نصیراحمد سیدزاده

نصیراحمد سیدزاده

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

وجودشناسی عرفانی شیخ سرهندی و بازتعریف وی از مرتبۀ وهم(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۲۰
شیخ احمد سرهندی، مشهور به امام ربانی، در میان عرفایی که به نقد و بازتعریف مفاهیم عرفانی پرداخته اند، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. وی در آغاز هزاره دوم قمری به مدد علوم کشفی منحصر به فرد خود، پاره ای از مفاهیم عرفانی را بازتعریف کرد. مسئله اصلی تحقیق، دست یابی به تعریف وجودشناسی عرفانی و مرتبه وهم از دیدگاه سرهندی است. نتیجه بحث و تحلیل نشان می دهد که گسترش و نفوذ اندیشه های ابن عربی و شاگردانش در میان صوفیان هند، سرهندی را بر آن داشت تا به نقد وجودشناسی مکتب ابن عربی بپردازد. او با طرح نظریه وحدت شهود به رد نظریه وحدت وجود ابن عربی پرداخت و مفاهیم وجودشناختی او را تعریفی دوباره کرد. این مقاله ضمن مرور آرای سرهندی درخصوص رابطه خداوند و عالم، به روش تحلیل محتوا به توضیح مرتبه وهم براساس مکتوبات وی می پردازد. سرهندی برخلاف ابن عربی-که وجود کائنات را وجودی موهوم می داند که بر ظاهرِ وجود (خداوند) نمود پیدا کرده اند و لذا جدای از خداوند نیستند- معتقد است که نمود و ثبوت عالم هر دو در مرتبه وهم واقع شده و به طریق ظلی در خارج متحقق است؛ بنابراین جدای از حق سبحانه است.  
۲.

معرفی و تحلیل ساختی اختتام مثنوی، اثر مفتی الهی بخش کاندهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۲۱ تعداد دانلود : ۴۲۰
جلال الدین محمد بلخی شاهکار عظیم مثنوی خود را با دفتر ششم پایان نداد و مثنوی معنوی ناتمام ماند. مولانا در انتهای دفتر ششم دو داستان را که عبارتند از داستان دژ هوش ربا و داستان سه پسر کاهل - که اولی به عنوان داستان اصلی و دومی به عنوان داستان درونه ای است- شروع می کند، اما بدون اینکه داستان ها را به سرانجامی برساند، از ادامه مثنوی باز می ایستد و سکوت اختیار می کند و با این سکوت خود خواننده را منتظر پایانی می گذارد. شاید در این بی پایانی، هدف و تعمدی وجود داشته و مولانا می خواسته به رهروان خود وانمود کند که راه سیر و سلوک و کشف حقایق، راهی بی پایان است که باید ادامه یابد. به همین دلیل بعد از مولانا افرادی طبع آزمایی نموده، تحت عنوان دفتر هفتم یا اختتام مثنوی سعی در سرودن ابیاتی به شیوه مثنوی معنوی می کنند، یکی از این تلاش ها اثری منظوم با عنوان اختتام مثنوی سروده مفتی الهی بخش کاندهلوی از عرفای بنام هندوستان در قرن دوازدهم هجری است. در این پژوهش به روش تحلیل مقایسه ای ضمن معرفی صاحب اختتام، به بررسی و تحلیل ساختاری و معنایی این اثر و مقایسه آن با مثنوی معنوی پرداخته می شود. نتایج حاصل نشان می دهد که اختتام مفتی الهی بخش شباهت های زیادی به مثنوی معنوی دارد و مفتی الهی بخش توانسته اثر خود را از نظر ساختار روایی و معنایی به مثنوی نزدیک کند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان