آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۶۶

چکیده

امروزه تعداد زنان سرپرست خانوار به علت افزایش نرخ طلاق روندی صعودی دارد؛ اغلب زنان پس از ترک همسر با پیامدها و چالش هایی از جمله حضانت فرزندان، مشکلات اقتصادی و زندگی در تنهایی مواجه هستند. در چنین شرایطی، ازدواج مجدد یکی از راه های برون رفت از این مشکلات و همچنین رفع نیازهای جنسی و عاطفی این زنان می باشد. به نظر می رسد که با کاهش فاصله میان طلاق تا ازدواج مجدد زنان، این مشکلات سریعتر مرتفع خواهند شد؛ به ویژه برای زنان در سنین باروری، با کاهش این فاصله، امکان فرزندآوری افزایش و متعاقباً میزان باروری کل نیز بهبود می یابد. با توجه به اهمیت بررسی این موضوع، هدف اصلی در این مطالعه تحلیل دوام بی همسری 448 زن مطلقه در آستانه ازدواج دوم به تفکیک طبقات استانی، بر اساس متغیرهای پیش بین منتخب و با استفاده از داده های موج اول پیمایش ازدواج و طلاق سازمان ثبت احوال کشور طی سال های 1396 و 1397 و روش های تحلیل سابقه رخداد واقعه می باشد. نتایج نشان داد که در کلیه طبقات استانی افزایش سن زنان مطلقه مخاطره ازدواج مجدد آنها را کاهش می دهد. قومیت این زنان در استان های با سطوح مختلف نرخ طلاق روی دوام بی همسری آنها تأثیرگذار است و در استان های با نرخ طلاق کم و متوسط، زنان لر نسبت به زنان سایر اقوام سریعتر اقدام به ازدواج مجدد می نمایند. تنها در استان ها با نرخ طلاق زیاد، متغیرهای داشتن فرزند از ازدواج اول و تمایل به فرزندآوری روی دوام بی همسری زنان مطلقه تأثیر معنی دار دارد؛ به نحوی که این زنان نسبت به سایرین دیرتر اقدام به ازدواج مجدد می نمایند. در استان های با نرخ طلاق خیلی زیاد، زنان مطلقه ای که توسط خانواده و آشنایان با همسر دوم خود آشنا شده اند، سریعتر از سایر زنان اقدام به ازدواج مجدد می نمایند. نتایج نشان می دهد که به منظور برنامه ریزی کارا و موفق در زمینه ازدواج مجدد زنان بی همسر در کشور باید به تفاوت های فرهنگی و اجتماعی موجود در استان های مختلف توجه شود.

تبلیغات