رضا سرحدی

رضا سرحدی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

تحلیل نسبت قدرت دولت و جامعه با گذار به دموکراسی؛ مطالعه موردی جنبش مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مشروطیت گذار به دموکراسی ظرفیت دولت ظرفیت جامعه قفس هنجارها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۹۸
نظریه های گذار به دموکراسی در دهه های گذشته توسعه سیاسی و اقتصادی را حرکتی می دانند که با روشنگری آغاز شده سپس ناگزیر به پیشرفت و آزادی خواهد انجامید. نظریه های متأخر و به طور ویژه سنت توسعه پژوهی دارون عجم اوغلو و جیمز ای. رابینسون با تأکید بر سیاست، اقتصاد و تاریخ؛ نشان داده اند که در گذار به دموکراسی امر جبری وجود ندارد بلکه تعادلی کاملاً بی ثبات است که باید مرتباً از آن حفاظت شود. سؤال پژوهش این است: رابطه قدرت دولت و جامعه در دوره مشروطه چگونه بوده است و نسبت آن با گذار به دموکراسی چیست؟ پاسخ موقت به این پرسش چنین است: جنبش مشروطه باعث کاهش قدرت شاه شد و مقدمات پیشرفت جامعه و نهاد های میانی به عنوان یکی از پایه های گذار به دموکراسی فراهم آمد. تحت انقیاد قفس هنجار ها و تضعیف ظرفیت دولت به عنوان پایه دیگر گذار به دموکراسی، قدرتمند شدن هم زمان جامعه و دولت و برآمدن لویاتان مقید به عنوان نقطه بهینه گذار به دموکراسی رخ نداد و ایران از دالان آزادی به بیرون پرتاب شد. روش این پژوهش، جامعه شناسی تاریخی - تبیینی است و داده های آن از طریق مطالعات کتابخانه ای - اسنادی گردآوری شده است و در چارچوب نظریه عجم اوغلو و رابینسون بررسی و تحلیل شده اند.
۲.

لویاتان غایب و برافتادن جمهوری: آسیب شناسی ناکامی دموکراسی سازی در افغانستان (2001- 2021)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گذار دموکراسی ظرفیت دولت ظرفیت جامعه قفس هنجارها افغانستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۶۱
پیدایش گروه طالبان در عرصه سیاست افغانستان در دهه ۱۹۹۰ و به دست آوردن قدرت از مهم ترین فراز های سرنوشت ساز این کشور محسوب می شود. سقوط آنان و آغاز دوره جمهوری در سال ۲۰۰۱ نوید ورود افغانستان به مسیر دموکراسی را می داد، اما پیدایی دوباره طالبان در تابستان ۲۰۲۱ جامعه جهانی را شوکه کرد. در این نوشتار می خواهیم ناکامی افغانستان در دموکراسی سازی در سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ را از دریچه سنت توسعه پژوهی دارون عجم اوغلو و جیمز ای رابینسون و با تأکید بر سیاست، اقتصاد و تاریخ واکاوی کنیم. با رویکرد کیفی و روش جامعه شناسی تاریخی تبیینی در پی پاسخ این پرسش هستیم که دلیل  ناکامی دموکراسی سازی در افغانستان و برآمدن دوباره و سریع طالبان برآیند چیست؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که ماهیت دولت در افغانستان به دلیل ساختار و طراحی ضعیف و قدرت ضددموکراسی جامعه با لویاتان غایب هم خوانی دارد. در چنین بستری قفس هنجار ها تعیین کننده سیاست و مانع تقویت هم زمان دولت (بهروزی اقتصادی و اجتماعی) و جامعه (درونی شدن ارزش های جدید و هوشیاری) و برآمدن لویاتان مقید برای گذار به دموکراسی شده است. برایند این موارد راه را برای بازگشت دوباره اقتدارگرایی طالبان هموار کرد. داده های این نوشتار از راه مطالعات کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده است و در چارچوب نظریه عجم اوغلو و رابینسون بررسی و تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد که دموکراسی سازی در افغانستان هنگامی موفق است که لویاتان از حالت غایب خارج شود و به تقویت جامعه با محوریت فرسایش قفس هنجارهای ضدتوسعه نگاه ویژه داشته باشد.
۳.

جدال سوژه و اقتدار کاربرد روانکاوی در علوم سیاسی با نظر به آرای ژاک لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۲۵ تعداد دانلود : ۲۱۷
روانکاوی در اندیشه ژاک مَری امیل لاکان مرزهای رشته خود را درنوردید و بر عرصه اجتماعی، ادبیات و سینما سایه انداخت. دیگر روانکاوی به ذهنیت فردی تقلیل نمی یابد و گسترش آن نیز ادامه خواهد داشت. از طرفی دیگر، علوم سیاسی با نظریات جدید در این مسیر که: «هر امر شخصی، امر سیاسی است» قرار گرفته و دغدغه آن دیگر تنها حکومت، سیاست مقایسه ای و قانون اساسی نیست. با برقراری رابطه دانش و قدرت که با آرای میشل فوکو پا گرفت، دیگر حد و مرزی برای سیاست نمی توان قائل شد.این مقاله تلاش دارد تا فراخ دامنی تدریجی دو رشته را به هم پیوند بزند و افقِ جدیدی فراروی علوم سیاسی بگشاید. این افق با ارائه روایتی نوین از فرایندهای هویت یابی جامعه با بهره گیری از ساحت خیالی و انطباق هویت جهت بررسی پذیرش یا رویگردانی از هویت غیر همراه است. باورمندی به ساحت نمادین موجب عبور از نهادهای رسمی سیاست به نظام نشانه ای برای بررسی مطیع کردن سوژه ها و تبیین نزاع های هویتی خواهد شد. بهره گیری از ساحت واقع، تروما و فانتزی این دستاورد را به همراه دارد تا برخلاف ساختارگرایان بپذیریم که می توان انقلاب را ایجاد کرد. سرانجام ارائه روایتِ پیچیده و ظریف از مسئله رابطه سوژه و اقتدار و حفظ هم زمان آن ها برای بررسی پدیده سیاسی می تواند نظریه سیاسی و تحلیل سیاسی−اجتماعی را جانِ تازه ای بخشد
۴.

نقش نهادهای بهره کش و چرخه رذیلت در کاستی های فرآیند توسعه در ایران (1304- 1320)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پهلوی اول دولت توسعه گرا استقلال دولت نهادهای بهره کش چرخه رذیلت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۱ تعداد دانلود : ۲۷۳
ایران در دهه های 1300 و 1310 شمسی شاهد شکل گیری مراحلی از توسعه و رشد فرآیندهای آن بود. اشغال ایران در شهریور 1320 و سقوط دولت رضاشاه و سپس تبعید وی باعث شد تا عامل خارجی به عنوان اصلی ترین مانع و عامل ناتمام ماندن برنامه های توسعه این دوران برجسته و از عوامل داخلی که در بطن سیاست ها و روش های حاکم وجود داشت، غفلت شود. هدف مقاله حاضر گشودن دریچه جدیدی با بهره گیری از دو مفهوم نهادهای بهره کش و چرخه رذیلت از دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون به دلایل و عوامل درون زایی است که فرآیند توسعه را با اخلال همراه کرده و نارضایتی عمومی را از دولت توسعه گرا رضاشاه ایجاد کرد. ازاین رو، پرسش اصلی مقاله این است: فرآیند توسعه در ایرانِ دوره رضاشاه تحت چه شرایطی آغاز شد و کاستی های این فرآیند چه بوده است؟ کامیابی، ارتقای کارآمدی و تداوم فرآیند توسعه مستلزم رشد نهادهای فراگیر و وجود چرخه فضیلت و ناکامی توسعه حاصل نهادهای بهره کش و چرخه رذیلت است. در حکومت پهلوی اول، گام هایی در مسیر توسعه برداشته شد اما این فرآیند تحت تأثیر شکل گیری نهادهای بهره کش و چرخه رذیلت با اختلال روبه رو شد و به نارضایتی جامعه منجر شد. یکی از ابعاد این نارضایتی را می توان عدم حمایت نیروهای اجتماعی از دولت به هنگام اشغال ایران در جنگ جهانی دوم دانست. روش این مقاله، تاریخی- تبیینی بود و داده های آن از طریق مطالعات کتابخانه ای- اسنادی گردآوری شده است
۵.

راهبردهای دیپلماسی تأمین حقابه رودخانه هیرمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آب دیپلماسی هیرمند نظریه بازی ها ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۰ تعداد دانلود : ۴۶۱
رودخانه های مرزی به عنوان یکی از مهم ترین عوارض طبیعی همواره منشأ اختلافات بسیاری در روابط بین دولت ها محسوب می شوند. رودخانه هیرمند به عنوان شریان اصلی دریاچه هامون، رودخانه مرزی ایران و افغانستان است که سبب بسیاری از مجادلات مرزی از ابتدای مرزبندی مشخص بین این دو کشور تا به امروز بوده است. عدم پایبندی افغانستان به قرارداد 1351 مبنی بر تأمین حقابه رودخانه هیرمند و به تبع آن، خشکی هامون به عنوان دریاچه ای که حیات سیستان به آن وابسته است، چالش های فزاینده ای را در منطقه سیستان رقم زده است. از دیرباز مذاکرات مختلفی میان ایران و افغانستان درباره حقابه ایران صورت گرفته اما تا به امروز این مسئله معلق مانده است. در پژوهش پیش رو، نگارندگان قصد دارند به این پرسش پاسخ دهند که راهبردهای دیپلماسی تأمین حقابه رودخانه هیرمند میان ایران و افغانستان چه می باشد؟ در راستای پاسخگویی به این سؤال و در چارچوب نظریه بازی ها، در مرحله اول بایستی بحران آب هیرمند به عنوان اولویتی مهم در عرصه سیاست گذاری ایران قرار گیرد. سپس در فرآیند مذاکرات بین ایران و افغانستان و بر اساس دیپلماسی، عقلانیت بازیگران و اولویت ها و برداشت های آن ها، دسترسی افغانستان به بندر چابهار و تأمین حقابه هیرمند به عنوان نقطه تعادل و بهترین گزینه برای هر دو کشور برگزیده شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان