن در ارتباط غیرکلامی غزلیّات عرفی شیرازی کاملاً عامدانه و در راستای جلب معشوق و جذب مخاطب و نیز بازاندیشی در الگوهای رفتاری فرد و اجتماع و با هدف کنایه سازی و نمادپردازی محقّق شده است. در میان فرآیندهای ارتباطات غیرکلامی در اشعار عرفی شیرازی حرکات و اشارات مختصّ چهره، دست و پا و چشم، بیشترین کارکرد ارتباطی را داشته و نقش به سزایی را در جریان انتقال مفاهیم و پیام ها ایفا می کنند.
۲۲.

تحلیل کارکردهای زبان بدن در مثنوی جمشید وخورشید

کلیدواژه‌ها: تحلیل کارکرد زبان بدن مثنوی جمشید وخورشید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۸۹
زبان بدن تکنیکی ارتباطی به شمار می رود که انسان ها از آن برای بیان احساسات و دلالت های مختلف بهره می گیرند. زبان بدن ترجمان حالات و اندیشه های آدمی است که امروزه برای روان شناسان وجامعه شناسان - به دلیل اهمیّت آنها در انتقال معنا و تنظیم روابط بینافردی - جایگاه ویژه ای دارد که شاملِ هنر استفاده از حرکات بدن، آواها و حالت چهره، پوشش، مکان و زمان در جریان برقراری ارتباط با مخاطب است. می توان گفت ارزش تحلیل های این نشانه های غیرکلامی که بخشی قدمت چندین هزارساله دارد، در بازشناسی فرهنگی و اجتماعی و حتی زیباشناسی متون بیشتراست. بی گمان مثنوی جمشید وخورشید که سلمان ساوجی آن را درسال 763 به نام سلطان اویس به پایان برده است، نمایندۀ فرهنگ، تمدن و تفکر ایرانی است. از این رو، این مقاله درصدد پاسخ گویی به این سؤال است که آیا کارکرد هر یک از اجزای بدن در این اثر، همواره به دلالتی ثابت و پایدار به یک مقوله محدود می شود یا در بافت های گوناگون متفاوت است؟ روش این مقاله براساس ماهیّت و روش به شیوۀ (تحلیلی - توصیفی) محتوا است. هدف از این مقاله نیز نمایان ساختن خاصیّت اهمیّت و کارکرد ارتباطا ت غیرکلامی در مثنوی جمشید و خورشید است. در واقع این دو ساحت ارتباطی، دو وجه جدایی ناپذیر در انتقال معنا، مفاهیم و عواطف شخصیّت ها به شمار می روند.
۲۳.

دیالکتیک سنّت و مدرنیته در ادبیات سیاسی ایران؛ بررسی تطبیقی دو داستان «فارسی شکر است» و «رجل سیاسی»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: جمالزاده دیالکتیک سنت مدرنیته فارسی شکر است رجل سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶ تعداد دانلود : ۳۸
یکی از مفاهیم مهم ادبیات سیاسی ایران جدال و دیالکتیک سنّت و مدرنیته است. درواقع می توان اذعان داشت دو عامل اصلی استبداد و عقب ماندگی جامعه سیاسی حاصل جدال سنّت و مدرنیته بوده است. در این رابطه، بسیاری از نویسندگان ادبیات فارسی، به ویژه از عصر مشروطه به بعد، در آثار نظم و نثر خود با بهره گیری از شیوه هایی همچون طنز، اوضاع سیاسی اسفناک ایران را ترسیم کرده اند. یکی از نویسندگان مشهوری که در آثار خود همواره با بیانی مبتنی بر طنز، اوضاع سیاسی ایران را به نقد کشیده است، محمّدعلی جمالزاده اصفهانی بوده است. وی در آثار ادبی خود، بارها آشفتگی سیاسی- فرهنگی جامعه ایران اعمّ از حاکمین و طبقات مختلف مردم را ترسیم کرده است. در این مقاله، نویسندگان در تلاشند تا با استفاده از روش تطبیقی دو اثر جمالزاده با عناوین «رجل سیاسی» و «فارسی شکر است» را با بهره گیری از طنز سیاسی بررسی نمایند و به این سوال اصلی پاسخ دهند: «جمالزاده جدال سنّت و مدرنیته را در دو داستان رجل سیاسی و فارسی شکر است چگونه و در قالب چه مفاهیمی دسته بندی نموده است؟» فرضیه مقاله تأکیدی است بر این موضوع که این دو اثر جمالزاده عمدتاً با محوریت طنز و گفتمان انتقادی و با هدف اصلاح اوضاع آشفته سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه خود صورت پذیرفته است. یافته های مقاله نشان داد جمالزاده در داستان «فارسی شکر است» چهار مفهوم کلان نهادینگی استبداد و فساد؛ سیاست زدگی جامعه ایران، شکاف عمیق طبقاتی و دیالکتیک فرهنگ وارداتی و هویت سنّتی را نشان می دهد. اما در داستان رجل سیاسی، جمالزاده به بررسی جامعه ایران در زمان و شرایط خاصی می پردازد و به افتادن سرنوشت مردم به دست کسانی اشاره دارد که اصلاً تخصصی ندارند. در این راستا، سیاست به مثابه ثروت و رفاه، فقدان مریتوکراسی، لمپنیسم سیاسی، عدم فهم مسائل سیاسی و فقدان تخصص، ناپایداری توده ها در قالب «جو زدگی سیاسی، تشجییع سیاسی و قهرمان سازی نادرست و لابی گری سیاسی مهم ترین مواردی است که جمالزاده بدان اشاره نموده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان