تأثیر قدرت مدیرعامل بر خوانایی گزارشگری مالی با در نظر گرفتن نقش تعدیلگری سودآوری و راهبری شرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
725 - 746
حوزه های تخصصی:
هدف: گزارش های مالی و غیرمالی سالانه برای تأثیرگذاری بر درک عمومی و برقراری ارتباط با ذی نفعان است. سازمان ها (مدیریت) از تاکتیک های مختلفی مانند مدیریت در لحن و خوانایی گزارشگری خود، برای اثرگذاری بر ذهن مخاطبان و سهام داران خود و القای عملکرد مطلوب و ارائه تصویر مثبت از عملکرد سازمان استفاده می کنند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر قدرت مدیرعامل بر خوانایی گزارشگری مالی با در نظر گرفتن نقش تعدیلگری سودآوری و راهبری شرکتی است.
روش: این پژوهش از نظر نوع مطالعه کاربردی و رویکرد آن قیاسی استقرایی است. برای تحلیل فرضیه های پژوهش، از رگرسیون چندگانه مبتنی بر داده های تابلویی استفاده شده است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش کتابخانه ای، اطلاعات لازم در زمینه مبانی نظری موضوع پژوهش و پس از آن، اطلاعات مورد نیاز برای تخمین مدل ها جمع آوری شد. در ادامه، پس از انتخاب نمونه، از اطلاعات ۸۲ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سال های ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ (به مدت ۱۱ سال) استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از فرضیه اول پژوهش نشان داد که قدرت مدیرعامل بر خوانایی گزارشگری مالی تأثیر منفی و معنادار دارد. همچنین، نتایج فرضیه دوم پژوهش نشان داد که سودآوری شرکت، تأثیر منفی قدرت مدیرعامل بر خوانایی گزارشگری مالی را افزایش می دهد. در ادامه، نتایج فرضیه سوم پژوهش نشان داد که راهبری شرکتی، بر رابطه بین قدرت مدیر عامل و خوانایی گزارشگری مالی، اثر تعدیلگری ندارد.
نتیجه گیری: بر اساس تئوری نمایندگی و تئوری مدیریت احساس، نتیجه فرضیه اول نشان می دهد که مدیران قدرتمند منفعت شخصی دارند و می کوشند تا کمتر افشاگری کنند یا به افشای اطلاعات دست کاری شده یا مبهم اقدام کنند. نتایج فرضیه دوم نیز نشان داد هنگامی که شرکت ها در مقایسه با همتایان خود در زمینه سودآوری، به شکل چشمگیری ضعیف عمل می کنند، مدیریت می کوشد تا از طریق روایت های متنی بدون ساختار و بی نظمی در گزارش های سالانه، افزایش حجم صفحه ها، افشا در پاورقی ها و استفاده زیاد از جمله ها و کلمه های مبهم، به توانایی تحلیلی و پردازشی استفاده کنندگان آسیب وارد کند. همچنین، نتایج فرضیه سوم نشان داد که راهبری شرکتی، به عنوان یک سازوکار نظارتی، نمی تواند تأثیر منفی انگیزه های مدیرعامل قدرتمند را برای دست کاری در خوانایی گزارش های مالی شرکتی محدود کند. این یافته ها تأکیدی بر نقش منفی قدرت مدیرعامل بر خوانایی گزارشگری مالی است و انتظار می رود بتواند به سیاست گذاران، از جمله سازمان بورس اوراق بهادار تهران کمک کند تا از قدرت مدیرعامل بر خوانایی یاعدم خوانایی گزارشگری مالی شرکت های بورسی درک بهتری داشته باشند و بر این اساس با وضع دستورالعمل هایی مانند آنچه توسط کمیسیون بورس اوراق بهادار آمریکا با عنوان انگلیسی ساده صورت گرفته است، شرکت ها را ملزم کنند تا برای نگارش گزارش های سالانه آن را رعایت کنند و از این طریق، رفتار فرصت طلبانه مدیریت را کنترل و محدود نمایند و حتی گزارش های سالانه را بر مبنای خوانایی رتبه بندی کرده و به عنوان یکی از مصادیق افشا و شفافیت شرکت ها لحاظ کنند.