معرفت سیاه کوهیان

معرفت سیاه کوهیان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۱ مورد.
۲۱.

تدوین هنجار های ترکیب بدنی وآمادگی جسمانی وزنه برداران جوان و بزرگسال نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترکیب بدن توان انفجاری وزنه برداران نخبه هنجار آمادگی جسمانی انعطاف پذیری عضلات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۸۰۷ تعداد دانلود : ۳۳۳۲
تدوین هنجارهای ملی ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی در رشته های مختلف ورزشی و مقایسه آن با هنجارهای جوامع دیگر می تواند علاوه بر شناخت نقاط ضعف و قوت، باعث ارائه راهکارهای عملی برای پیشرفت ورزش قهرمانی در کشور شود. هدف این پژوهش، تدوین هنجارهای ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی در وزنه برداران جوان و بزرگسال نخبه بود. تعداد 21 نفر از وزنه برداران نخبه جوان (سن 18/1 ± 90/14 سال) و 29 نفر از وزنه برداران نخبه بزرگسال (سن = 43/2 ± 38/20 سال) که در اردوهای تیم ملی جوانان و بزرگسالان حضور داشتند، به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. داده هابا استفاده از آزمون های ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی شامل درصد چربی بدن، توده بدون چربی، انعطاف پذیری عضلات تنه، انعطاف پذیری عضلات شانه، توان انفجاری بالا تنه و توان انفجاری پایین تنه جمع آوری شد. نتایج نشان داد میانگین توده بدون چربی، توان انفجاری بالا تنه و پایین تنه در آزمودنی های بزرگسال و انعطاف پذیری عضلات شانه در آزمودنی های جوان بیشتر بود(01/0 ≥p). بین توده بدون چربی بدن با انعطاف پذیری عضلات تنه (29/0 r=)، توان انفجاری پایین تنه (45/0 r=) و توان انفجاری بالا تنه (60/0 r=) و همچنین، بین انعطاف پذیری عضلات تنه با توان انفجاری پایین تنه (52/0 r=) همبستگی معناداری وجود داشت (05/0 p ≤). مطالعه حاضر علاوه بر ارائه هنجارهای ملی برای آزمون های ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی در وزنه برداران نخبه نشان داد توان انفجاری وزنه برداران بزرگسال بیشتر از وزنه برداران جوان بود.می توان حداقل بخشی از این نتایج را به درصد چربی کمتر و توده بدون چربی بیشتر و همچنین انعطاف پذیری بیشتر عضلات تنه وزنه برداران بزرگسال نسبت داد.
۲۲.

تأثیر مکمل سازی کوتاه مدت سیر بر مارکر آسیب لیپیدی مالون دی آلدئید پس از فعالیت ورزشی وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکمل سازی کوتاه مدت سیر آسیب لیپید فعالیت ورزشی وامانده ساز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۹
مقدمه وهدف: امروزه استفاده از مکمل های گیاهی جهت جلوگیری از تولید رادیکال های آزاد بیشتر رواج شده است. هدف از مطالعه حاضر، تأثیر مکمل سازی کوتاه مدت سیر بر آسیب لیپیدی پس از فعالیت ورزشی وامانده سازدر مردان غیر ورزشکار بود. روش شناسی: 20 مرد غیر ورزشکار با میانگین و انحراف استاندارد سنی: 35/1±05/21 سال، وزن: 30/7±15/67 کیلوگرم، قد: 92/6±20/179 سانتی متر و شاخص توده بدنی 95/2±02/22 کیلوگرم بر متر مربع در قالب یک طرح نیمه تجربی- دوسویه کور، به صورت تصادفی در دو گروه دریافت کننده قرص سیر و شبه دارو(قرص سیر 500 میلی گرمی یا دکستروز به مدت 14 روز ) قرار گرفتند. همه ی آزمودنی ها پس از مکمل دهی، آزمون وامانده ساز بروس را انجام دادند. نمونه های خونی طی سه مرحله( قبل و بعد از مکمل دهی وپس از فعالیت ورزشی) جهت اندازه گیری میزان پلاسمایی مالون دی آلدئیدگرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر وآزمون تعقیبی بونفرونی وآزمون تی مستقل در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر مراحل اندازه گیری در گروه سیر(175/0 = p و 923/1 = F) معنی دارنبود، اما در گروه کنترل (001/0 =p و 321/60 = F) تفاوت معنی داری مشاهده شد که نتایج آزمون تعقیبی نشان دهنده تفاوت معنی دار بین مرحله 2 و 3 (قیل و بعد از فعالیت ورزشی وامانده ساز) در گروه کنترل می باشد. بنابراین مکمل سازی کوتاه مدت سیر برشاخص پلاسمایی مالون دی آلدئید در حالت پایه هیچ گونه تاثیری نگذاشت. ولی این مکمل سازی توانست از افزایش مالون دی آلدئید پس از انجام فعالیت ورزشی وامانده ساز بکاهد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق می توان از مکمل سازی سیر برای کاهش آسیب های اکسایشی ناشی از فعالیت های ورزشی شدید استفاده کرد. با این وجود با توجه به مطالعات اندک صورت گرفته در این زمینه، نیاز به تحقیقات بیشتری می باشد.
۲۳.

تاثیر الگوی باردهی در پروتکل های درمانده ساز بر آستانه بی هوازی دختران جوان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آستانهِ بی هوازی نقطه جبران تنفس پروتکل درمانده ساز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۱۸
 مقدمه: آستانه بی هوازی بعنوان شدت کار یا میزان اکسیژن مصرفی (VO2) تعریف شده است که با تغییرات در تبادل گازهای تنفسی به دنبال شروع اسیدوز سوخت و سازی همراه است. هدف: پژوهش حاضر برای ارزیابی تاثیر تغییر الگوی بار دهی در دو پروتکل درمانده ساز برای تعیین آستانه بی هوازی در دختران جوان غیرفعال انجام شد. روش شناسی: به همین منظور، تعداد 15 نفر از دانشجویان دختر غیر فعال با میانگین و انحراف استاندارد سنی 12/1±42/20 سال، قد 8/5±64/161 سانتی متر، وزن 48/5±92/54 کیلوگرم و حداکثر اکسیژن مصرفی 43/3±23/26 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه به صورت در دسترس انتخاب شدند. آستانه بی هوازی آز مودنی ها با استفاده از نقطه جبران تنفس در دو پروتکل درمانده ساز محاسبه شد.پروتکل اول با شیب 10% و سرعت 5/2 کیلومتر بر ساعت آغاز و در هر سه دقیقه شیب 2% و سرعت 1 کیلومتر برساعت تا مرحله بازماندگی آزمودنی افزوده می شد؛ در حالی که در پروتکل دوم، آزمون با 75 درصد ضربان قلب بیشینه آزمودنی آغاز و به مدت یک دقیقه ادامه می یافت. در هر دقیقه سرعت نوارگردان به میزان 2 کیلومتر بر ساعت تا مرحله بازماندگی آزمودنی افزوده شد. در طول اجرای هر دو پروتکل، گازهای تنفسی آزمودنی ها توسط دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از دو مدل آماری مختلف استفاده شد. برای ارزیابی همگرایی بین دو پروتکل، از مدل گرافیکی بلاند- آلتمن و روش آماری ICC و برای مقایسه آستانه بی هوازی برآورد شده در دو پروتکل از آزمون تی همبسته استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد گرچه تغییر نوع پروتکل در مانده ساز، با استفاده از آزمون تی همبسته تفاوت معنی داری را در آستانه بی هوازی برآورد شده نشان نمی دهد؛ با این حال، با استفاده از مدل گرافیکی بلاند- آلتمن و روش آماری ICC ، همگرایی متوسطی در دو پروتکل مشاهده شد (2/20+ تا 8/21- CI= 95% ،96/1± ؛ 4399/0 =ICC ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان نتیجه گیری نمود که با توجه به همگرایی نه چندان قابل اعتماد بین آستانه بی هوازی برآورد شده در دو پروتکل، با افزایش مدت اجرای آزمون درمانده ساز، آستانه بی هوازی برآورد شده تحت تاثیر قرار می گیرد که با استفاده از آزمون تی همبسته قابل تشخیص نیست و از این رو، نه تنها در استفاده از این نوع پروتکل ها برای برآورد آستانه بی هوازی باید تردید نمود، بلکه باید از روش های آماری قوی تر برای تفسیر نتایج بهره جست.
۲۴.

مقایسه پاسخ های حاد سیستم انعقادی خون به فعالیت ورزشی در مردان فعال و غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انعقاد خون حوادث قلبی- عروقی زمان ترومبوپلاستین نسبی فعال شده زمان پروترومبین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰۰ تعداد دانلود : ۹۴۰
هدف: در این مطالعه تأثیر حاد فعالیت ورزشی بر پلاکت ها و سیستم انعقادی خون در افراد فعال و غیرفعال بررسی و مقایسه شد. مواد و روش ها: 15 مرد فعال با میانگین سنی 37/1±9/24 سال و 15 مرد غیرفعال با میانگین سنی 34/1±6/25 سال، فعالیت ورزشی زیربیشینه را با 70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بر روی دوچرخه ارگومتر، بمدت 30 دقیقه اجرا کردند. نمونه های خونی برای اندازه گیری زمان پروترومبین(PT)، زمان ترومبوپلاستین نسبی فعال شده(aPTT)، فیبرینوژن و تعداد پلاکت ها(PC) قبل، بلافاصله بعد از فعالیت و بعد از 30 دقیقه برگشت به حالت اولیه جمع آوری شد. یافته ها: 30 دقیقه فعالیت ورزشی باعث کاهش معنی دار PT و aPTT شد (001/0≥P). همچنین، نتایج آزمون مجدور اتا نشان داد که به ترتیب 712/0 و 737/0 از تغییرات PT و aPTT را می توان به فعالیت ورزشی نسبت داد. نتیجه گیری: به نظر می رسد که فشار جسمانی منجر به افزایش تعداد پلاکت ها و تحریک سیستم انعقادی خون می شود که این مسئله ممکن است خطر تشکیل ترومبوز شریانی را، مخصوصاً در آزمودنی های غیرفعال افزایش دهد.
۲۵.

تأثیر مکمل مالتودکسترین در طول فعالیت هوازی بر مقدار گلوکز خون و شاخص های بی هوازی پسران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت هوازی مکمل مالتودکسترین شاخص های بی هوازی پسران جوان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹۵ تعداد دانلود : ۱۳۱۴
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر مصرف مالتودکسترین بر مقدار گلوکز خون و شاخص های بی هوازی پسران جوان ورزشکار بود. 30 پسر جوان ورزشکار به عنوان نمونه انتخاب و به دو گروه تجربی (تعداد= 15؛ میانگین و انحراف معیار سنی 8 /0±67 /16 سال، قد22 /5±27 /171سانتی متر و وزن 29 /4±87 /67 کیلوگرم) و کنترل (تعداد= 15؛ میانگین و انحراف معیار سنی 03 /1±73 /16 سال، قد 41 /5±34 /173 سانتی متر و وزن 25 /4±11 /69 کیلوگرم ) تقسیم شدند. آزمودنی ها در طول 60 دقیقه دویدن با 70 درصد ضربان قلب بیشینه، هر 15 دقیقه، محلول مالتودکسترین 5 درصد یا دارونما به مقدار 3 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن مصرف کردند. قابلیت های بی هوازی شامل اوج توان، میانگین توان و شاخص خستگی با استفاده از آزمون وینگیت اندازه گیری شد. برای سنجش مقدار گلوکز خون از دستگاه گلوکومتر استاندارد استفاده شد. برای سنجش اندازة اثر مصرف مالتودکسترین بر متغیرهای وابسته از آزمون آماری اومگا دو (2) استفاده شد. براساس اطلاعات به دست آمده، 84 /61 درصد از کاهش گلوکز خون در گروه کنترل را می توان به اثر متغیر مستقل نسبت داد که بسیار زیاد ارزیابی می شود. با توجه به نتایج می توان گفت که مصرف مکمل مالتودکسترین در طول 60 دقیقه فعالیت هوازی با 70 درصد ضربان قلب بیشینه بر میانگین تغییرات گلوکز خون و متغیرهای بی هوازی در پسران جوان ورزشکار تأثیر معنی دار و اندازة اثر قابل قبولی دارد.
۲۶.

تأثیر مصرف محلول ساکارز 5 درصد در طول یک فعالیت استقامتی بر میزان قند خون و حداکثر سرعت متعاقب آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت استقامتی مصرف کربوهیدرات عملکرد سرعت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۱۹
مقدمه و هدف: در سال های اخیر مصرف مواد قندی در فعالیت های استقامتی رواج بیشتری پیدا کرده است. هدف از انجام این تحقیق تاثیر مصرف ساکارز 5 درصد در طول یک فعالیت استقامتی 90 دقیقه ای، بر میزان گلوکز خون و حداکثر سرعت دویدن متعاقب آن بود. روش شناسی: 30 نفر دانشجویان تربیت بدنی با سن: 43/1± 28/21 سال، قد: 06/6±42/175 سانتی متر، وزن: 32/8±2/62 کیلوگرم آزمودنی های تحقیق حاضر را تشکیل دادند. آزمودنی ها با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت مساوی و تصادفی جایگزین شدند. در مرحله پیش آزمون گلوکز خون و رکورد دوی 200 متر سرعت آزمودنی ها، پیش از شروع دوی استقامتی 90 دقیقه ای اندازه گیری شد و در خلال دوی استقامتی آزمودنی های گروه آزمایش، هر 15 دقیقه محلول ساکارز 5 درصد و گروه کنترل دارونما مصرف کردند و پس آزمون گلوکز خون و رکورد دوی 200 متر سرعت آزمودنی ها بلافاصله پس از پایان دوی استقامتی اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t همبسته و مستقل در سطح معنی داری 05/0>P استفاده شد. یافته ها: در میانگین رکورد دوی سرعت 200 متر مرحله پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری وجود داشت. همچنین افزایش معنی داری در میانگین گلوکز خون گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون وجود داشت(05/0≥P). بحث ونتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق مصرف محلول ساکارز 5 درصد به منظور جلوگیری از کاهش قند خون و عملکرد سرعت در طول فعالیت استقامتی توصیه می شود.
۲۷.

مقایسه وضعیت پراکندگی گونه پیکری ورزشکاران زن و مرد استان مرکزی در 12 رشته ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رشته های ورزشی گونه پیکری پراکندگی گونه پیکری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲۹ تعداد دانلود : ۸۳۶
هدف از اجرای این پژوهش، مقایسه وضعیت پراکندگی گونه پیکری ورزشکاران زن و مرد استان مرکزی در 12رشته ورزشی بود. بدین منظور از بین ورزشکار زن و مرد استان مرکزی (86-87) تعداد 480 نفر (240 زن و 240 مرد) با میانگین (سن= 52/2± 26/24 سال، قد=65/5 ± 82/176 سانتی متر، وزن=17/8± 03/69 کیلوگرم) برای مردان و میانگین (سن=31/2± 26/21 سال، قد=45/4± 82/163 سانتی متر، وزن=15/7± 03/56 کیلوگرم) برای زنان به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از روش هیث-کارتر مورد آزمون قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از آمار توصیفی، آزمون t مستقل و F (تحلیل واریانس) استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین میانگین پراکندگی (SAD) گونه پیکری (نسبت به میانگین کلیه رشته ها در هر جنس) ورزشکاران مرد (35/0±82/0) و زن (45/0±00/1) در رشته های ورزشی مختلف تفاوت معنی داری در سطح 001/0≥P وجود دارد. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه-گیری کرد که زنان از در رابطه با یک رشته ورزشی خاص از همگنی بیشتری برخوردار بودند و این در حالی است که مردان همگنی بیشتری را در رابطه با تمام رشته های ورزشی داشتند.
۲۸.

مقایسه پروتکل وابسته به زمان در برابر پروتکل های وابسته به مسافت در تعیین نقطه شکست ضربان قلب(HRDP) در بین دانشجویان پسر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آستانهِ بی هوازی نقطه شکست ضربان قلب پروتکل وابسته به زمان و مسافت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳۲ تعداد دانلود : ۹۷۲
هدف از اجرای این تحقیق مقایسه پروتکل وابسته به زمان، در برابر پروتکل های وابسته به مسافت، در تعیین نقطه شکست ضربان قلب (HRDP) در بین دانشجویان پسر فعال دانشگاه محقق اردبیلی است. بدین منظور 30 نفر (با م یانگ ین± انحراف مع یار سنی2/0±8/21سال، قد2± 173 سانت ی متر، وزن1/2 ± 1/68 ک یلوگرم، Vo2max 1/2±83/46 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) به صورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها در سه جلسه مجزا، با حداقل فاصله 72 ساعت، سه آزمون فزاینده را تا سر حد واماندگی انجام دادند. آزمون ها شامل پروتکل وابسته به زمان کویپر و همکاران و پروتکل های وابسته به مسافت جونزو داست، گیسل و هافمن بود. برای تعیین نقطه انحراف ضربان قلب در هر یک از پروتکل ها، ضربان های قلب فعالیت آزمودنی ها لحظه به لحظه، با استفاده از تله متری (مدل پولار) ثبت شد. برای تعیین HRDP و منحنی عملکرد ضربان قلب (HRPC)، از نرم افزار ویژه و روش بیشترین فاصله (Dmax) استفاده شد. برای تجزیه و تحل یل نتایج داده ها از روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) با اندازه های مکرر (آزمون تعقیبی بونفرنی) استفاده شد. یافته ها نشان می دهد در همه آزمودن ی ها و در هر سه پروتکل تمرینی وابسته به زمان و مسافت، HRDP به طور میانگین برای پروتکل کویپر و همکاران HRmax 88%، پروتکل جونز و داست HRmax 86% و پروتکل گیسل و هافمن HRmax 84% مشاهده شد. همچن ین نتایج نشان داد بین مقادیر میانگین های HRDP در دو آزمون کویپر و همکاران و جونز و داست اختلاف معنی دار وجود ندارد (675 /0= P و 211/0=F)، اما بین مقادیر میانگین های HRDP در دو آزمون کویپر و همکاران و گیسل و هافمن و همچنین جونزو داست، گیسل و هافمن اختلاف معنی دار مشاهده می شود (05/0P<). با توجه به نتایج می-توان چنین نتیجه گیری کرد که با استفاده از هر سه پروتکل تمرینی بر روی نوارگردان، با بهره گیری از روش Dmax، می توان HRDP را تعیین نمود.
۳۳.

تحلیل و مقایسه روش های مختلف تعیین آستانه بی هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸۸ تعداد دانلود : ۸۹۱
تحقیق حاضر با هدف مقایسه روش های مختلف تعیین آستانه بی هوازی به اجرا در آمد بدین منظور 15 نفر(با میانگین + انحراف معیار سنی 32/1+ 21 سال قد 5/2 + 178 سانتی متر و وزن 78/6+ 2/64 کیلوگرم بعنوان آزمودنی های تحقیق انختخاب شدند برای تعیین نقطه انحراف ضربان قلب HRDP از پروتکل هافنمن استفاده شد ضربان های قلب فعالیت آزمودنی ها لحظه به لحظه بااستفاده از تله متری ثبت شد همزمان در 5 مرحله مختلف با استفاده از انژوکت نمونه خون از سیاهرگ دست چپ آزمودنی ها جمع آوری و میزان اسید لاکتیک آن ها به طور آنزیماتیک اندازه گیری شد در تعیین آستانه بی هوازی با استفاده از HRDP و منحی عملکرد ضربان قبل HRPC روش های بلک بورن 70 در صد ضربان قلب بیشینه روش 90 در صد ضربان قلب بیشینه معادله ناریتا مدل بلند بیشترین فاصله L.Dmax و مدل کوتاه بیشترین فاصله S.Dmax با روش سنجش لاکتات روش مبنا مورد مقایسه قرار گرفتند نتایج نشان داد که روش S.Dmax در برآورد ساتانه بی هوازی روش دقیقی است و تفاوت معنی داری بین این روش و روش مبنا وجود ندارد 83/8+ 167 در برابر 17/8+ 168 و 85/0=p از طرف دیگر مقایسه نتایج روش بلک بورن روش 90 در صد ضربان قلب بیشینه معادله ناریتا و مدل L.Dmax با روش مبنا نشان دهنده اختلاف معنی دارد در برآورد آستانه بی هوازی با استفاده از HRDP بود با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیتجه گیری کرد که روش S.Dmax می تواند جایگزین مطمئن روش سنتی پر هزینه و وقت گیر خون گیری متعدد ( سنجش لاکتات ) شود بر همین اساس مربیان و ورزشکاران برای تعیین آستانه بی هوازی و کنترل شدت برنامه تمرینات خود می توانند از این روش استفاده کنند
۳۵.

و آپوپروتئین های پلاسمایی در مردان میانسال ldl اثر تمرینات هوازی بر سایز(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹۸ تعداد دانلود : ۹۶۴
پیشرفت های جوامع صنعتی موجب افزایش خطر ابتلا به بیمارهای قلبی – عروقی شده است تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر تمرینات هوازی بر سایز لیپوپروتئین با چگالی پایین LDL آپوپروتئین A و B بعنوان مهمترین عوامل بر بیماری های قلبی – عروقی مردان بزرگسال انجام گرفت 23 نفر از کارکنان غیر فعال دانشگاه تربیت مدرس بعنوان آزمودنی انتخاب و به صورت تصادفی در یکی از دو گروه تجربی یا گواه قرار گرفتند آزمودنی های گروه تجربی به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه ودر هر گلسه حداقل به مدت سی دقیقه فعالیتی با 60 تا 70 در صد ضربان قلب ذخیره بیشینه انجام می دادند یافته های تحقیق حاضر نشان داد که اندازه LDL در گروه تجربی افزایش معنی داری داشت 001/0>P اما در گروه گواه بدون تغییر باقی ماند 861/0=P میزان ApoA-1 آزمودنی های دو گروه در طول هشت هفته تغییر معنی داری نشان نداد در میزان ApoB دو گروه نیز تغییر معنی داری مشاهده نشد می توان گفت تغییرات عوامل خطر زای قلبی – عروقی به ویژه سایز LDL خطر ابتلا به بیماری های قلبی – عروقی آزمودنی های گروه تجربی را کاهش می دهدد بر همین اساس برنامه های فعالیت بدنی با ویژگی تمرینات مورد استفاده در تحقیق حاضر می تواند با هدف پیشگیری از بروز بیماری قلبی – عروقی در بین افراد میانسال به کار گرفته شود
۳۶.

اثر تمرینات هوازی بر اندازه LDL و آپوپروتئین های پلاسمایی در مردان میانسال

کلیدواژه‌ها: تمرینات هوازی عوامل خطرزای قلبی - عروقی سایز LDL آپوپروتئین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹۲ تعداد دانلود : ۷۵۸
هدف از این تحقیق بررسی عوامل موثر در مدیریت ایمنی ورزشگاههای فوتبال کشور از دیدگاه تماشاگران بازیکنان و مدیران اجرایی ورزشگاهها است. مدیریت ایمنی به مفهوم کنترل و بهینه سازی کلیه عوامل ساختاری و مدیریتی است تا امکان ایجاد خطر برای کاربران کارکنان و کلیه افراد مرتبط با سیستم را به حداقل برساند. این تحقیق از نوع توصیفی است که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق را کلیه تماشاگران بازیکنان و مدیران اجرایی و مسئولان ورزشگاههای فوتبال لیگ برتر در سال 1379 تشکیل داده است که حدود 2000 نفر (2%) حجم نمونه تماشاگران 150 نفر (حدود 5 (%حجم نمونه بازیکنان و 26 نفر (برابر با حجم جامعه) حجم نمونه مسئولان را تشکیل داده است. ابزار اندازه گیری 3 پرسشنامه مجزا برای هر یک از گروههای تحت بررسی بود که از سوی محقق هنجاریابی گردید. بعضی از یافته های تحقیق عبارتند از: اکثر تماشاگران فوتبال در کشور ما را گروههای سنی زیر 25 سال تشکیل می دهند اکثر طرفدارانی که به رفتارهای نابهنجار اقدام می کنند در طبقه سنی 15 تا 20 سال قرار دارند. ساختار ورزشگاههای فوتبال در کشور و امکانات مربوط به آن ضعیف و نامناسب توصیف شده است. ساختار نامناسب ورزشگاه مهم ترین عاملی است که باعث نارضایتی تماشاگران می شود. مدیریت مجموعه که ترکیبی از عوامل : نظم جلوگیری از اتلاف وقت هنگام ورود و خروج برخورد نامناسب مامورین کنترل و نیروهای انتظامی و... است تا حدودی مناسب ارزیابی شده است. در جلوگیری از امکان بروز آشوب یا واکنش های رفتاری نامناسب توجه به داوری عادلانه نظم در انجام مراحل یک مسابقه برخورد با بازیکنان خاطی دارای بیشترین اولویت است. از دیدگاه بازیکنان حساسیت های کاذب و خبرسازی جراید و صدا و سیما در متشنج ساختن جو ورزشگاه و تاثیر سوء در رفتار تماشاگران قبل از شروع مسابقه بسیار موثر است. در نهایت الگوی استانداردهای پایه برای مدیریت ایمنی ورزشگاهها ارائه شده است

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان