آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۳۵

چکیده

نوشتار حاضر در واقع جستاری است درباره مشکلات جامعه ناصری که در لفافه برخی از شرایط کلی پیش از انقلاب مشروطه را نیز بیان می دارد. مسئله اصلی در این میان، نحوه برخورد روشن فکران آن دوره با سنت های بازدارنده ای بود که معمولاً از طریق ایده های نوگرایانه بیان می شد. میرزا ملکم خان از جمله روشن فکرانی است که کنش های نظری مهمی را در اواخر عصر ناصری به ظهور رساند و در بومی سازی قواعد مدرنیته تلاش بسیار نمود. در پرسش از چیستی اندیشه سیاسی ملکم خان، روایت پارادایمی- دلالتی از تفکر سیاسی را الگوی نظری این مقاله قرار داده، معطوف به دلالت های پنجگانه تاریخی، بنیادین، هنجاری، راهبردی- سیاسی و کاربردی، چرایی و چگونگی آرا و اقوال ملکم خان را در مواجهه با معضلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، دینی و سیاسی آن دوره اجمالاً بررسی می کنیم. مهم ترین پرسش این مقاله، چگونگی نظرورزی روشن فکران آن عصر -به ویژه میرزا ملکم خان- بوده و میزان موفقیت ایشان را در پیشبرد اهداف اصلاحی مورد دلالت قرار می دهد. پرسشی که گاهی تاریخی نشان می دهد همچنان در هاله ای از ابهام باقی مانده و به ویژه ظهور پادشاهی پهلوی و عدم تشکیل یک حکومت مردمی، دلیلی بر ناکامی کنش ورزی و نظریه سازی این روشن فکران محسوب می شود و کشور را همچنان در گره ای ناگشودنی از فردگرایی نگه داشت تا اینکه انقلاب اسلامی به ثمر رسید و ورقی تازه به تاریخ این سرزمین افزود.

تبلیغات