حمیدرضا برزگرپور

حمیدرضا برزگرپور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

تأثیر دوازده جلسه تمرین با شدت زیاد در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی هوازی افراد ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین تناوبی شدید هایپوکسی نورموکسی Wmax

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۹۶۸ تعداد دانلود : ۶۱۴
هدف تحقیق حاضر مقایسه تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی هوازی افراد ورزشکار بود. آزمودنی های این تحقیق 16 نفر دانشجوی داوطلب مرد بودند. آزمودنی ها به دو گروه هشت نفره تمرین در وضعیت هایپوکسی (ارتفاع 3300) و نورموکسی تقسیم شدند. عملکرد بی هوازی (اوج توان،میانگین توان) ازطریق اجرای آزمون وینگیت و غلظت لاکتات قبل و بعد از آزمون وینگیت اندازه گیری شد. 24 ساعت بعد، Wmax در وضعیت هایپوکسی مشخص و 48 ساعت بعد میزان Wmax در وضعیت نورموکسی تعیین شد. برنامه تمرین هر دو گروه ازنظر شدت (یک دقیقه با شدت80درصد-85درصدWmax و دو دقیقه با شدت 50درصد Wmax) و مدت تمرین (30 دقیقه) یکسان سازی شده بود. برنامه تمرینی شامل دوازده جلسه پی در پی بود. بعد از آن، متغیرهای پیش آزمون مجدداً اندازه گیری شد. پس از تعیین توزیع طبیعی داده ها به وسیله آزمون کلموگروف- اسمیرنوف، آزمون t وابسته و مستقل با سطح اطمینان 0.05≥p نشان داد این دوره تمرینی باعث بهبود در عملکرد بی هوازی در هر دو گروه شد. همچنین غلظت لاکتات در 5 دقیقه بعد از آزمون وینگیت در هر دو گروه کاهش داشت، اما تفاوتی بین دوازده جلسه تمرین تناوبی در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی هوازی مشاهده نشد. درنتیجه می توان بیان کرد دوره تمرینی به کارگرفته شده در این تحقیق می تواند باعث بهبود عملکرد بی هوازی شود، اما مدت و شدت هایپوکسی در این تحقیق به اندازه ای نبوده است که بتواند عملکرد بی هوازی را در گروه هایپوکسی نسبت به نورموکسی بهبود بخشد
۲.

تاثیر هم زمان تمرین استقامتی جسمانی و مغزی بر میزان خستگی و تحمل ورزشی افراد فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۹۸
زمینه و هدف: به نظر می رسد ترکیب تمرین مغزی و تمرین جسمانی بدلیل کاهش میزان درک تلاش در حین عملکرد استقامتی، از تمرین جسمانی تنها موثرتر است. بر همین اساس هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین استقامتی جسمانی به همراه تمرین مغزی بر میزان خستگی تحمل ورزشی افراد فعال بود. روش تحقیق: تعداد 20 داوطلب سالم (14 مرد و 6 زن) به دو گروه تمرین استقامتی جسمانی+تمرین استقامتی مغزی و تمرین استقامتی جسمانی تقسیم شدند. دو گروه در هر جلسه 60 دقیقه با شدت 75-60 درصد ضربان قلب ذخیره بر روی چرخ کارسنج رکاب زدند. گروه تمرین مغزی در حین رکاب زدن یک تلاش ذهنی را نیز انجام دادند. دو گروه هر هفته 3 تا 4 جلسه به مدت 24 جلسه تمرین کردند. حداکثر اکسیژن مصرفی با استفاده از یک آزمون فزآینده و تحمل ورزشی افراد با استفاده از یک آزمون وامانده ساز با بار ثابت، قبل و بعد از دوره تمرین اندازه گیری شد. درک تلاش و ضربان قلب در طول آزمون زمان رسیدن به واماندگی ثبت شد. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس با عامل بین گروهی تجزیه و تحلیل شدند (p˂0/05). یافته ها: حداکثر اکسیژن مصرفی در هر دو گروه به طور معنی داری افزایش یافت (p =0/01). با این وجود، زمان رسیدن به واماندگی در گروه تمرین استقامتی جسمانی + تمرین استقامتی مغزی نسبت به گروه تمرین استقامتی جسمانی به طور معنی داری افزایش یافت(p =0/01)هم چنین تمرین استقامتی جسمانی + تمرین استقامتی مغزی نسبت به تمرین استقامتی جسمانی میزان درک تلاش را در آزمون وامانده ساز به طور معنی داری کاهش داد (P˂0/05)نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد ترکیب تمرین مغزی و جسمانی از طریق کاهش درک تلاش بیشتر، کارآیی بهتری برای افزایش عملکرد استقامتی نسبت به تمرین جسمانی دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان