الهه غلامی

الهه غلامی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

بازسازی معنایی تجربه زیسته دختران از تجرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آینده مبهم دختران مجرد دسترس ناپذیری موقعیت ها شهر ایوان طرد اجتماعی نظریه زمینه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۰۶
دختران مجرد در زمره گروه هایی محسوب می شوند که به دلیل جایگاه شکننده و آسیب پذیر در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی در معرض طرد قرار دارند. هدف این پژوهش، بازسازی معنایی تجربه زیسته دختران از تجرد، کشف زمینه ها، پیامدها و نحوه مواجهه دختران با تجرد از طریق ادراک و معنای ذهنی دخترانی است که درگیر این فرایند شده اند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای میان دختران مجرد شهر ایوان به انجام رسید. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و حداکثر تنوع و برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. در نمونه پژوهش، 28 نفر از دختران مجرد مشارکت داشتند که به لحاظ بهره مندی از سرمایه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت بودند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زمینه هایی چون تثبیت دال های پذیرفته شده، ازدواج به مثابه نهاد حمایتی، جنسیتی شدن فضای عمومی و تقدیرگرایی در تجرد زنان نقش دارند. در این میان، محدودیت های پذیرفته شده به مثابه زمینه تسهیل گر و بازنمایی وابستگی در رسانه به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک دختران مجرد از تجرد بر الزام های استتار، مکان های مذهبی به مثابه پناهگاه، سیاست حضور و روی آوردن به مشاغل زنانه، بازاندیشی و مجازی شدن روابط دلالت دارد. بر اساس مطالعه حاضر، تجربه تجرد برای دختران، خشونت روانی، انزوای مضاعف، آینده مبهم و احساس سرباری و ابژه های حقارت در پی داشته است. مقوله هسته نیز بر دسترس ناپذیر بودن موقعیت ها دلالت دارد.
۲.

تجربه مصرف شبکه های اجتماعی (مورد مطالعه: شبکه اجتماعی «بی تاک»)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نمایش هویت ساختگی تجربه فضایی کارناوالی زمان/ مکان زدایی از ارتباط اعتیاد مجازی جمع گرایی مجازی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مطالعات فضای مجازی، جهانی شدن و تکنولوژی های نوین ارتباطاتی مطالعات فضای مجازی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مطالعات فضای مجازی، جهانی شدن و تکنولوژی های نوین ارتباطاتی مطالعات فضای مجازی شبکه های اجتماعی
تعداد بازدید : ۱۴۱۸ تعداد دانلود : ۹۱۳
بی تاک یک شبکه اجتماعیِ دسترس پذیر از طریق تلفن همراه است که طیف وسیعی از کاربران را به خود جلب کرده است. محوریت یافتن شبکه های اجتماعی در زندگی روزمره، به ویژه در میان نسل نوجوان و جوان، سبب نوعی دگردیسی پایه ای در فرایندهای هویت یابی، معناسازی و به طور خاص در فرم و محتوای ارتباط شده است. این جستار، تحقیقی است درباره کاربران شبکه بی تاک، تعامل ها و فعالیت ها و تجارب آنها در این فضای مجازی، و احساس ها، لذت ها، معناها و نگرش هایی که از قِبَل حضور در این شبکه عایدشان می شود. پژوهش به شیوه کیفی انجام شده است. کاربران شبکه اجتماعیِ بی تاک نمونه های مورد مطالعه هستند که از میان دانشجویان دانشگاه کردستان انتخاب شده اند. برای انتخاب نمونه ها از شیوه نمونه گیری باز استفادع شده است. فن گردآوری داده ها مشاهده مستقیم فضای درون شبکه و مصاحبه نیمه ساخت یافته با کاربران و روش تحلیل داده ها، نظریه زمینه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شرایط/ زمینه هایی همچون «پیگیری علایق واقعی در دنیای غیر واقعی» و «بازنمایی خواست ها/ صداها در فضای مجازی» ورود و مشارکت کاربران در شبکه بی تاک را آسان تر می کنند؛ و عامل «دسترس پذیری آنی» همچون شرطی مداخله گر این مشارکت را تشدید می کند. مشارکت و فعالیت کاربران در این شبکه، ضمن تغییر تعامل های اجتماعیِ پیشین آنها در جهان واقعی، به شکل گیری فرم های نوین تعامل و ارتباط می انجامد که «نمایش هویت ساختگی»، «تجربه فضایی کارناوالی»، «سواد حبابی» و «زمان/ مکان زدایی از ارتباط» برجسته ترین خصایل این اَشکال نوین ارتباطند. این مشارکت/ فعالیت همچنین واجد پیامدهایی چون «اعتیاد مجازی» و «جمع گرایی مجازی» در زندگی روزمره کاربران است که خود به تغییر فرایندهای کسب معنا و هویت در حیات اجتماعی آنها دامن می زند. می توان گفت حاصل مشارکت/ فعالیت کاربران در این شبکه، در کل، ورود به نوعی «ارتباط ایماژمحور و شبیه سازی شده» است که تفاوت هایی بنیادین با تعامل های واقعیِ جهان خارج دارد. تجربه ارتباط در اینجا دیگر آن تجربه واجد اصالت، غنا و سرزندگی نیست بلکه آنی، ساختگی و فاقد توان حیات بخشی است.
۳.

منازعۀ معنا در میدان گردشگری (مورد مطالعه: گردشگران شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بقایای ایستارهای زمان جنگ شبح قومیت پیش انگاشت های تاریخی تغییر نگرش و انتظارات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۹۸
گردشگری از جمله پدیده هایی است که از دیرباز بخشی از حیات اجتماعی آدمیان بوده است. باوجود تفاسیر متعدد گردشگران از کنش گردشگری و مکان های توریستی، ایماژها و تصوراتِ قبلی پیش از مواجهه با واقعیت مکانی و فرهنگی اذهانِ گردشگران را شکل می دهد. پژوهش حاضر درصدد است تا با کاربست مفاهیم و روش های کیفی ایماژها، تصورات، پیش پنداشت ها و انگاره های ذهنی گردشگرانی که در بهار 95 به شهر سنندج سفر کرده اند را فهم و تفسیر کند. به همین منظور داده های این مطالعه طی مصاحبه های عمیق با این گردشگران گردآوری شده است. با استفاده از روش نمونه گیری با حداکثر تنوع 26 نفر از مطلعین کلیدی انتخاب شدند. درنهایت داده های گردآوری شده در قالب 85 خرده مقوله و 20 مقوله محوری و یک مقوله هسته کدگذاری و تحلیل شده اند. نتایج مصاحبه با گردشگرانی که خارج از استان کردستان به سنندج سفر کرده اند نشان داد که «بقایای ایستارهای زمان جنگ»، «تبلیغات مذهبیِ ناقص» و «جهت دهی های سردرگم کننده» نقشی کلیدی در شکل دهی اذهان گردشگران دارند. هم چنین عواملی مثل «شبح قومیت» و «پیش انگاشت های تاریخی» و «تعامل های مخدوش» درمقام شرایط مداخله گر عمل می کنند. لذا گردشگرانی که به شهر سنندج سفر می کنند معمولاً واقعیت های عینی و نمادینی نظیر «تعامل های بی روح»، «ترحم نسبت به بومیان»، «مصالحه تاکتیکی»، «احساس تغییرناپذیر بودن جامعه مقصد» و «درهم تنیدگی زیست بوم و سنت ها» را تجربه می کنند. مسافرت آن ها به این منطقه، بنا به تفسیر خودشان، واجد پیامدهایی مثل «تغییر نگرش و انتظارات»، «تسهیل تعامل»، «دگردیسی ایستارها» و «کم رنگ شدن مرزها» است. مقوله هسته ای که از دل تحلیل همه این مقولات حاصل می شود و به مدد آن می توان فرایند گردشگری به شهر سنندج را قرائت کرد «گردشگری به مثابه قلمرو مبادله و منازعه معنا» است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان