ارزیابی تفکر انتقادی مدیران دانشگاهی بر اساس مدل واتسون - گلیزر و شناسایی موانع توسعه آن (مورد مطالعه: یک دانشگاه نظامی) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف: ارزیابی تفکر انتقادی مدیران یک دانشگاه نظامی و شناسایی موانع توسعه آن روش پژوهش: پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی، با رویکرد آمیخته و در بخش کیفی از استراتژی تحلیل محتوا و در بخش کمّی از استراتژی پیمایشی استفاده گردید. ارزیابی تفکر انتقادی با آزمون استاندارد واتسون – گلیزر در یک نمونه 61 نفری از مدیران با روش تمام شماری،اجرا شد. برای روایی محتوایی آزمون از قضاوت خبرگان و برای تعیین روایی سازه از تحلیل عاملی تائیدی استفاده شد. در (بخش کیفی)، علاوه بر بررسی متون (کتب و مقالات)، مصاحبه نیمه ساختاریافته با 19 نفر از مدیران ارشد دافوس به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش که به روش نمونه گیری هدفمند ، انجام شد. برای تضمین کیفیت اعتبار پژوهش بخش کیفی، از ناظر بیرونی، مرور همتایان و ضریب هولستی استفاده و در بخش کمّی با استفاده از محاسبه میانگین و انحراف استاندارد، و در بخش کیفی، تحلیل مضمون تحت نرم افزار مکس کیودا تحلیل شد. یافته ها در بخش کمی، تفکر انتقادی با کسب میانگین (59) در حد "متوسط" قرار دارد . در بخش کیفی در بخش کیفی، چهار دسته موانع برای توسعه تفکر انتقادی شامل مغالطه ها، موانع فردی، موانع سازمانی و موانع برون سازمانی یا فرهنگی شناسایی شدند. یافته ها نشان داد مغالطه ها مهم ترین مانع توسعه تفکر انتقادی می باشد. نتیجه گیری: توسعه تفکر انتقادی مدیران نیازمند رفع موانع مختلف، از جمله مغالطه ها، محدودیت های فردی و سازمانی، و تأثیرات فرهنگی می باشد. برنامه ها و راهکارها می تواند بهبود چشمگیری در توانایی تفکر انتقادی و به تبع آن کیفیت تصمیم گیری و عملکرد مدیران دانشگاهی داشته باشد.متن
"Assessment of university administrators Critical Thinking Based on Watson-Glaser Model and Identification of Development Barriers" (Case Study: a Military University
Objective :The aim of this study is to assess the critical thinking of administrators at the Command and Staff University of the Army of the Islamic Republic of Iran and to identify the obstacles that hinder their progress. Research Methodology: This study utilizes an applied approach and employs a mixed-methods strategy. The quantitative section uses the Watson-Glaser standardized test to evaluate critical thinking skills and confirmatory factor analysis to validate the research structure. The sample consists of ۶۱ university administrators who were selected through a census approach. The qualitative section aims to identify barriers to the development of critical thinking and involves conducting semi-structured interviews with ۱۹ senior administrators employed in Dafous. The results of the interviews are analyzed using thematic analysis with the assistance of MAXQDA software. Findings: In the quantitative section, the average score of ۵۹ classifies the Watson-Glaser test as "average" and confirms the validity of the research structure across all five dimensions of the model. In the qualitative section, four main dimensions of barriers to the development of critical thinking are identified: fallacies, personal barriers, organizational barriers, and external or cultural barriers. Among these, fallacies are recognized as the most significant hindrance to the development of critical thinking. Conclusion: To foster the development of critical thinking among administrators, it is important to address obstacles such as fallacies, personal and organizational limitations, and cultural influences. Implementing targeted programs and strategies to tackle these barriers can significantly improve the quality of decision-making and performance of university administrators.
تبلیغات
