سجاد فطرتی باسمنج

سجاد فطرتی باسمنج

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

روانشناسی رنگ لباس زنان در نگاره های منتخب از «شاهنامه طهماسبی» بر اساس نظریه «ماکس لوشر»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۲۲۶
بیان مسئله: رنگ به عنوان یکی از عناصر مهم بصری بیشتر مورد توجه هنرمندان مکتب دوره صفوی بوده است. حضور متعدد نقش زن در «شاهنامه طهماسبی» نشان از جایگاه والای زنان در این دوره دارد. از این رو با استعانت از رویکرد روانشناسی رنگ ماکس لوشر می توان به مطالعه لباس زنان در «شاهنامه طهماسبی» اقدام کرد. پژوهش فوق درصدد پاسخ گویی به این پرسش ها صورت گرفته است: براساس نظریه «روانشناسی رنگ ماکس لوشر» هنرمند از چه رابطه ای برای ترسیم لباس زنان «شاهنامه طهماسبی» استفاده کرده است؟ و نیز هنرمند بیشتر تحت تأثیر کدام یک از رنگ های سرد یا گرم قرار داشته است؟هدف: شناخت اندیشه های روانی هنرمند صفوی در ترسیم رنگ لباس زنان «شاهنامه طهماسبی» براساس نظریه روانشناسی رنگ ماکس لوشر هدف پژوهش حاضر است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و با ابزار فیش برداری و تصویرخوانی و جداول، از طریق تحلیل داده ها،  صورت گرفته است. روش نمونه گیری پژوهش هدفمند و به جهت تعدد حضور پیکره های زنان، از بین ۲۵۸ نگاره «شاهنامه طهماسبی»، ۲ نگاره برای مطالعه با نظریه مذکور انتخاب شده است.یافته ها: هنرمند عصر صفوی از دید روانشناسی رنگ ماکس لوشر در بکارگیری عنصر رنگ برای لباس زنان از رابطه تعادل بین رنگ های سرد و گرم استفاده کرده است که به عبارت دیگر از هر دو گروه رنگی سرد و گرم برای رنگ آمیزی لباس زنان بهره جسته است. نگاره های مورد پژوهش در ارتباط با نظریه حاضر از لحاظ تعدد رنگی و به کاربردن رنگ ها نسبت رنگ های سرد به رنگ های گرم بیشتر است و این بیانگر آن است که هنرمند این دوره بیشتر تحت تأثیر رنگ های سرد(آبی، سبز) قرار داشته است. مطابق با نظریه مذکور از رنگ خاکستری که یک رنگ خنثی محسوب می شود برای لباس زنان استفاده نشده است و همچنین برای نشان دادن جایگاه زنان از منسوجات بهره گرفته شده است.
۲.

مطالعه نقد تخیل مادی در منتخبی از آثار سلطان محمد نقاش بر اساس نظریه گاستون باشلار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلطان محمد نقاش نقد تخیلی گاستون باشلار مکتب نگارگری تبریز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۷
سلطان محمد نقاش، هنرمند برجسته دوره صفوی، با خلق آثار زیبا و تخیلی، تأثیر عمیقی بر هنر ایرانی گذاشته است. گاستون باشلار، نظریه پرداز فرانسوی، بر ارتباط تخیل هنری با عناصر بنیادین طبیعت (آب، آتش، خاک و باد) تأکید می کند و نقد تخیلی را به عنوان ابزاری برای تحلیل لایه های پنهان تخیل در هنر معرفی می نماید. این پژوهش به مطالعه چهار نگاره مشهور سلطان محمد نقاش، شامل «معراج پیامبر»، «دربار کیومرث»، «مرگ ضحاک» و «جشن سده»، با تکیه بر نظریه گاستون باشلار می پردازد. در ابتدا، نظریه تخیل باشلار به تفصیل شرح داده می شود و سپس آثار یاد شده از سلطان محمد نقاش، از این منظر تحلیل می شوند. اهداف این پژوهش، تحلیل نقش عناصر اربعه در آثار منتخب سلطان محمد نقاش و شناسایی عنصر غالب در این آثار است. جستار حاضر در پی پاسخ به دو سئوال اصلی است: نخست، عناصر اربعه چه نقشی از بُعد بصری در آثار سلطان محمد نقاش دارند؟ دوم، کدام عنصر با غالب ترین حضور بصری در این آثار نمایان است؟ این پژوهش با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و شیوه جمع آوری اطلاعات با استفاده از اسناد کتابخانه ای بوده است. نتایج نشان می دهد که تعامل میان تخیل و عناصر طبیعی نه تنها ابزاری برای خلق هنر است، بلکه نیروی محرکه ای در شکل دهی به تجربیات انسانی و فرهنگی به شمار می آید. عنصر خاک به عنوان غالب ترین عنصر در آثار سلطان محمد نقاش حضور دارد و بازتاب دهنده دنیای درونی هنرمند و زمانه اش است. آثار این هنرمند چیره دست حس آرامش و شگفتی را به بیننده منتقل می کنند و فراتر از واقعیت های عینی قرار دارند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان